فرارو- رضا جمشیدی؛ در این وانفسای اشتغال و فوران بیکاری در میان قشر جوان جامعه، اگر هم معدود استخدام یا آزمون استخدامی برگزار میشود، برای بسیاری از داوطلبان هفتخانی شده است که عبور از آن جز با همرهی خضر (در شرایط امروز امتیازهایی است که به برخی داده میشود) ممکن نیست.
وضعیت بهگونهای است که اگر آزمونی هم برگزار میشود، داوطلبان میباید در شرایطی نابرابر به رقابت بپردازند و چهبسا بسیاری از افرادی که شایستگی پذیرش را دارند به دلایل گوناگون نتوانند در این آزمونها موفق شوند.
در باب آسیبشناسی این موضوع میتوان سهم گستردهای برای مجریان (و قانونگذارن) متصور شد که به مرور زمان و در دولتهای مختلف شکل گرفته است؛ اما به دلیل شرایط خاص امروز و بلندای امواج بیکاری که منجر به سونامی بیکاری شده است، بیشتر به چشم میآید و البته برای دولت حاضر میتوان کمترین تقصیر را نسبت به دولتهای پیشین در نظر گرفت، چراکه میراثدار آنهاست.
از جمله معایبی که در استخدامها و آزمونهای استخدامی وجود دارد، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- وجود امتیازهای ویژه برای برخی؛ آن هم در شرایط امروزی که در هر کدشغل یک یا دو تن استخدام خواهد شد.
2- اعمال ضریبهای بهشدت مؤثر برای افراد بومی؛ چاره برای آنها که در مناطق بومیشان استخدامی وجود ندارد، چیست؟ اگر شرایط برابر در همة مناطق ایجاد شود، دیگر نیازی به اعمال ضریب بومی نیست.
3- موروثی کردن شغلها؛ اعطای امتیازات خاص برای فرزندان صاحبان مشاغل در برخی نهادها، شرکتها یا صنایع.
4- وجود شرطهای سنی؛ تکلیف هنوزجوانانی که در برههای که ایشان جوانتر بودهاند، استخدامی صورت نگرفته چیست؟
5- عدم تمایل برخی از نهادها به استخدام دارندگان مدارک بالاتر؛ میتوان مهمترین دلیل آن را در ترس از اعطای مزایای بهتر کاوید.
6- تحمیل داشتن مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر برای شغلهایی که با مدارک پایینتر هم میتوان انجام داد.
7- هزینه سنگین ثبتنام در آزمونها و انجام مراحل مصاحبه و ...؛ این هزینه علاوه بر سنگینی برای افراد بدون شغل منجر به سودآوری برای برخی از نهادها شده است، بهگونهای که برای برخی این تشکیک به وجود آمده است که شاید هدف از برگزاری آنها همین سودآوریها باشد!
8- سهمیه در سهمیه؛ وجود سهمیهها خود تأملبرانگیز است و نکتة جالب توجه این است که بیشتر افرادی که میتوانند از این سهمیهها در شرایطی برابر استفاده کنند نیز خود از آنها محروم ماندهاند.
در سیستم مورد نظر چندنفر بدون آزمون و از طریق نهادهای مربوطه برای مشاغل معرفی میشوند و دیگر افراد واجد شرایط در شرایطی نابرابر و عجیب نمیتوانند از این سهمیهها استفاده کنند!
9- ایجاد بیانگیزگی در افرادی که شرایط فوق را ندارند.
ماحصل این میشود که برخی از داوطلبان آزمونهای استخدامی با میانگینهایی که با آنها میتوان در هر آزمونی رتبههای تکرقمی کسب کرد، رد میشوند و برخی دیگر با میانگینهای بسیار ضعیفتر استخدام میشوند.
پرسش این است که حساب شایستهسالاری در این میانه چه میشود؟
نباید از یاد برد که شرایط حاضر نهتنها موجب سرخوردگی تعداد کثیری از جوانان میشود، بلکه به جامعه و نهادها و سازمانهای مختلف نیز آسیبهایی میرساند که در بلندمدت خود را نشان خواهند داد و جبرانناپذیر خواهد بود. برخی از آمارهای ناخوشایندی که به سیستم اداری ایران عزیز نسبت داده میشود از همین شرایط سرچشمه نمیگیرد؟
در چنین وضعیتی است که بیش از نیمی از کرسیهای دانشگاهی خالی میماند و نوجوانان امروز و جوانان آینده دیگر میل چندانی به تحصیلات عالی ندارند و در همین شرایط است که برخی از بهترین دانشآموختگان این مرزو بوم که از دانشگاههایی شاخصی همچون تهران، تربیت مدرس، علامه طباطبایی، امیرکبیر، شهید بهشتی و... فارغالتحصیل شدهاند، به ناچار برای تأمین مخارج خود به نوشتن پایان نامه، مقاله و... برای دیگران اقدام میکنند و بر خلاف اصولی که خود باید منادی آن باشند، عمل میکنند.
ممکن است برای برخی این پرسش پیش بیاید که چرا فقط به استخدامهای دولتی یا غیردولتی توجه شده و اشتغال آزاد مورد توجه قرار نگرفته است؟
در پاسخ باید گفت:
1- آیا برای دانشآموختگان همة رشتههای تحصیلی امکان ایجاد کسبوکار آزاد مرتبط با تخصصشان وجود دارد؟
2- در همان رشتههایی که میتوان اشتغال آزاد ایجاد کرد، ظرفیت برای این همه تحصیلکرده در همان رشته وجود دارد؟
چه تعداد دفاتر مهندسی، وکالت یا مراکز مشاوره و روانشناسی و ... در شرایط کنونی پاسخگوی جامعة ماست؟
مسألة ایجاد اشتغال آزاد، بهویژه برای دانشآموختگان علوم انسانی و علوم پایه و برخی از فارغالتحصیلان رشتههای فنی حتی، بسی سخت و گاهی غیرممکن است.
امید است که در وضعیت موجود حداقل شرایط به گونهای پیشرود که شایستهسالاری مبنای کار قرار گیرد و در آزمونها یا استخدامهای پیشرو به دانش و تخصص بیش از امتیازات خاص توجه شود، هرچند که به فرمودهای «همة ما آرزوهای ابلهانهای داریم»، ولی بازهم امید است که حداقل همانگونه که به سودآوری شرکتها و صنایع انحصاری و... (لاتهای کوچههای خلوت) اندیشیده میشود به مشکلات جوانان در بحث اشتغال، ازدواج و... هم اندیشیده شود و به اندازه وامهایی که به آنها اختصاص داده میشود، برای این نواقص و معضلات نیز هزینه شود و اندکی هم دلواپس فرزندان این سرزمین بود.