امیر گنجوی در روزنامه شرق نوشت:
فضای بازار جشنواره کن حسوحال ایرانی دارد. به هر طبقه و بخش که سر میزنید ایرانیهایی را میبینید که در سالن حضور بسیار فعال دارند. میزان افراد ایرانی امسال با سال گذشته تفاوت زیادی کرده و بسیار چشمگیر است. همچنین به همت فارابی این امکان فراهم شده که شرکتهای ایرانی در فضایی نزدیک به هم بهسر ببرند و راحتتر بتوان به غرفههای ایرانی سر زد.
فاطمه معتمدآریا و رضا میرکریمی از چهرههای شناختهشده سینمای ایران هستند که در غرفههای ایرانی دیده میشوند. برخلاف اخبار منتشرشده مبنی بر اینکه پسر رضا میرکریمی به خرج خانه سینما به کن آمده خبری از پسر میرکریمی در جشنواره نیست. گفته میشود بهزودی علی مصفا هم برای فیلمی که در آن بازی کرده به کن خواهد آمد و شاید بتوان او را هم در بخش بازار یافت. بهجز بخش غرفه، منتقدان زیادی از ایران را میتوان دید که در جشنواره هستند؛ ازجمله علی معلم و پرویز جاهد از منتقدان شناختهشده ایرانی. برای علی معلم که عاشق و دلباخته سینمای آمریکاست دیروز روز خوبی بود؛ از آنجا که فیلم آخر اسپییلبرگ به نمایش درآمد. صف بسیار طولانی برای دیدن این فیلم شکل گرفته بود و به افراد بسیار زیادی ازجمله گزارشگر «شرق» بلیت نرسید.
این اتفاق در حالی رخ داد که فیلم اسپیلبرگ در بزرگترین سالن کن، سالن لومیر، پخش شد. به عقیده پرویز جاهد در سالهای اخیر کن تعداد زیاد و توجیهناپذیری کارت خبرنگاری صادرشده و همین باعث شده برای تماشای فیلمها صفهای طولانی شکل بگیرد. در این شرایط دسترسی به بخشهای پرسش و پاسخ با کارگردانهای معروف هم بسیار سخت شده است.
یکی از سختترین کارهای جشنواره امسال صحبت با کارگردانهای حاضر در جشنواره است. برخلاف جشنواره پارسال بخش اعظم فیلمهای جشنواره امسال در هر کشور یک پخشکننده دارند و در این شرایط برای مصاحبه با کارگردان اول باید از طرف پخشکننده تأیید شوید. با توجه به اینکه فیلمهای فوق اکثرا پخشکننده خارجی در ایران ندارند غیرممکن است که به عنوان خبرنگار ایرانی بتوان با کارگردانهای معروف مصاحبه کرد مگر اینکه از طریق یک نشریه خارجی اقدام شود. اما شاهماهی روز چهارم فیلم «عسل آمریکایی» اندرهآ ارنولد بود.
کارگردان شناختهشده انگلیسی قصهای جذاب و سرگرمکننده را درباره یک دختر آمریکایی روایت کرده که در یک باند کامیونی که موظف به فروش مجله به آمریکاییهاست کار میکند. جامعه کولیگونهای در فیلم دیده میشود که از هرگونه کلک و دزدی برای فروش کالای خود به آمریکاییها ابایی ندارد. ساوند تِرَک فیلم بسیار شنیدنی از کار درآمده و ریتم تند و خوبی را به آن داده و تحمل فیلم را با وجود آنکه زمانش نزدیک به سه ساعت است دلپذیر کرده. قاببندی مربعی کارگردان هم شکل و جذابیت خاصی به فیلم بخشیده و بیننده را یاد فیلم «مامی» ژاویه دولان میاندازد. با توجه به نقدهای بسیار خوبی که از فیلم «مارن اده» و همچنین «رقصنده» شد میتوان گفت که تا حالا جشنواره کن در تسخیر زنان بوده و فیلمهای کارگردانهای زن با استقبال و برخورد بسیار بهتری نسبت به کارگردانهای مرد روبهرو شده. پارک چان ووک با فیلم مادمازل خود در جشنواره شرکت کرد.
قاببندیهای فیلم، بینظیر و چشمنواز است. با وجود این خود داستان احساس و تعلق خاطری را در بیننده اینجا نمیکند و ارتباطی با رادیکالیسم داخلی موضوع ندارد و هنوز فاصله بسیار زیادی با کارهای اولیه این کارگردان قهار کرهای دارد. فیلم هارمونیکا از ژاپن از دیگر فیلمهای مطرح جشنواره بود که روی پرده رفت؛ درامی که بیننده را یاد فیلم «پسر»، ساخته برادران داردن، میاندازد. داستان فیلم درباره پدری است که بعد از سالها با پسر فردی روبهرو میشود که سبب فلجشدن دخترش در چندین سال گذشته شده.
حملهای که حمله نبود
تصور کنید در ساحل کن نشسته و به افق خیره شدهاید که شش مرد نظامی با کلاه و جلیقه و ابزار نظامی همراه یک قایق تندرو به اسکله نزدیک میشوند. طبیعتا در پی هشدارهای بالای امنیتی فرانسه درزمینه وقوع عملیات تروریستی، ذهن به داعش معطوف میشود و تهدیدهای این گروهک تروریستی برای حمله به جشنواره؛ ولی جای نگرانی نیست! این حمله صرفا شیرینکاری شرکت فرانسوی «اوراکسی» است!