حميدرضا جلاييپور، استاد دانشگاه تهران و عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران معتقد است كه عمليات رواني تندروها اين روزها به دنبال شكست سختي كه در دو انتخابات اخير خوردهاند و به دليل امكانات فراواني كه در حوزه رسانهاي دارند در چند حوزه دنبال ميشود. اين فعال سياسي اصلاحطلب ضمن تحليل از صورت وضعيت اين جريان به شگرد و راهبرد اين جنگ رواني رسانهاي ميپردازد و اهداف آن را تشريح ميكند.
به گفته جلاييپور،علل اصلي تفرقهسازي تندروها روحيه بخشي به پايگاه محدود اجتماعي اين جريان و تلاش براي منهدم كردن ائتلاف و همكاري اصلاحطلبان،حاميان دولت و اصولگرايان معتدل است.اين فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه نتيجه انتخابات مجلس دهم بر خلاف خواست و انتظار تندروها بوده و از همين رو آنان با جنجال و هياهو تلاش دارند تا روحيه از دست رفته هواداران خود را بازسازي كنند.
بعد از برگزاري انتخابات هيات رييسه مجلس دوباره شاهد جنگ رواني و رسانهاي اصولگرايان عليه جريان اصلاحات هستيم؛ به نحوي كه چهرههاي اصولگرا و رسانههايشان طي دو، سه روز گذشته مدام از اختلاف و تفرقه ميان اصلاحطلبان حرف ميزنند. به نظر شما علت اصلي و انگيزه اصولگرايان براي اختلافسازي و تفرقهسازي ميان اصلاحطلبان چيست؟
بخشي از حرف شما را اصلاح ميكنم. به نظر نميرسد كه مشكل اصلاحطلبان و اعضاي فراكسيون اميد با همه اصولگرايان باشد بلكه با اصولگرايان تندرو است اما چرايي اين تفرقه اندازيها و تخريبهاي تندروها به خاطر دو علت به هم پيوسته است. علت اول مربوط به شكستي است كه آنها در انتخابات مجلس دهم خوردهاند. در انتخابات مجلس دهم آنها با عدم احراز حداكثري نامزدهاي اصلاحطلب ميخواستند و اطمينان داشتند مجلس دهم با حداكثر تندرو و با رياست حداد عادل تشكيل شود. خوب هم كار كرده بودند. ما كه در شهرستانها براي كارهاي انتخاباتي ميرفتيم و براي ليست اميد كار ميكرديم، شاهد زحمات آنها بوديم. اما آنها شكست خوردند و به جاي اينكه مجلسي با اكثريت تندرو تشكيل شود درست به عكس مجلسي با اقليت ٢٠ تا ٣٠ نفره تندرو روي كار آمد. آنها واقعا ناراحت و افسرده هستند.
اين رفتار آنها علت دومي هم دارد. درست است كه تعداد تندروها كم است اما امكانات و رسانههاي عمومي زيادي دارند و از آن مهمتر امنيت دارند و مورد حمايت دولت پنهان هستند. به خاطر اين دو علت است كه اتفاقي كه اشاره كرديد رخ ميدهد. ديديم كه آنها پيش از انتخابات چه مواجهاي با علي لاريجاني داشتند و حالا شاهد اين هستند كه اكثريت مجلس، بيش از ۱۸۰ نفر اصلاحطلب و حامي دولت دارد. لاريجاني كه براي او لنگه كفش پرت ميكردند رييس مجلس و علي مطهري آزاده نايبرييس شده است؛ لذا جوسازي نكنند چه ميتوانند بكنند.
اين جنگ رسانهاي از سوي آنها چه چيزي را هدف گرفته است؟
مهمترين هدف آنها دو چيز است. هدف اوليه آنها اين است كه ميخواهند به هوادارانشان روحيه بدهند. ١٠ سال براي هودارانشان شعار دادهاند ولي به جاي پيروزي، دو شكست پيدرپي در سالهاي ٩٢ و ٩٤ خوردهاند و لازم ميدانند كه به هوادارانشان روحيه دهند. آب و جارويي كه اين روزها براي احمدينژاد ميكنند به همين دليل است. يادمان هست در دوره دوم احمدينژاد همين تندروها به احمدينژاد و دوستانشان منحرف ميگفتند. اما الان براي اينكه به هوادارانشان روحيه دهند دوباره همان مطرودين محيط را آب و جارو ميكنند. هدف ثانويه آنها هم اين است كه در بين اصلاحطلبان و اعتدالگرايان و اصولگرايان ميانهرو اختلاف ايجاد كنند و انسجام ميان آنها را منهدم كنند. البته اين هدف آنها تا به حال محقق نشده و رخدادهاي گذشته نشان داده كه آنها موفق نميشوند. انتخابات هيات رييسه دايم هم نشاني بر عدم موفقيت آنان در اين امر بود. ديديم كه آقاي عارف با اينكه در رقابت رياست با آقاي لاريجاني شركت كرده بود خيلي انساني و دوستانه همكاري خود را با لاريجاني، به عنوان نمايندهاي كه در بين اصولگرايان ميانهرو پايگاه دارد، اعلام كرد و اصلاحطلبان قاطع به او راي دادند؛ لذا تندروها از اين مساله عصباني و ناراحت ميشوند. تندروها از گسترش طيف فراگير عقلا، فراكسيون فراگير اميد و طيف وسيع هواداران دولت ميترسند.
رويارويي آنها با اين مسائل مثل جن و بسمالله است. رشد و فراگيري طيف ميانهرو و فراكسيون اميد باطلالسحر تندروي است. آنها احساس ميكنند مثل يخ دارند آب ميشوند. به دليل همين توضيحات كه گفتم جنجالهاي تبليغاتي آنها چندان اهميتي ندارد. خودشان اين حرفها را ميزنند براي اينكه خودشان بشنوند و روحيه بگيرند.
آيا مواضع اصولگرايان تندرو و جنگ رواني و رسانهاي آنها براي فرار از مسائلي است كه آنها درون خود با آن مواجه هستند؟اگر چنين است چه مسائلي است؟
دوران افسانهاي چرب و شيرين احمدينژاد براي تندروها حسرتانگيز است و خيلي ناراحت هستند آن دوره تمام شده! در حال حاضر به لحاظ منافع اقتصادي واقعا ضرر ميكنند.
اگر بخواهيم ترفندهايي كه اين جريان به كار برده است دستهبندي كنيم و لايههايي براي آن در نظر بگيريم تحليلتان چيست؟
يكي از كارهايي كه اين دسته ميكنند، عدم التزام به موازين اخلاقي، قانون و جامعه سياسي قانونمند و رقابتي است. آنها اصلا به رقابت سياسي و برابر و قانوني اعتقادي ندارند ولي مجبورند مقداري از آن را بپذيرند. چون رهبر انقلاب اسلامي امام خميني(ره) بوده است و ايشان نام اين نظام را جمهوري اسلامي گذاشته است. از اين رو نميتوانند از انتخابات و رقابت شانه خالي كنند.
اصلاحطلبان و رسانههاي اصلاحطلب چه وظيفهاي را در قبال اين موضوع دارند؟
مهمترين وظيفه اصلاحطلبان تقويت جبهه فراگير اميد است كه يك اصل بسيار اساسي است. همچنين تقويت همكاري آقاي عارف و لاريجاني در جهتدهي مجلس و دولت به طرف حل معضلات اقتصادي، سياسي و فرهنگي و اجتماعي كشور است. به عبارت ديگر عارف و لاريجاني بايد دست به دست هم دهند و اكثريت مجلس را در خدمت توسعه متوازن و پايدار كشور قرار دهند. رسانههاي ما اگر مروج اين همكاري باشند، ميتوانند بسيار موثر باشند. نبايد كار تندروها را برجسته كرد. آنها از سر ناكامي و امكانات مفتي كه در اختيار دارند چنين تبليغاتي به راه مياندازند. لذا اصلاحطلبان و اعتدالگرايان بايد طيف ميانه مجلس را تقويت كنند تا مجلس بتواند با كمك دولت اقدامات موثر و اساسي براي حل معضلات اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور انجام دهد.
نكته مهم ديگري هم وجود دارد كه رسانهها ميتوانند در آن ياريرسان باشند. بعد از انتخابات هيات رييسه و تشكيل مجلس بايد اين مجلس را تشويق كنند كه به طرف كار كارشناسي عميق برود. ما بايد به سمت تصويب لايحهها و طرحهاي پخته، ريشهاي و كارشناسيشده برويم؛ نه شعاري. همچنين بايد به سمت حذف قوانين و طرحهايي كه بيخود تصويب شدهاند و زنجيري بر پاي توسعه كشور شدهاند، برويم. يكي از آرزوهاي ما اين است كه بيشتر بر بعد كارشناسي مجلس تكيه شود و واقعا مردم هم با زبان بيزباني انتظارش را دارند.
شبنامهها و نسخههاي ويژه، چقدر مهندسي جنگ رواني اصولگرايان تاثير دارد؟
واقعا اهميت ندارند. فقط اسراف بيتالمال است. اگر اصلاحطلبان و اعتدالگرايان همين دستفرمان را در همكاري با اصولگرايان ميانهرو حفظ كنند، اين جوسازيها جاي نگراني ندارد. حالا آنها شبنامهاي هم در اين عصر رسانهها منتشر كنند. از طرفي شايد هم بد نباشد. عدهاي در اين عصر بيكاري پولي ميگيرند و به يك نان و نوايي ميرسند، نبايد نگران آن بود.
تشكيلاتي عمل كردن جريان اصلاحات در مجلس ميتواند منجر به تصويب طرحهاي كارشناسيشده شود؟
بله. خوشبختانه جبهه وسيع و متنوع اصلاحطلب و اصولگرا با تشكليابي ميتوانند اقدامات خوبي داشته باشند. بايد دو جناح به سمت رقابت شفاف و سازنده بروند. انسجام در انجياوها، در محل كار، در احزاب سياسي و بسياري جاها ميتواند بسيار راهگشا باشد. رهاشده عمل كردن و ذرهوار شدن افراد جامعه نگرانكننده است. نتيجه آن آشفتگي، رشد خودكشي، افسردگي و ناكامي ميشود. همه بايد دست به دست هم دهند تا در همه سطوح سامانيابي و سازمانيابي تقويت شود. از جمله در عرصه سياست بايد اين كار را انجام دهيم. چرا در شمال اروپا چند دهه است خبري منتشر نميشود و كسي نميداند آنجا چه خبر است. به اين خاطر است كه كارها خوب پيش ميرود و منسجم اداره ميشود. هر كجا خوب اداره نشود و سامانيابي نباشد خبري ميشود.
آينده بخش تندرو جناح راست را چطور ميبينيد؟
به نظر من همان اقداماتي را كه اين چند سال كردهاند ادامه خواهند داد. اما بعيد ميدانم كه اثرگذار باشند. مثلا پشت كارهايي مثل ردصلاحيت سيد حسن خميني پنهان ميشوند. به طور كلي جامعه ايران نشان داده كه تندروها فقط ميتوانند سرعت پيشرفت جامعه ما را بگيرند. خوشبختانه بيش از اين زورشان نميرسد كه جامعه ايران را به مخمصه جدي بيندازند. اتفاقا وجدان جمعي در جامعه سياسي ايران قوي است.
البته هشت سال در كشور جولان دادند؟
بله. آنها توانستند جلوي رشد و توسعه كشور را بگيرند. ٧٠٠ ميليارد درآمد ارزي داشتيم اما حتي رشد اقتصادي هم نداشتيم. رشد اقتصادي ما منفي شش بود. اين كارها را ميتوانند بكنند اما در همين جامعه ايران بعد از آن هشت سال تخريب در انتخابات سال ٩٤ ميليونها نفر ميآيند و مثلا اسم ٤٦ نماينده را مينويسند. اگر شما همچون انتظاري از سوييسيها داشتيد بيچارهها گيج ميخوردند!
اگر فرضا احمدينژاد سال ٩٦ كانديدا شود چه تبعاتي براي جريان راست دارد؟ جريان تندرو چه كنشي را خواهد داشت؟
مهمترين مساله و دغدغه ما در سال ٩٦ بايد اين باشد كه انتخابات آزاد و قانوني برگزار شود. اين بايد براي ما خيلي مهم باشد. هر كسي در رقابت شركت كند هيچ عيبي ندارد. دولت روحاني خوشبختانه ميتواند به كمك مجلس سعي كند بخشي از مشكلات اقتصادي مردم را تا آنجا كه ميتوانند ترميم كنند. هميشه عدهاي ممكن است پرچم فقرا را بلند كنند اما آخرش جيب خودشان را پر پول ميكنند. نگراني بر سر دو چيز است. انتخابات بايد قانوني برگزار شود و بايد همه اركان كشور دست به دست هم دهند و مشكلات معيشتي جامعه را حل كنند. من مخالف هياهو درست كردن سر احمدينژاد هستم. فعلا تندروها راهي ندارند جز اينكه سنگ احمدينژاد را به سينه بزنند، براي اينكه اگر فرد ديگري را داشتند، حتما معرفي ميكردند. ما بايد به سلامت انتخابات فكر كنيم و از رقابت نهراسيم. اتفاقا حضور احمدينژاد باعث ميشود دوره كاري او مورد نقد قرار بگيرد كه نگرفته است.
بعد از رياست آقاي لاريجاني برخي اين مساله را مطرح ميكنند كه جريان تندرو با جريان ميانهرو اصولگرا همكاري ميكند يا ميتواند همكاري كند. نظر شما چيست؟
من به اين مساله باور ندارم. حرف آقاي كوچكزاده درست است كه گفت فرقي بين آقايان عارف و لاريجاني در رياست مجلس وجود ندارد.
معتقديد كه ادامه همكاري اصولگرايان ميانهرو و تندرو در آينده به كل منتفي است؟
بله. به اين خاطر كه اصولگرايان ميانهرو طرفدار و حامي دولت هستند اما تندروها دشمن دولت روحاني هستند و با سياستهاي روحاني مشكل دارند. بالاخره يادمان نرود به آقاي لاريجاني لنگه كفش پرت كردند و در امنترين نقطه ايران در مراسم مقام معظم رهبري عليه لاريجاني شعار دادند. تازه حتي اگر تندروها به ميانهروها نزديك شوند نشان ميدهد كه ما اصلاحطلبان پيروز شدهايم چون مهار تندروي در دوره جانشيني يكي از اهداف اصيل اصلاحطلبي است.
ترس «تندرو»ها از قدرت گرفتن «عقلا»
تندروها از گسترش طيف فراگير عقلا، فراكسيون فراگير اميد و طيف وسيع هواداران دولت ميترسند. رويارويي آنها با اين مسائل مثل جن و بسمالله است. رشد و فراگيري طيف ميانهرو و فراكسيون اميد، باطل السحر تندروي است. آنها احساس ميكنند مثل يخ دارند آب ميشوند. به همين دليل جنجالهاي تبليغاتي آنها چندان اهميتي ندارد. خودشان اين حرفها را ميزنند براي اينكه خودشان بشنوند و روحيه بگيرند.
شما یک روز توی خیابن انقلاب راه برید اگر 4 نفر شما رو شناختند حرف از پیروزی بزنید