یادداشت دریافتی- اسماعیلحسینپور؛ دکترعلی شریعتی میگوید: «تا مغزها تکان نخورد هیچ چیز تکان نخواهد خورد» و چه قدر در این روزها و روزگار به سخن حکیمانه این بزرگمرد سخت محتاجیم وقتی میبینیم در پایتخت ایران اسلامی آن هم بعد از گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و داشتن این همه رسانه و تریبون و صرف بودجههای کلان فرهنگی مجبور میشویم برای برخورد با برخی ناهنجاریها از هفت هزار پلیس نامحسوس استفاده کنیم تا شاید دغدغه برخی افراد کم شود.
آیا به راستی ثمره کار ما بعد از 37 سال روی آوری به چنین شیوههایی برای قانونمندکردن شهروندان است؟ و آیا هدف مدنظر بانیان این کار با این هفت هزارمامور محقق خواهد شد؟
این طرح شاید یکی از سوال برانگیزترین موارد در این سالیان است که در ذهن نگارنده و مردم شریف برخی سوالات را به همراه داشته است که عبارتند:
1. در حالی که ما در حوزههای مختلف، دیگر کشورها را به الگوگیری از خود فرا میخوانیم و به زعم دوست و دشمن، امن ترین کشور منطقه به شمار میرویم و با اشراف کامل مسئولین، تهران به عنوان یک مرکز امن مطرح است و حتی دوربینهای مداربسته کوچکترین حرکت رانندگان در خیابانها و گذرگاههای پایتخت را زیر نظر دارند واقعا در تهران چه اتفاقی افتاده است که علاوه بر آن دوربینهای مدار بسته، باید 14 هزار چشم هم مردم این شهر را در هر کوی و برزن بپایند؟
2. این اقدام شتابزده به استناد کدام کار کارشناسی عملی میشود؟ چه شده است که یکباره بعد از انتخابات 7 اسفند مردم تهران باید سایه سنگین 14 هزار چشم را بر سر خویش و خانواده هایشان حس کنند؟
آیا حضور این چشمهای سرگردان در کوچه و خیابان اهانت بزرگی به مردم پایتخت ایران اسلامی نیست؟
3. آیا این اقدام نمیتواند فضا را به سمت اهداف بدخواهان این مردم سوق دهد تا بر اسلام و ایران عزیز بیشتر هجمه و هجوم آورند؟
در حالی که رشد گروههای تندرو در منطقه، اسلام هراسی را در جهان دامن زده است و ایران عزیز منادی اسلام رحمانی است.
تجسس سری در خیابانهای پایتخت چه چهرهای از ما و دین مان ترسیم میکند؟ آیا ممکن نیست فردا بدخواهان ایران بگویند صدای پای تندروها و تندرویها از تهران به گوش میرسد؟
4. این چشمها قرار است چه خدمتی به مردم پایتخت کنند؟ این چشمها قرار است کاشف کدام منکر باشند؟ آیا این چشمها به مواضعی که احتمال رشوه و اختلاس و غارت بیت المال میرود، نیز دوخته میشوند؟
5. با موج عظیم مخالفت مردم و بزرگان با این طرح ناسنجیده، هر چند انتظار میرود بساط این بدعتها در حوزه امنیت اجتماعی برچیده شود ولی آیا این شبهه به ذهن متبادر نمیشود که در پایتخت ایران اسلامی مردم به دین و ارزشها کم اعتقاد و به مسئولین کم اعتماد شده اند و دیگر موعظه و پندشان کارگر نیست و امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شده است و برای تحقق این باور تابناک اسلام که وظیفه همگانی است مامور گماشتهاند؟
6. سوال مردم این است اگر هر یک از این افراد حداقل روزی 10 گزارش تخلفات مدنظر را به مافوق شان منعکس کنند و روزی 70 هزار تخلف در تهران گزارش شود آیا تمام فعالیت پلیس پایتخت تعطیل و صرف رسیدگی به همین گزارشات نمیشود؟
آیا با حجم انبوه پروندههایی که روزانه روانه دستگاه قضا میشود این اقدام هم نمیتواند منجر به تشکیل برخی پروندههای قضایی دیگر شود؟
7. آیا این افراد حق مستندسازی تخلفات را هم دارند؟ ابزارشان برای این مستندسازی که غیرقابل انکارباشد چیست؟
چه تضمینی وجود دارد فردا افراد دیگری دوربین به دست از نوامیس مردم عکس نگیرند و اخاذی نکنند و خود را مامور نامحسوس معرفی نکنند؟
و درآخر این که کاش این 14 هزار چشم را برای حفظ محیط زیست، برای جلوگیری از قطع درختان جنگلی در کشور، برای جلوگیری از زمین خواری، کوه خواری و دریا خواری، برای جلوگیری از شکارهای بی رویه، جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز و... به کار گرفته میشد.