شهرداد روحانی آهنگساز و رهبر ارکستر نامهای به وزیر ارشاد نوشته و ضمن انتقاد نسبت به وضعیت فعلی ارکستر سمفونیک تهران از تعطیلی احتمالی این مجموعه ابراز نگرانی کرده است.
شهرداد روحانی آهنگساز و رهبر ارکستر نامهای به علی جنتی نوشته و و ضمن انتقاد نسبت وضعیت فعلی ارکستر سمفونیک تهران از تعطیلی احتمالی این مجموعه ابراز نگرانی کرده است.
در نامه روحانی که در اختیار فارس قرار گرفته، وزیر ارشاد دستوری بر روی این نامه به شرح زیر در تاریخ بیستم فروردین ماه خطاب به علی مرادخانی معاون هنری ارشاد مینویسد:
«جناب مرادخانی همانگونه که توافق شد در صورتیکه علی رهبری ضوابط بنیاد رودکی را بپذیرد، همکاری با ایشان امتیاز دارد. در غیر این صورت دلیل ندارد به ایشان امتیاز خاصی داده شود»
در ادامه نامه شهرداد روحانی به وزیر ارشاد را میخوانید:
«اینجانب «شهرداد روحانی» ـ آهنگساز و رهبر ارکستر ـ در طول دههها فعالیت هنری خود، با هیچ مسئول دولتی برای هیچ درخواستی مکاتبه نکرده و همواره تلاش کردهام تا با احترام به قوانین کشورم به عنوان یک هنرمند مستقل فعالیتهای هنری خود را دنبال کنم؛ در این میان خدا را نیز شاکرم که همواره فعالیتهای خود در خارج از ایران را دنبال کرده و تنها هر زمانی که احساس کردم حضورم در این ارکستر میتواند گامی ـ هر چند اندک ـ برای ارتقای موسیقی کلاسیک ایران باشد، دعوت دوستان را لبیک گفته و به این ارکستر آمدهام؛ اما آنچه باعث نگارش این نامه به حضرتعالی شد، این است که اهالی موسیقی کلاسیک همگی به این موضوع واقف هستند که جناب عالی از ابتدای تصدی بر این مقام، تلاشهای گستردهای برای احیای آن داشتید و تاکنون بخش عمدهای از بودجهای که برای بخش هنر درنظر گرفته شده است، به این بخش اختصاص یافته است.
جناب آقای علی جنتی
با وجود آنکه به عنوان یک موزیسین، احترام بسیاری برای تمامی همکاران خود و هنرمندان شریف موسیقی دارم و جناب آقای رهبری نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ اما به عنوان یک هنرمند و فعال حوزه موسیقی کلاسیک و از آن مهمتر به عنوان یک ایرانی، وظیفه خود میدانم برخی مسائل را به استحضار حضرت عالی برسانم. کافی است نگاهی به فعالیتهای این ارکستر در طول یک سال گذشته داشته باشید که البته آقای «علی (الکساندر) رهبری» با پروپاگاندای بینظیر خود همواره نعل را وارونه جلوه داده و تصویر یک ارکستر باشکوه را ایجاد کرده است؛ اما چه کسی است که نداند در حین ورود مهمانان بسیار ـ نوازندگان و رهبران متعدد خارجی ـ که هزینه هنگفتی را به بدنه ارکستر تحمیل کرد، موسیقیدانان ایرانی کمترین سهم را داشته و آهنگساران و رهبران بسیاری از فعالیت با این ارکستر محروم ماندند و آقای علی (الکساندر) رهبری حتی نتوانست از حضور بسیاری از چهرههای شاخص موسیقی کلاسیک، چون دوست ارجمندم «هوشنگ کامکار» و «لوریس چکناوایان» به عنوان عضو شورای موسیقی تاب بیاورد.
وزیر محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بنده همچنان در خارج از کشور برنامههای خود را پی خواهم گرفت و دیگر دوستان رهبر و آهنگسازم نیز که با شرافت تمام سالها تعطیلی این ارکستر و از آن طرف تمامیتخواهی جناب آقای رهبری را تاب آوردهاند، فعالیتهای خود را در شاخههای دیگر ادامه خواهند داد؛ اما نمیتوانم به عنوان یک عضو از جامعه کلاسیک ایران برای بسیاری از نوازندگان جوانی اظهار نگرانی نکنم که در این مدت توسط آقای رهبری از ادامه فعالیت محروم ماندهاند، اخراج شدهاند یا مجبور به استعفا، کسانی که نامهای بزرگی چون ارسلان کامکار (مایستر ارکستر سمفونیک) ناصر رحیمی، آیدین احمدینژاد، علی جعفری پویان، پدرام فریوسفی و دیگران دیده میشد و آقای رهبری در واکنش به جدا شدن این سرمایهها از ارکستر آنان را تعدادی نوازنده لوس خطاب کرد که بود و نبودشان اهمیتی ندارد. ایشان حتی به حذف استاد بزرگ موسیقی سنتی ایران «فرهاد فخرالدینی» نیز اندیشید که البته خوشبختانه این اتفاق رخ نداد.
ایشان همچنان با اتخاذ برنامههای «مهر تا مهر» نه تنها هزینههای گزافی به ارکستر تحمیل کرد که هزینههای ارکستر را به چندین برابر بودجه آن رساند و همین موضوع علاوه بر تأثیر منفی در افکارعمومی و رسانهها، باعث ایجاد نوعی جو ناامنی در ارکستر و عدم امکان بنیاد رودکی برای پرداخت دستمزد نوازندگان شد.
ایشان وعده ایجاد ارکستر سازهای ملی، ارکستر موسیقی جز، ارکستر جوانان، ارکستر مجلسی، ارکستر نوجوانان و ارکسترهای دیگر داد که هیچ کدامشان عملی نشد.
جناب آقای جنتی
آقای علی (الکساندر) رهبری این قدرت را دارند تا تمام مشکلات مدیریتی خود و ایجاد بحرانهایی که به طور مستقیم در آن دخیل هستند را به گردن دیگران بیندازند و مدام پی اعاده طلبی باشند که مشخص نیست منبع آن کجاست. گاهی فلان هنرمند، گاهی فلان مدیر، گاهی رهبر فلان ارکستر و دیگران مقصرند و هیچوقت خود ایشان نیست. به همین خاطر است که گاه به رئیس محترم جمهور که آمدنش با امید بسیار برای هنرمندان ایرانی همراه بود نامه مینویسند و گاه به شما و گاه نامهای سرگشاده با ادبیاتی نازل و خطاب قرار دادن شخصیتهای هنری دیگر، ایشان تاکنون دو بار استعفا دادهاند و خودشان بازگشتهاند و حالا تمام توانشان را به کار گرفتهاند برای ابقا در این مقام؛ لازم به تأکید دوباره است که برای بنده تفاوتی در حضور یا عدم حضور ایشان نیست، تنها نگرانی برای مهجور ماندن بخش مهمی از جامعه موسیقی کلاسیک است و سرانجام از هم پاشیده شدن ارکستری که بازگشایی وعده شما و شخص محترم رئیسجمهور بود.
با تشکر و احترامات فایقه
شهرداد روحانی»