چوب بلندش را در دست میگیرد و شروع میکند به حرکت دادن. گاهی تند، گاهی هم خیلی آرام. نتها را یکییکی نوازش میکند تا نوایی شورانگیز از دل سازها بیرون بکشد و به گوش من و تو برساند. این کار، خیلی لطیف و خیلی سخت است و در دنیای واقعی، خیلی مردانه.
به گزارش ایسنا، رهبری ارکستر جزو معدود شغلها در دنیاست که زنان هنوز نفوذ قابل توجهی به آن نکردهاند. درست است که زنان چیرهدست بسیاری در زمینهی نوازندگی فعالیت میکنند، اما حرف اول در حرفهی «رهبری» را همیشه مردان زدهاند. دقیقا مشخص نیست که چند زن در دنیا در این حرفه مشغولاند، اما آنچه تأیید شده، بسیار کم بودن تعداد آنهاست که در گوشه و کنار جهان فعالیت میکنند؛ اما چرا زنانی که به شغلهای سخت دنیا هم نفوذ کردهاند، از این حرفه بازماندهاند؟
کیاوش صاحبنسق - آهنگساز و مدرس دانشگاه - در پاسخ به همین پرسش، به خبرنگار ایسنا گفت: این موضوع نیز به همان مبحث مردسالاری در دنیا برمیگردد که خیلی هم قدیمی است و اتفاقا این مقوله در اروپا هم رواج داشته است.
او ادامه داد: این موضوع نه فقط در حوزهی رهبری، بلکه در بخشهای دیگر هم حاکم است. ریشهی رهبری به بلند کردن آرشهی توسط «ارکستر مایستر» برمیگردد. در واقع چوبی که شما دست رهبر میبینید، همان آرشه است. دربارهی «ارکستر مایستر» هم بحثهایی از گذشته وجود داشته که چه کسی میتواند مایستر یک ارکستر باشد و حتی مرد بودن این شخص نیز اهمیت داشته است.
وی همچنین توضیح داد: تا همین اواخر، ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک وین اجازهی ورود زنان را به ارکسترهایشان نمیدادند، بویژه ارکستر وین که برای حضور یک نوازندهی زن هارپ، جنگ و دعوای زیادی در آن به راه افتاد. میخواهم بگویم چنین تعصباتی در ارکسترها وجود داشته است؛ در این ارکسترها هیچ نوازندهی زنی دیده نمیشد و این یک ریشهی تاریخی دارد، پس طبیعتا رهبر ارکستری هم تربیت نمیشد.
این هنرمند بیان کرد: حتی در منابعی آمده است که بعضا زنانی در کنار آهنگسازان مشهور مانند بتهوون فعالیت میکردند و کار مکتوب کردن آثار و آماده کردن نتها را برعهده داشتند. از این رو، گرایشهایی به آهنگسازی پیدا کرده بودند؛ اما این موضوع با واکنش شخصی مانند بتهوون و تمسخر او همراه میشد که چرا یک زن باید آهنگساز باشد؟ این در حالی است که بتهوون خودش به اندیشههای آزادیخواهانه معروف بود.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: ارکستر، آینهی تمامنمای روابط و ضوابط اجتماعی است. درست است که سازماندهی ارکستر قوانین خود را دارد؛ اما در واقع، ملهم از قوانین عمومیتر جامعه است. دشواریهایی که در جامعه وجود داشته، در ارکستر هم انعکاس پیدا میکرده است. در واقع، این همان تفکر اجتماع است که اجازهی حضور زنها را در این عرصه نمیداده است.
صاحبنسق در عین حال گفت: این موضوع را در نظر داشته باشید که معمولا در کنار آهنگسازان و رهبران بزرگ ارکستر، یک زن قدرتمند وجود داشته که شاید رهبری نمیکرد، اما کارهای مهم زیادی در کنار همسرش انجام داده و سالها بعد مشخص شده که این زن، نقش زیادی در آثار مهم آن مرد داشته است.
این آهنگساز در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: اینکه یک نفر بخواهد روی صحنه برود و ارکستر را با تمام ظرایف و ویژگیهایش کنترل و هدایت کند، جَنَمی میخواهد که خیلی وقتها این جَنَم حتی در مردها هم نیست.
در این 50 سال اخیر، حضور زنها در موسیقی بهخاطر دقت نظر و نظمشان قابل توجه بوده است و توانستهاند کار را بهخوبی پیش ببرند. خیلی وقتها هم به موسیقیدانان شاخص و قابلی تبدیل شدهاند. همان همانطور که زنان وقتی به عرصههای دیگر وارد شدند نیز به مرور زمان به چهرههای مهمی تبدیل شدهاند.
او ادامه داد: اکنون زنهای رهبری ارکستر در دنیا وجود دارند که تکنیکهای رهبری و توانایی بالایی دارند. شاید در 10 تا 15 سال آینده، شاهد زنان بیشتری باشیم که در حوزهی رهبری فعالیت میکنند. رهبری، یک صنعت و یک هنر بهصورت توأمان است که باید در دورههای مختلف آن را آموزش دید. حتی افرادی که دانشجوی آهنگسازی هستند نیز بنابر ضرورت، دو سال دورهی رهبری را طی میکنند تا در مواقع لزوم بتوانند از آن استفاده کنند.
صاحبنسق در پاسخ به این پرسش که پذیرش زنان در رشتهی رهبری در دانشگاههای دنیا چگونه است؟ گفت: در دانشگاههای خارجی، زنان در این رشته پذیرش میشوند، اما شرایط پذیرش برای همه بسیار دشوار است، زیرا هر فردی باید مثل یک پیانیست کارکشته بنوازد و دو اثر مهم را نیز رهبری کند. تعداد افرادی که از پس از این آزمون برمیآیند، چه زن و چه مرد، بسیار کم است و با فرض قبول شدنشان، دوام آوردن در این رشته که طی کردن آن حدود شش سال طول میکشد، کار دشواری است.