یادداشت دریافتی- قادر باستانی؛ گلولههای جادویی؛ پیامهایی که از یک رسانه شلیک میشود و درست بر قلب هدف، یعنی مخاطب مینشیند. مخاطب منفعل است و کاری جز پذیرش پیام انجام نمیدهد.
بله زمانی بود که تریبونها چنین قدرتی داشتند. فرقی نمیکرد که این تریبون یک روزنامه باشد، رادیو باشد یا تلویزیون باشد، هر مطلبی که گفته میشد مخاطب، منفعلانه میپذیرفت. ارتباط یکسویه بود و مخاطب حق انتخاب نداشت.
در علم ارتباطات گفته میشود، با ظهور اینترنت و رسانههای آنلاین، دیگر دوره اثرات ارتباطی گلولههای جادویی به پایان رسیده است.
به برکت اینترنت، دیگر همه تریبون دارند؛ میگویند و میشنوند. فناوریهای دوسویه ارتباطی، قاعده بازی را به هم زدهاند. اکنون کنترل سیستمهای ارتباطی از تولیدکننده پیام به مصرفکننده پیام یا مخاطب منتقل شده است. دیگر مرکزیت ارتباط با فرستندههای پیام نیست، با افراد است.
از طرف دیگر، ارتباطات مثل پُست، سفارشپذیر شده است و میتواند پیام دلخواه هرکسی را فقط به خود او برساند.
امکانات جدید در پخش و ضبط ویدئویی، باعث غلبه بر عنصر زمان شده و کاربران، قابلیت کنترل ارسال و دریافت پیام از جنبه زمانی را هم دارند. رسانههای دو سویه، فاصله ارسال تا دریافت پیام را به حداقل رساندهاند. پخش زنده پیام، یکی از این مصادیق است.
خلاصه هر چه فناوری ارتباطی پیشرفتهتر میشود، نقش مخاطب پیام، پُررنگتر جلوه میکند. پس در این دوره کسی موفق است که بتواند درست با مخاطب خود تعامل کند. پیام خود را در قالبی بگذارد که مخاطب بپسندد.
در این ارتباط، مخاطب همه کاره است. اگر مخاطب از دست برود، یعنی دیگر ارتباطی وجود ندارد. اما هنوز هم کسانی هستند که باور ندارند، دوره تریبونهای یکطرفه به سر آمده است.
آنها هنوز هم میل دارند از موضع بالا امر و نهی کنند. دستور دهند و بازخواست کنند؛ اما کو گوش شنوا!
تریبون بدون مخاطب که دیگر تریبون نیست. واقعاً سخت است برای کسانی که یک عمر، یکسویه سخن گفتهاند، اکنون باید با مخاطب تعامل کنند و سخنان او را همسنگ سخنان خود، گوش فرادهند. اما امروز کسانی که به پیام خود ارزش قائل هستند، و دوست دارند از دایره ارتباطی جامعه، ناخواسته حذف نشوند، مجبورند تریبون دوطرفه را بپذیرند.
آنهایی که در شبکههای اجتماعی فعال شدهاند، شیرینی و اثربخشی چنین ارتباطی را چشیدهاند؛ وقتی پیامی در شبکه میگذارید، بلافاصله واکنش بیپرده و صریح مخاطبان را در کمترین زمان ممکن مشاهده میکنید.
پس اگر در گذشته، پیام گلوله جادویی بود، امروز این «تعامل با مخاطب» است که جادو میکند. و باید افسوس خورد به حال کسانی که باور ندارند و یا نمیتوانند خود را با این تغییرات عمیق در ارتباطات انسانی وفق بدهند و هماهنگ کنند.
اینها در توّهم گذشته سیر میکنند و زوال تریبونهای یک طرفه را بر نمیتابند. جبر فناوری این است که ارتباط دوسویه با مخاطب خود داشته باشیم. پس چارهای نیست؛ باید نشست، گفتوگوش کرد.