پگاه آهنگراني را به عنوان بازيگر ميشناسند. شناخت درستي است اما كامل نيست. او مستندميسازد، مقاله مينويسد، مديريت يك مجموعه فرهنگي را برعهده دارد، تدوين ميكند و... او حتي جايزه ويژه هيات داوران جشنواره فيلم كوتاه اصفهان را براي كارگرداني فيلم مستند «تماشاخانه» به دست آورده است.
دو سال پيش پگاه به كار مستمر روزنامهنگاري در روزنامهاي كه هيچگاه امكان انتشار نيافت دعوت شد و پذيرفت. يكي از سوژههايي كه قصد داشت براي روزنامه كار كند گزارشي از سياهيلشكرهاي قديمي سينماي ايران بود كه اكنون به ياد روياي از دست رفتهشان يعني سينما، در قهوهخانه قديمي در محله ارباب جمشيد جمع ميشوند و ياد روزهايي كه در سينما گذراندند را هر روز زنده ميكنند. همين سوژه دستمايه فيلمي مستند شد كه اكنون مراحل پاياني تدوين آن در حال طي شدن است.
پگاه آهنگراني همچنين در دوران بحران خانه سينما و تعطيلي آن در دولت پيشين، راشهاي زيادي فيلمبرداري كرده است كه قصد تدوين آن و ساخت مستندي درباره خانه سينما دارد. مجموع همه اين تلاشها نشاندهنده اين نكته است كه آهنگراني بهشدت پيگير مسائل اجتماعي و سياسي است و شايد نتوان او را جزو هنرمندان برج عاج نشين تلقي كرد. به تازگي پگاه، موسسه فرهنگي هنري آپ آرت مان را راهاندازي كرده كه در مدتي كوتاه سري در سرهاي موسساتي از اين دست درآورده است. گروه هنر و ادبيات روزنامه اعتماد گفتوگوي مفصلي با پگاه آهنگراني داشته و او درباره ديگر فعاليتهايش، جز بازيگري سخن گفته است.
آهنگراني ميگويد: «بيشترين وقتي كه براي هر كاري ميگذاري منطقا آن كار در اولويت است. وقتي بيشترين وقتم صرف بازيگري ميشود پس قاعدتا من يك بازيگرم كه در كنار بازيگري كارهاي ديگري هم انجام ميدهم اما اين متغير است؛ ممكن است در مدت زماني كار بازيگري كمتر شود و يك كار ديگر جايگزين را جايگزين آن كنم. با اين منطق ميتوانم بگويم كه الان بيشتر مدير يك موسسه فرهنگي هستم كه در كنارش بازيگر هم هستم... .»پگاه آهنگراني شديدا با حمايت دولتي در امور فرهنگي مخالف است.
او ميگويد: «حمايت دولت در اين مواقع گاهي عملكرد برعكس خواهد داشت. مثلا كافي است كه وامي بگيري يا حمايتي دولتي پشت سرت باشد، آن وقت تعريف اينجا كاملا عوض ميشود. نميتواني ديگر بگويي اينجا كاملا مستقل است و با بودجه شخصي اداره ميشود بنابراين همين مجوز كافي بود برايمان و اصلا نخواستيم وابسته به جايي شويم.»
آهنگراني با كاركردن در تلويزيون مشكل دارد و ميگويد: «من در تلويزيون هيچوقت كار نكردم و كار هم نخواهم كرد. چون بهشدت كارهايي كه در آن ارايه ميشود ضعيف است. حتي اگر در تلويزيون ايران نه و در تلويزيون جهان هم باشد با سيستم سريال خيلي راحت نيستم چون خيلي در دسترس است و هر روز در معرض ديد آدمها هستي و ممكن است براي بيننده تكراري بشوي. ولي اصلا با سيستم تلويزيون ايران به طور كلي مشكل دارم. چهرهاي كه از زن و جوان ايراني نشان ميدهند بسيار نازل است.»
آهنگراني تئاتر هم كار كرده است، تجربه تئاتر را دوست دارد اما زياد مايل نيست اين كار را ادامه دهد. او ميگويد: «سه تا تئاتر كار كردهام اما الان كار نميكنم. ممكن است باز هم تئاتر كار كنم. به نظر من كساني كه كار تئاتر انجام ميدهند بايد خيلي عاشق تئاتر باشند كه بتوانند آن را ادامه دهند. به اين دليل كه زحمت زياد نتيجهاش اين است كه يك ماه آن را اجرا ميكنند تازه اگر به آن سالن بدهند و جلوي آن را نگيرند و در نهايت چيزي از آن باقي نميماند. من آن عشق و علاقه را در خودم نميبينم كه چهار ماه تمرين كنم و يك ماه اجرا داشته باشم و پولي هم نگيرم. واقعا آنقدر علاقهمند نيستم كه چنين كاري را انجام دهم. در مستند كه كار ميكنم ممكن است از جيب خودم مايه بگذارم اما به آن علاقه دارم.»
پگاه آهنگراني در زمان انتخابات رياستجمهوري يك چهره فعال سياسي بود اين درحالي است كه در انتخابات اخير تنها به تشويق مردم براي شركت در انتخابات اكتفا كرد. اما خودش معتقد است: «اتفاقا در دوره روحاني من فعال نبودم. من فقط بيانيهاي را كه خودم هم با خيليها تماس گرفتم كه اگر ميخواهيد حمايت كنيد بياييد امضا كنيد، امضا كردم و يك سخنراني انجام دادم. يعني هيچ فعاليت سياسي نداشتم. يك سخنراني انجام دادم كه به نظرم خيلي لازم بود و اصلا يك حركت سياسي نبود و فقط به عنوان نماينده جوانان از من دعوت كردند كه حرف بزنم و من فكر كردم كه اگر حرف بزنم مفيد خواهد بود. حرفي كه نه قرار است به كسي فحش بدهد و نه قرار است خودت را دچار مشكل كني.»
با اين حال حضور پگاه آهنگراني به عنوان يك چهره سينمايي و سلبريتي در كمپين انتخاباني روحاني تاثيرگذار بود. خودش منكر اين تاثير نيست و ميگويد: «خب نميتوان كه كاملا هم منفعل بود و هيچ كاري هم انجام نداد اما الان خيلي با اينكه كارهاي عجيب انجام بدهي موافق نيستم و الان به نظر من بايد كارهاي ديگري انجام داد. اتفاقا من با آدمهاي تند و تيزي كه خيليهايشان اصلا به خود من فحش ميدهند كه ما كه چنين تجربهاي را در سال ٨٨ از سر گذرانديم چرا رفتي به روحاني راي دادي، مشكل دارم. من ميگويم الان بايد كاري انجام داد. بايد در همين نيمچه فضايي كه ميشود كار كرد، كاري انجام داد تا ماندگار شود. اگرنه، فحش دادن سادهترين كار ممكن است. من خودم يك نمونه از آن آدمهاي تند و تيز بودم. بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و بعد برگردي و هيچ كاري انجام ندهي. كار سادهاي است، هرچند ممكن است اذيت هم بشوي. اما اين گزينه اول است و اگر به پشت آن بروي ميتواني كارهاي ديگري انجام دهي.»