میری معتقد است که پر رنگ شدن نگاه عوامانه به مناسک، جامعه را به قهقرا میبرد، از تجربه «حیات طیبه» باز میدارد و برخی از توابع آن چاکرپروری، احساسینگری و امتناع اندیشه است.
سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به پرسشی درباره نسبت مناسک عاشورایی و اهداف نهضت، گفت: این مسائل را باید با نگاهی به تاریخ پاسخ داد. اگر به 150 سال پیش و به وضعیت تفکر و اندیشه در ایران نگاه کنیم، میبینیم قشر خاصی مرجع فکری و دینی حساب میشدند و بسیاری از مردم به آنها اقتدا میکردند و مسائل مذهبی و دینی را از اینها اخذ میکردند و مقلد بودند. با ورود ایران به مدرنیته و تغییر و تحولاتی که در جامعه ایرانی صورت گرفت و تجدد در جامعه ایرانی جای خود را باز کرد، گروههای مرجع مردم نیز دچار تغییر گشته و از انحصار خارج شده و متنوع و متکثر شدند در نتیجه مساله دین مناسک و شعائر دینی و تفسیر و تعبیر اینها از دست گروه خاصی خارج شد.
تغییر در جغرافیای فکر دینی پس از تجدد
میری ادامه داد: اگر به 50 سال قبل نگاه کنید، در جغرافیای تفکر در ایران با محوریت دین، تغییر و تحول شگرفی اتفاق افتاد و ما دیگر قشر خاصی به نام آخوند، ملا و روحانی نداشتیم که به صورت انحصاری بخواهند دین را برای مردم تعبیر و تفسیر کنند و روایات موازی در این عرصه به وجود آمدند.
وی تصریح کرد: افرادی مانند بازرگان، سحابی پدر و پسر، شریعتی پدر و پسر، جلال آلاحمد، طالقانی و برخی روحانیون سنتی که وارد دانشگاه شدند مانند مطهری، بهشتی، مفتح و علامه و ... مدل و سبکهای جدیدی از تفسیر دینی را در جامعه رواج دادند.
فکر دینی پس از انقلاب
میری با بیان اینکه پس از انقلاب شاهد تغییر و تحولاتی جدیدی در حوزه دینی شدیم، گفت: پس از انقلاب انحصار تفسیر و تاویل دین از طریق حکومت چون دینی بود، موجب شد تا تفسیر درست از دین با تفسیر حکومتی در این زمینه مساوق دانسته شود و کسانی که میخواستند در موازات این تفسیر یا خلاف آن تفاسیری را در زمینه رابطه دین با جامعه، سیاست، اقتصاد فرهنگ ارائه دهند، برخورد شد و ما با یک تفسیر رسمی در فضای اجتماعی مواجه شدیم که توسط رسانهها و صدا وسیما تبلیغ میشد و تا مدتی میتوانست در جامعه کارکردهایی داشته باشد.
رشد مداحان
این دانشیار جامعهشناسی ادامه داد: اما به تدریج این تفسیر یا وضعیت، محبوبیت خود را در بین بسیاری از اقشار مردم از دست داده و به گونههای دیگری از تفسیر که بعضا التقاطی، ترکیبی و تلفیقی باشد، اقبال شد. در این جا این نوعها و سبکهای جدید که ایجاد شده بود، استاندارد نبوده و نیستند و مثلا به جای اینکه علما، روشنفکران و اهل تفکر در مصدر این امور قرار گرفته باشند، بعضا مداحان و کسانی که سواد و دانش بالایی در حوزه مذهب و مسائل مستحدثه ندارند قرار گرفتهاند و تفاسیر عوامانهای در اقشار جامعه ما رشد کرده است.
سلطه تفاسیر عوامانه دینی
وی ادامه داد: یک نگاه و بینش عوامانه از مسائل دینی به تدریج در جامعه ما رشد کرده و به جایی رسیده که وقتی علما و مراجع دینی بزرگ میخواهند مسائل دینی را تشریح کنند، از ملاحظه تحلیلهای عوام سعی میکنند مطالب خود را در لفافه بیان کنند یا سعی کنند به مسائل ورود نکنند و به زبان دیگر ما با وضعیت سلطه مداحان یا سلطه عوامانه تفاسیر دینی روبرو شدیم.
حاصل این وضعیت، برخی از نوشتههایی است که ما در پشت ماشینها میبینیم، یا در تکایا میشنویم. بعضا تعابیری در مورد رابطه مومن و امام مطرح میشود که محصول سلطه تفاسیر عوامانه دینی است. این اعتقاد که ما کلب حسین(ع) یا رضا(ع) هستیم در جامعه ما رخنه کرده است و این از نشانه تسلط نگاه عوامانه است.
احساسینگری، یکی از عواقب حاکمیت تلقی عوامانه
وی با بیان این که به زبان جامعهشناسی دین در دهه 40 و 50 شمسی وقتی انجمنهای دینی تشکیل میشد قرآن به عنوان متنی برای تامل و تدبیر بود، گفت: در آن سالها انجمنهای دینی میخواستند ببینند نظرات دانشمندان چه نسبتی با آیات قرآن دارد و تقریبا حالتی از نواندیشی دینی و بازبینی مفاهیم دینی در جامعه دین محور بود، اما امروزه به جای این که بدانیم چرا عاشورا اتفاق افتاد و چگونه باید تاریخ تحلیلی عاشورا را مطالعه کرد، در محافل دینی صبحتها مبتنی بر احساس است.
این دانشیار جامعهشناسی افزود: مثلا تاریخ تحلیلی عاشورا که دکتر شهیدی نوشته است اصلا مورد توجه نیست و کسانی که می خواهند درباره عاشورا صحبت کنند، به جای اینکه ببینند چه وقایعی قبل از واقعه عاشورا اتفاق افتاده است و حرکت امام(ع) به چه صورت بوده است، میگویند همه اینها را به کنار بگذار، اصل مطلب آن چیزی که تو احساس میکنی و احساسینگری به مساله غالب می شود و این هم خود از عواقب نگاه عوامانه است.
نگاه عوام جای نگاه عقلانی نشسته است
وی تصریح کرد: اگر نگاه عوامانه غالب شده و بر تفکر و جامعه سایه افکند و دینانت مبتنی بر عقلانیت رخت بربندد، اندیشمندان جرات نخواهند کرد، حرفهایشان را که مبتنی بر عقل و منطق است، بیان کنند و به گوشهای رانده خواهند شد. اگر کسی مانند مرحوم صالحی نجفآبادی تحلیلی ارائه دهد خواهند گفت که بدعتگزار است، در حالی که حدیثی معتبر داریم که وقتی امام زمان(عج) ظهور میکند بسیاری از مسلمانان میگویند که او دین جدیدی آورده است.
میری ادامه داد: آنقدر بدعت و نگاههای عوامانه در برداشتهای ما ریشه دوانده است که حقیقت را سختتر میفهمیم و شاید اینکه پس از ظهور بسیاری از انسانهای غیر مسلمانان به دین راحتتر میگروند، به همین خاطر است که ما بعضا نگاه عوامانه را جایگزین نگاههای عقلانی کردهایم.
داعش، وهابیت و بوکوحرام محصول ترک عقل هستند
وی در پاسخ به این پرسش که نگاه عقلانی چیست و ما چه ملاکی برای عقلانیبودن داریم، گفت: ما برای فهم دین غیر از عقل راه دیگری نداریم، درست است که ما چهار منبع متن، سنت، اجماع و عقل برای فهم دین داریم، با یک بازنگری عقلایی آن سه دیگر تالی عقل هستند.
این دانشیار جامعهشناسی ادامه داد: اگر نگاه عقلایی وجود نداشته باشد، از درون سنت و کتاب و اجماع، داعش، وهابیت و بوکو بیرون میآید، زیرا این جریانات به این منابع ارجاع میدهند اما عقل را ذیل و در سایه بسیاری از بدعتها و باورهای قومی تاریخی و محلی خود قرار دادهاند، در حالی که همه این سه باید در ظرف عقل تعریف شود که چیزی نیست جز آنچه عقلای قوم هر عصر بر آن توافق دارند. یعنی اگر عقلای قوم چیزی را میگوند شما نمیتوانید چیز دیگری را بگویید.
وی افزود: عقل چیزی است که میتواند راهگشا باشد و هم خود و هم دیگر چیزها را تعریف کند. اگر با نگاههای عوامانه خواستیم دین، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ... را تعریف کنیم، نتیجه رواج برخی مناسک سطحی و ... میشود، در حالی که با داشتن نگاه عقلانی باید به دنبال این باشیم که ربط ما با دین چیست و اتفاقی که در عاشورا در 1400 سال پیش اتفاق افتاده است چه نسبتی با من دارد و اگر نتوانیم رابطهای برگزار کنیم و از درون این پارادایم برای تغییرو تحول انفسی خودمان و روابط اجتماعی و فرهنگی استفاده کنیم، رابطه ما با مناسک و شعائر دینی رابطه فتیشوار خواهد شد.
نگاه عوامانه به مناسک، جامعه را به قهقرا میبرد
میری در پاسخ به این پرسش که پررنگشدن نگاه عوامانه، ما را به کجا میبرد، گفت: اگر در حوزههای نگاه عوامانه غالب بشود، اهل فن و فکر مجال گفتوگو نمییابند و نخواهند توانست راهکار داده و حقایق را بیان کنند و راه درست از نادرست را بگویند و در این صورت جامعه به سمت قهقهرا خواهد رفت و اخلاق مردم چاکر و نوکرپرور خواهد شد.
وی تصریح کرد: با سلطه نگاه عوامانه، به جای رفتن به سمت سیادت روحانی، روحی، آزادگی و اخلاق محمدی(ص)، از آنها دور میشویم و نگاه عوامانه باعث انحطاط جامعه خواهد شد.
میری با اشاره به مثالی، ادامه داد: اگر در امور پزشکی به جای این که به بینش پزشکی و طبی به نگاه جادوگرانه و غیر علمی رجوع کنیم و بها دهیم به چه روزی خواهیم رسید؟ آیا بیماران کاهش خواهد یافت یا بسیاری از بیماریها جامعه را فرا خواهد گرد؟ در امور اندیشهای هم همین طور است.
صدای خوب برای مداحی کافی نیست
وی تصریح کرد: اگر اندیشه را با غیر اندیشه کنترل و محدود کنیم یا در سایه ترس و رعبی که نگاه عوامانه ایجاد کرده است، مجال بیان اندیشه اندیشمندان را از بین ببریم، جامعه دچار رکود، چاکر پروری، انحطاط، امتناع تفکر، قهقرا و تحجر خواهد شد.
میری با بیان اینکه جامعهای که نگاه عوامانه در آن غلبه یابد، مطلوب نخواهد بود و حیات طیبه را تجربه نخواهد کرد، گفت: دلیل آن است که حیات طیبه وقتی میتواند به وجود بیاید که پیامبر درون و بیرون با هم به همافقی برسند. شما نمیتوانید بین پیامبر درون که عقل است و پیامبر بیرون که نبی است انشقاق ایجاد کنید.
وی ادامه داد: زمانی جامعه ما دینی خواهد بود که پیروی از رسول بیرونی مطابق و هم افق با رسول درونی ما یا عقل باشد. اگر عقل و نقل از هم جدا شوند و نقل فراتر از عقل قرار بگیرد و ما جامعه مطلوبی نخواهیم داشت.
میری در پایان گفت: اگر به مداحیهایی که در جامعه ما در این ایام در حال صورت گرفتن است و فرهنگ مداحانهای که در حال ارائه شدن است نگاه کنیم میبینیم که در بسیاری از آنها عقلانیتی وجود ندارد و متاسفانه فکر میشود کسی که صدایش خوب باشد میتواند مداحی کند در حالی که مداح باید از فلسفه و تاریخ آگاهی داشته و تامل کرده باشد و سنتهای جامعه را بشناسد و بسیاری از مطالب را آموخته باشد تا بتواند بر اساس عقلانیت صحبت کند و البته صحبت کردن از عقلانیت به معنای کنار گذاشتن عواطف نیست. عقل و عواطف دو بالی هستند که قلب انسان را میتوانند صیقل دهند و ما نباید از این مساله هم غافل شویم.