فرارو- محمدحسین خوشوقت؛ چندی پیش یکی از دستگاه های امنیتی کشور طی اطلاعیه ای اعلام کرد که چندین فعال رسانه ای را به اتهام همکاری با شبکه های جاسوسی به منظور نفوذ بیگانگان در ایران بازداشت کرده است.
خبرگزاری مهر نیز روز شنبه سی ام آبان ماه به نقل از منابع مطلع وابسته به همان نهاد امنیتی مدعی شد که این متهمان در قالب یک شبکه، در گام نخست ماموریت جمع آوری اطلاعات مختلف از داخل ایران و ارسال به بیرون کشور را بر عهده داشته و این امر را به طرق بسیار متنوعی انجام می داده است.
این خبر در برخی رسانه های وابسته به جناح مخالف دولت یازدهم نیز بازتاب یافت.
بنا بر این اتهام که هنوز در محاکم قضایی اثبات نشده است، در گام دوم، اعضای این شبکه ماموریت تولید گزارش و تحلیل و ارسال به خارج از ایران جهت انتشار در وب سایت های مرتبط با اپوزیسیون با هدف سیاه نمایی، پرونده سازی حقوق بشری، ایجاد اختلاف در داخل ایران و پیش برد اهداف غرب برای کنترل افکار عمومی در ایران را بر عهده داشته اند.
در گام سوم، اعضای این شبکه با هدف شبکه سازی در داخل ایران با کارکردهای متنوع اطلاعاتی و عملیاتی، فعالیت می کرده است.
چهارمین هدف نیز نزدیک شدن به چهره های مشهور و فعال سیاسی و رسانه ای با هدف خط دهی به آنها یا ایجاد اختلاف در میان آنها بوده است.
بر اساس این خبر خبرگزاری مهر، نکته مهم درباره اعضای این شبکه، دریافت حقوق ثابت ماهیانه از خارج از ایران است.
به گفته ی این "منابع مطلع"، در پرداخت این مبالغ تمامی اصول حفاظتی مراعات می شده است(دریافت از صرافی ها و همچنین دریافت با چند واسطه) و همچنین مبلغ دریافتی کاملا متعارف بوده است به گونه ای که این افراد می توانستند با دستمزدهایی مشابه به جای وطن فروشی و ارتباط با بیگانگان، به کار شرافتمندانه رسانه ای در داخل کشور بپردازند.
در مورد این مطالب اتهامی، ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1-- ملت ایران باید همواره قدردان زحمات و خدمات دلسوزانه و ایثارگرانه نهادهای امنیتی کشور ، که دستاورد آن برقراری امنیت جغرافیایی و روانی در قلمرو جمهوری اسلامی ایران بوده است، باشند. اگر این زحمات سربازان گمنام اسلام و ایران نبود، چه بسا ما نیز همچون مردم سوریه و عراق و لبنان گرفتار تروریست های تکفیری دست پرورده ی استکبار و مزدوران عربی- عبری آن بودیم و روزی ده ها نفر از فرزندان این آب و خاک در اثر انفجارهای تروریستی به خاک و خون در می غلتیدند و اماکن مذهبی و توریستی و تاسیسات اقتصادی ایران نیز با خاک یکسان می شد.
ملت ایران می داند که خواب آسوده و آرامش روانی خویش را در منطقه شعله ور امروز، مدیون چشمان بیدار نهادهای امنیتی است.
2- وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر آموزه های اسلام راستین، منافع نامشروع امریکا و رژیم خون آشام صهیونیستی را به چالش کشیده و آن ها که از برنامه ریزی های گسترده و مستمر خویش برای نابودی این حکومت عدالت جو و استقلال طلب طرفی نبسته اند، اکنون، که ایران اسلامی به بالندگی و اقتدار منطقه ای و بین المللی دست یازیده است، می کوشند از طریق "نفوذ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی" دامنه اقتدار پویای آن را مهار کنند و یا موجبات تضعیف و اضمحلال آن را فراهم سازند.
3- اسب تراوای دشمن کینه توز و هوشیار ما مترصد ورود از منافذ روانی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است؛ که به فرموده مقام معظم رهبری،نفوذ اقتصادی از قضا از درجه پایین تر اهمیت نسبت به بعد فرهنگی و روانی و سیاسی هم برخوردار است.
با یک نگاه واقع بینانه می توان فهمید که نفوذ دشمن، با ابزار های متفاوت و بر بستری مناسب امکان تحقق خواهد یافت.
بررسی عالمانه و خردورزانه ی شرایط مناسب تحقق نفوذ دشمن، چنین هشدار می دهد که ایجاد تفرقه و کینه میان صفوف ملت و بازیگران سیاسی، ایجاد زمینه های نارضایتی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در مردم، گندم نمایی ها و جو فروشی ها؛ خسته کردن مردم و سلب اعتماد آن ها از نظام به علت نا کارآمدی ناشی از اختلافات مداوم داخلی و سوء مدیریت و تقدیم منافع جناحی و باندی بر منافع ملی از سوی مسوولان در قوا و نهادهای مختلف، نا دیده گرفتن خواسته های مختلف گروه قابل توجهی از ملتی که نگاه و سلایق سیاسی و فرهنگی خود را در اقلیت و سرکوب شده می بینند و گرایش روانی و عینی آن ها به رسانه های بیگانه به انگیزه یا بهانه ی اطلاع از واقعیت ها و حقایق، بهترین و مساعد ترین بستر برای نفوذ روانی، فرهنگی و سیاسی دشمن است.
تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان محترم نظام باید حکیمانه و بلند نظرانه، عملا مانع فراهم شدن چنین بستر خطرناک و خطرسازی شوند و طبق قاعده عقلی و شرعی"الاهم فالاهم" وجه همت خویش را رو به برچیدن شرایط اهم نفوذ دارند.
ملت کهن و متمدن و مومن و پارسایی که احساس کند از برقراری عدالت، سیراب است، دغدغه معیشت ندارد، نیازهای فرهنگی و اجتماعی او بر آورده است، مسوولانش به او احترام می گذارند، هیچ مقام و نهادی از دین و ارزش ها برای دنیای خویش دکان نساخته است؛ احساس کند که عملا حق آزادی بیان و پس از بیان دارد و خود را قربانی و زمین خورده ی انواع فساد لجام گسیخته و رانت خواری و قانون شکنی نداند، غیر ممکن است که فریب سیاه نمایی ها و توطئه گری ها و وساوس استکبار شیطانی را بخورد.
حکمت و خردمندی حکم می کند که ما عملا دغدغه چنین حقیقتی را داشته باشیم تا از نفوذ و شرارت های رنگارنگ خصم دون در امان بمانیم.
4- اصحاب رسانه در سرتاسر دنیا عموما اهل دیدن و بزرگ انگاشتن مشکلات اند و بر طریق انتقاد، مشی می کنند؛ و همین خصیصه، آن ها را در عداد حافظان سلامت و بقا و پویایی نظام های مردم سالار در آورده است.
آموزه های خدشه ناپذیر "تئوری سیستم ها" به ما می آموزد که برای هر سیستم، اعم از مکانیکی و انسانی، "پس خور های منفی" نقشی حیاتی و راهبردی در حفظ سیستم دارند زیرا مانع انهدام و نابودی آن می شوند در حالی که "بازخورهای مثبت" به کار پویایی و بالندگی سیستم می آیند. بدین ترتیب، اهمیت پس خور منفی از پس خور مثبت بسیار بیشتر است.(1)
در ایران، از قضا، اهل رسانه در زمره کم درآمد ترین، ساده زیست ترین و خوش طینت ترین و خیرخواه ترین اقشارند. باید به این قشر آگاهی بخش، دلسوز، شریف و کم توقع بها داد و احترام گذارد و از آن حمایت کرد؛ که این قشر خدوم، اگر با اعتماد به نفس و احساس امنیت روانی و معیشتی، آزادانه عمل کند، همچنان به کار بقا و پویایی نظام در خواهد آمد.
5- ممکن است برخی از اهالی رسانه، به علت جهل و نا آگاهی از دسیسه های دشمن و یا به طمع کسب درآمد و سر و سامان دادن به وضع معیشتی نامناسب خود، همکاری هایی خبری با عوامل به ظاهر رسانه ای بیگانه آغاز کنند غافل از آن که ناخواسته در خدمت تکمیل جورچین دشمنان اند. البته ممکن است اندکی دیگر بنا به علل پیش گفته، عنان روانی و فرهنگی و سیاسی خود را به دست بیگانه سپرده باشند و آگاهانه علیه امنیت ایران اقدام کنند.
در این جا، روی سخن با نهادهای امنیتی گرامی و بیدار ماست؛ حکمت و دور نگری و بلند نظری حکم می کند که برای حفظ مصلحت افراد قربانی و جامعه، سزاوار نیست که در گام نخست، دست به اقدام آخر زد!
بازداشت و اعتراف گیری و دادگاهی کردن و بی آبرو ساختن برخی اهالی متخلف رسانه و خانواده های آن ها، قدم آخر در برخورد با توطئه نفوذ است. قدم نخستین، دعوت از آن ها، آگاه کردنشان به توطئه های دشمن و اخذ تعهد به منظور اجتناب از تکرار تخلف است.
قدم آخر، ویژه کسانی باید باشد که به رغم تذکر و هشدار، همچنان بر طریق باطل می روند.
برخوردی چنین حکیمانه، به ویژه در آستانه انتخابات و در گرماگرم هیاهوهای جناحی و سیاسی، کارساز تر و کم عارضه تر است و حربه اتهام "سیاسی کاری" علیه اقدامات نهادهای امنیتی را خنثی خواهد کرد.
مبادا از این حقیقت عقلی و اسلامی غفلت شود که در برخوردها، نهادهای امنیتی و قضایی و انتظامی ابتدا باید در فکر نجات آبرومندانه ی زمین خوردگان و حمایت از آن ها باشند. لگد زدن بر اوفتاده، نه شرط عقل است و نه منطبق با آموزه ها و الزامات اخلاقی و اسلامی و انسانی.
حفظ امنیت کشور در تعارض با نجات و حفاظت از گم شدگان راه نیست.
-------------
1- رجوع کنید به محمد حسین خوشوقت، تجزیه و تحلیل تصمیم گیری در سیاست خارجی، انتشارات دفتر مطالعات وزارت امور خارجه، چاپ سوم، 1385، بخش نخست.
5- ممکن است برخی از اهالی رسانه، به علت جهل و نا آگاهی از دسیسه های دشمن و یا به طمع کسب درآمد و سر و سامان دادن به وضع معیشتی نامناسب خود، همکاری هایی خبری با عوامل به ظاهر رسانه ای بیگانه آغاز کنند غافل از آن که ناخواسته در خدمت تکمیل جورچین دشمنان اند. البته ممکن است اندکی دیگر بنا به علل پیش گفته، عنان روانی و فرهنگی و سیاسی خود را به دست بیگانه سپرده باشند و آگاهانه علیه امنیت ایران اقدام کنند.
یعنی کار درستی است !!!!؟؟؟؟ فقط زمانش درست نیست!!!!