دکتر جواد صالحی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه در گفتوگویی به تشریح سیاستهای خصمانه عربستان سعودی در قبال ایران پرداخت و گفت در حال حاضر نخبگان جوان عربستان سعودی براساس تحلیلهای واهی و تاحدودی فقدان تجربه در عملگرایی، «گفتمان ارتقای تنش یا تصاعد بحران» با ایران را با هدف افزایش فشارهای منطقهای و جهانی علیه ایران کلید زدهاند.
البته به گفته این کارشناس حاکمان سعودی موفق نخواهند شد و تجارب و واقعیتهای جهانی، سرانجام آنها را تادیب خواهد کرد. همچنین صالحی با اشاره به اینکه سیاست خویشتنداری در این مقطع شاید به تنهایی در قبال ریاض کفایت نکند، به سه ابزار دیپلماتیک اشاره کرد که میتواند در ناکام گذاشتن سیاستهای ضدایرانی عربستان موثر باشد.
نخست، آگاهی بخشی کشورهایی که سعودیها با هزینه کردن دلارهایشان پشت آنها پنهان شدهاند و دوم، نزدیک شدن به کانونهای مردمی، سازمانها و NGOهای اثرگذاری که میتوانند نخبگان جهان عرب را تحت تاثیر قرار دهند. به گفته این استاد دانشگاه با توجه به برد و نفوذ ایدئولوژیکی که انقلاب اسلامی در منطقه دارد، ایران میتواند از این ظرفیت استفاده کند. از نگاه این پژوهشگر سومین اقدام نیز این است که در مسائل سوریه، یمن، بحرین و موضوعاتی که عربستان عمدتا سعی کرده نوک پیکان را به سمت ایران نشانه برود، سیاست خارجی جمهوری اسلامی فعالانهتر وارد عمل شود و تلاش کند از مظاهر و ابزارهای دیپلماسی برای این منظور بیشتر بهره ببرد.
امروز به واسطه به ثمر رسیدن برجام و عدم توفیق عربستان در سیاستهای منطقهای، روابط تهران و ریاض یکی از پرتنشترین دورهها را پشت سر میگذارد. در این میان باوجود اقدامات خصمانه آشکار و پنهان سعودیها علیه ایران به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی نوعی مماشات و خویشتنداری را در قبال آن کشور و سیاستهایش دنبال میکند. به نظر شما رویکرد جمهوری اسلامی در قبال سعودیها را چطور میتوان تحلیل و ارزیابی کرد؟
روابط ایران و عربستان سعودی بعد از شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، ادوار پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته که در هر مقطعی ویژگیهای خاص خود را داشته است. انقلاب اسلامی ایران براساس یکسری از مولفههای بنیادی و کلان در سیاست خارجی همچون وحدت، موضوع جهان اسلام، موضوع فلسطین، استکبارستیزی و استقلال سعی کرد بر مبنای همگرایی و وحدت جهان اسلام حرکت کند و این دیدگاه در شرایطی که الگوهای مبارزه از جمله گفتمانهای چپ و عربگرا در خاورمیانه به بن بست رسیده بود مورد استقبال تودههای مردم و حتی روشنفکران قرار گرفت.
به عبارتی، انقلاب اسلامی شرایط استقلال و استکبارستیزی را یک مرحله ارتقا داد؛ یعنی آن را از نگاه قومیتگرایانه و خرد، به سطح گفتمان اسلامگرایانه ارتقا داد و در این ارتقای گفتمان همیشه سعی کرد روحیه گذشت را در سیاست خارجی بهرغم همه نامهربانیها، کدورتها، کینهها و خباثتها بهکار گیرد. اندیشه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی در برخورد با عربستان اصولا با هدف مصلحتگرایی در جهان اسلام تنظیم میشد و این مساله را بارها حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بر زبان آوردند؛ یعنی حتی در بزنگاههایی که اقدامات خصمانه عربستان علیه ایران آشکار و مشهود بود.
اگر بخواهیم به اقدامات ضدایرانی و خصمانه سیاست خارجی ریاض نگاهی داشته باشیم بیشتر به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس، وحدتبخشی به خواستهها و ذهنیتهایی که با محوریت عربستان در اتحادیه عرب شکل میگرفت، حمایت مستقیم و غیرمستقیم عربستان در جنگ تحمیلی از عراق، آغاز یا به عبارتی کلید زدن مبارزه شیعی-سنی و برجسته کردن اندیشه ایرانهراسی و شیعههراسی و تزریق آن به تفکر گروههای نوسلفی و جهادی-تکفیری که در این کشورها فعالیت میکردند در اهداف و ذات اندیشه سیاست خارجی عربستان ریشه دوانده بود.
در برخی مقاطع، واقعگرایی نخبگان عربستان همچون ملکعبدالله تاحدودی روشی برای تعدیل بروز این کینهها و تنشها در روابط دوجانبه به شمار میرفت، اما بعد از به قدرت رسیدن ملک سلمان و تلاش نسل جدید رهبران عربستان سعودی که سودای قدرت و اندیشه مقابله با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دنبال میکنند امروز سعودیها در منظر گفتمان مقابله و خصومت پیش میروند. در این وضعیت، اقدامات بسیار ابلهانه و احمقانه نخبگان عربستان در حمایت از منافقین نشان از این کینهورزیها و روشهای تند و احساسی در دستگاه سیاست خارجی عربستان دارد.
تنش در روابط تهران-ریاض هیچگاه تنها دو کشور را تحتتاثیر قرار نداده و همیشه آثار و پیامدهای آن بر کشورهای منطقه نیز مشهود بوده است. در حال حاضر این تقابل در منطقه چه تبعاتی برجای گذاشته است؟
شکلگیری فضای تنش آلود و خصمانه در روابط باعث شده است که عمق تقابل در حوزه منطقهای تشدید شود؛ اتفاقات بحرین، مسائل یمن و سوریه نیز از جمله موضوعاتی است که ریاض از آنها استفاده تبلیغاتی میکند و سعی دارد از این عوامل برای پیوند زدن به سطح فرامنطقهای و ایجاد چتر حمایتی برای خود در سطح قدرت مداخلهگر یعنی ایالاتمتحده آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی پیمان با دشمن دیرینه خود یعنی رژیم صهیونیستی با هدف مقابله با جمهوری اسلامی ایران بهره بگیرد. من بر این باورم که نخبگان جوان عربستان سعودی براساس تحلیلهای واهی و تاحدودی شاید فقدان تجربه در عملگرایی، گفتمان ارتقای تنش یا تصاعد بحران با ایران را با هدف افزایش فشارهای منطقهای و جهانی علیه ایران کلید زدهاند.
آیا این اهداف عملیاتی خواهد شد و میتوان سرانجام روشنی برای اقدامات ضدایرانی ریاض علیه ایران متصور بود؟
من قبلتر نیز گفتهام تجارب و واقعیتهای جهانی، سرانجام این رهبران جوان سعودی را تادیب خواهد کرد؛ یا به عبارتی واقعیتهای عینی این جوانان جویای نام را متنبه میکند. طبیعتا رهبران عربستان خیلی بیمیل نیستند که در مقطع فعلی این خصومت را آشکار کنند یا از این فضا نیز یک مرحله جلوتر بروند، اما آنها در رسیدن به این اهداف موفق نخواهند شد. آنها میخواهند فضای میان تهران-ریاض را تنش آلود کنند و واقعیتها، اتفاقات و موضعگیریهایی که در دیپلماسی عربستان سعودی شاهد هستیم، موید این رویکرد آنها است.
با توجه به اینکه امروزه چنین سیاستمداران خامی در عربستان روی کار آمدهاند و خصومتهای آنها نیز آشکارتر شده است، ایران باید چه سیاستی را در دستور کار قرار دهد تا کمترین آسیب در حوزه منافع ملی به کشور وارد شود؟ به بیان دیگر ایران چه ابزارهای دیپلماتیکی را در مقابل عربستان در اختیار دارد؟
تا به امروز سیاست ایران مبتنی بر خویشتنداری بوده است یعنی بهرغم اتفاقات تلخ و فجایعی که آنها برای ایران رقم زدند از جمله اتفاقات جنگ تحمیلی، حوادث حج و عیان گذاشتن عداوتهای خودشان در برخورد با شیعیان عربستان به خصوص رهبران آنها، در مقطع فعلی جمهوری اسلامی ایران با توجه به هزینههای بسیار زیادی که با هدف حفظ جهان اسلام، رهایی جهان اسلام و از منظر مصلحتگرایی جهان اسلام ادامه داده، بهترین راه استفاده از برخی ابزارهای دیپلماتیک است که به آنها اشاره میشود. در وهله نخست ایران باید گفتمان آگاهیبخشی را برای جدا کردن کشورهایی که سعودیها پشت آنها پنهان شدهاند، بهکار گیرد.
همچنین ایران باید از آرای آنها در اتحادیهها، سازمانها و مجامع بینالمللی بکاهد. مطمئنا تعداد این کشورها در جهان اسلام کم نیست. این رویکرد آگاهی بخشی در شرایط فعلی مهمترین اقدامی است که میتواند ایران را از دامی که ریاض برایش پهن کرده، دور کند.
دومین موضوع نزدیک شدن به کانونهای مردمی، سازمانها و NGOهای اثرگذاری است که میتواند در جهان عرب نخبگان را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به برد و نفوذ ایدئولوژیکی که انقلاب اسلامی در منطقه دارد، ایران میتواند از این ظرفیت استفاده کند. سومین اقدام نیز این است که در مسائل سوریه، یمن، بحرین و موضوعاتی که عربستان عمدتا سعی کرده نوک پیکان را به سمت ایران نشانه برود، سیاست خارجی جمهوری اسلامی فعالانهتر وارد عمل شود و تلاش کند از مظاهر و ابزارهای دیپلماسی برای این منظور بیشتر بهره ببرد.
با توجه به اینکه عربستان ابزارهای بسیاری از جمله رسانهها و تبلیغات را برای بسیج کردن کشورهای عربی در منطقه علیه ایران در اختیار دارد و تهران در این خصوص موقعیت ضعیف تری دارد چطور میتوانیم در تغییر رویکرد این کشورها وارد عمل شویم؟
من قبول دارم که پیگیری چنین سیاستهایی سخت است، چرا که عربستان از چند مزیت برای این امر بهره میبرد که مهمترین آنها، دیپلماسی دلار است. این دلار یا به عبارتی پول نفت برای خریدن آرای کشورهای فقیر در اتحادیه آفریقا، خاورمیانه و شرق دور بهکار گرفته میشود و در کنار آن، بحث رسانه و تبلیغات نیز مطرح است. شاید از منظر اقتصادی ایران نتواند با ریاض رقابت تنگاتنگی داشته باشد اما به لحاظ ظرفیت رسانهای و آگاهیبخشی با استفاده از نخبگان، دیپلماسی و کانونهای غیرمستقیم اثرگذاری میتواند بر جریانهای تصمیمگیری در سیاست خارجی و ظرفیتهای NGO در منطقه و جهان اثرگذار باشد و از آنها بهره ببرد.