فرارو- دونالد ترامپ هفته گذشته سخنرانیای درباره سیاستهای اقتصادی کرد. تقریباً هر سخنی که گفت و هر ادعایی که کرد غلط بود. نمیخواهم جمله به جملهی حرفهایش را نقد کنم. در عوض میخواهم درباره کلیت موضوع صحبت کنم: ادعای ترامپ بهجانب داری از کارگران.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورکتایمز، البته این ادعایی است که همه جمهوریخواهان دارند. اما اقتصاد ترامپ فراتر از اظهارات جمهوریخواهان معمولی است؛ اینکه اقداماتی چون کاهش مالیات شرکتها و ثروتمندان، پایان دادن به مقررات زیستمحیطی و غیره در بازار جادو میکند و همه موفق و پیروز میشوند. همچنین بهعنوان یک پوپولیست ادعا میکند سختگیری با خارجیها و پاره کردن توافقنامههای تجاری شغلهای پردرآمدی که در آمریکا از بین رفته است را دوباره بازمیگرداند.
این یک تمایز و جدایی از سیاستهای کلی حزب است، البته نه آنقدر که فکر میکنید- مردم فراموش میکنند که میت رامنی نیز در طی مبارزات انتخاباتی سال 2012 تهدید به جنگ تجاری با چین میکرد. بااینحال، جالب است که یک نامزد ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه نهتنها از سیاستهای اقتصادی برنی سندرز، بلکه از موسسه سیاستهای اقتصادی متمایل به چپ که با جهانیشدن مخالف است نیز در این زمینه تقدیر کند.
اما این موسسه هیچیک از تقدیرهای ترامپ را نپذیرفت: لارنس میشل مدیر این موسسه طرحهای این نامزد ریاست جمهوری را "کلاهبرداری تجاری ترامپ" خواند و به اظهاراتش پاسخی تمسخرآمیز داد. پاسخ میشل این بود که حتی اگر تصور میکنی توافقنامههای تجاری به کارگران آمریکا آسیبزدهاند، آنها تنها بخش کوچکی از مجموعه بسیار گستردهی سیاستهای ضد کارگری هستند. دونالد ترامپ موضع بسیار اشتباهی نسبت به مسائل دارد.
درباره جهانیسازی: شکی نیست که افزایش واردات، بهویژه از چین، تعداد مشاغل تولیدی را در آمریکا کم کرده است. یک مجله معروف تخمین زد که بین سالهای 1999 تا 2011 ، واردات از چین حدود یکمیلیون فرصت شغلی را در آمریکا از بین برد. محاسبات خودم نشان میدهند که برطرف کردن کامل کسری آمریکا در کالاهای تولیدی حدود دو میلیون فرصت شغلی ایجاد میکند.
اما آمریکا کشور بزرگی است و کل فرصتهای شغلی بیش از 140 میلیون است. وارد کردن دو میلیون کارگر به بخش تولیدی، سهم این بخش را در اشتغال از10 درصد به 11.5 در صد افزایش میدهد. برای فهم بهتر موضوع میتوانیم اینگونه بگوییم: سال 1979 که آغاز افزایش نابرابریها بود، بخش تولیدی بیش از بیست درصد از اشتغال را به خود اختصاص داده بود. در دهه 1960 این مقدار بیش از بیستوپنج درصد بود. نمیدانم دقیقاً آقای ترامپ کدام دوره را جزو سربلندیهای آمریکا میداند، اما برنامههای اقتصادی او آمریکا به آن دوران حتی نزدیک هم نمیکند.
درهرصورت، کاهش اشتغال در بخش تولیدی تنها یک عامل مؤثر در افول طبقه متوسط است. همانطور که آقای میشل میگوید "سیاستها عمدی دیگری" نیز وجود داشته که حتی با افزایش درآمد بخشهای اقتصادی، دستمزدها کاهشیافته است: برهم زدن اتحادیهها، عدم افزایش حداقل دستمزد با نرخ تورم، ریاضت، مقررات زدایی مالی و کاهش مالیات.
و آقای ترامپ نیز کاملاً با این ایدئولوژی که سبب ایجاد سیاستهای مخرب دستمزد شدهاند، همعقیده است.
حتی بااینکه ترامپ تلاش کرد بهعنوان یک پوپولیست ظاهر شود، اما بازهم دروغهایی که معمولاً برای توجیه سیاستهای ضد کارگری هستند را تکرار کرد. ترامپ اعلام کرد: " ما جزو کشورهایی هستیم که بالاترین نرخ مالیات را دارند." درواقع در میان سیوچهار کشور پیشرفته، آمریکا سی و یکمین است. و مقررات در مقایسه با مالیات، " مانع بزرگتری" برای ما هستند: درواقع، ما نسبت به آلمان که یک غول عظیم تجاری است، نظم و مقررات کمتری داریم.
همانطور که آقای میشل نوشت " اگر ترامپ اینقدر مشتاق کمک به قشر کارگر است، پس چرا بحث را به کاهش مالیات شرکتها و ثروتمندان میکشاند؟" فکر میکنم پاسخ را میدانیم.
انگیزههای ترامپ به کنار. آنچه اهمیت دارد این است که رأیدهندگان بحثهای سنگین و پیچیده را بهحساب حمایت از حقوق کارگران نگذارند.
هر اتفاقی در اقتصاد رخ دهد، بازهم آمریکا در آینده قابل پیشبینی اقتصاد خدماتی خواهد داشت. اگر نمیخواهیم یک ملت طبقه متوسط باشیم، باید سیاستهایی ایجاد کنیم که برای کارگران بخش خدمات ملزومات یک زندگی متوسط را ایجاد کند. این یعنی بیمه درمانی مطمئن (اوباما بیست میلیون آمریکایی را بیمه کرد، اما جمهوریخواهان میخواهند آن را لغو کنند و بیمه میلیونها نفر را از بین ببرند)؛ یعنی کارگران حقدارند برای درآمد بهتر اعتراض کنند و چانه بزنند (که البته همه جمهوریخواهان با این مخالفاند)؛ یعنی حمایت کافیِ تأمین اجتماعی در دوران بازنشستگی (که دموکراتها میخواهند آن را افزایش دهند اما جمهوریخواهان میخواهند آن را کاهش داده و به بخش خصوصی واگذار کنند.)
آیا ترامپ برای هیچیک از این مسائل قدمی برمیدارد؟ گمان نمیکنم. طرح مالیاتی ترامپ از مالیات 1 درصد از سران و مرفهان کشور کم میکند و تریلیون ها دلار بدهی ملی بهجا میگذارد.
متأسفم، اما دشمنی با چین تو را (ترامپ) دوست و غمخوار کارگران نمیکند.