bato-adv
کد خبر: ۲۴۰۷۱۹

الزامات جمهوری اسلامی ایران در پسا توافق

تاج‌الدین صالحیان

تاریخ انتشار: ۱۴:۲۷ - ۳۰ تير ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- تاج‌الدین صالحیان*؛ در تاریخ روابط بین‌الملل وقایعی وجود دارد که به دلیل تحت تأثیر قرار دادن نظام بین‌الملل برای سالیان متمادی، از آن وقایع به‌عنوان «نقاط عطف» در روابط بین‌الملل یاد می‌شود. این نقاط عطف ممکن است گاها چند قرن یک‌بار و یا نهایتاً در هر قرن فقط چند بار به وقوع پیوسته باشند. از جمله این نقاط عطف در تاریخ معاصر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) انعقاد قراردادهای وستفالیا (1648. م) که در پایان جنگ‌های سی‌ساله‌ی مذهبی در اروپا به وقوع پیوست و نتیجه‌ی آن متولد شدن دولت‌های مدرن تحت عنوان دولت- ملت ((Nation- state بود که به‌عنوان تنها بازیگر رسمی نظام بین‌الملل علی‌رغم تضعیف شدن همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.

ب) اتحاد مقدس (1815. م)، جهت شکست ناپلئون و شکل‌گیری کنسرت اروپا که حاصل آن ایجاد موازنه‌ی قدرت چندقطبی (اتریش، بریتانیا، فرانسه، پروس، روسیه) به مدت یک‌صد سال (1914-1815. م) که در روابط بین‌الملل به‌عنوان دوران طلایی موازنه قدرت از آن یاد می‌شود.

ج) کنفرانس صلح ورسای (1919. م)، در پایان جنگ جهانی اول که حاصل آن ایجاد جامعه ملل متحد و نظم برآمده از آن بر اساس امنیت دسته‌جمعی که به مدت دو دهه نظام بین‌الملل را متأثر ساخت.

د) کنفرانس صلح سانفرانسیسکو (1945. م)، در پایان جنگ جهانی دوم که نتیجه‌ی آن بوجود آمدن سازمان ملل متحد بود که کماکان به حیات خود ادامه می‌دهد و نظم دوقطبی برآمده از آن نیز حدود نیم‌ قرن ادامه داشت.

نمونه‌های مذکور معمولاً در سه ویژگی باهم مشترک هستند؛ اول، هرکدام از وقایع بالا حاصل جنگی تاریخی بوده‌اند.

دوم، موضوع هرکدام به‌نوعی بین‌المللی بوده است و سوم، قدرت‌های بزرگ جهانی محور آن بوده‌اند؛ اما در مورد توافق هسته‌ای بین ایران و شش قدرت برتر جهانی در مقام مقایسه با موارد بالا و نیز دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران پس‌ از این توافق نکاتی درخور توجه و تأمل است که در ذیل به آن اشاره می‌شود:

1. توافق هسته‌ای فی‌مابین جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت بزرگ جهانی قطعاً نه‌تنها همانند موارد بالا به‌عنوان «نقطه عطفی» در تاریخ روابط بین‌الملل محسوب می‌گردد، بلکه از جهاتی از اهمیت مضاعفی نیز برخوردار است؛ این توافق هم به موضوعی بین‌المللی مربوط می‌شود و هم حاصل توافق با حضور قدرت‌های جهانی می‌باشد، اما آنچه به‌عنوان ما به‌الامتیاز این توافق با سایر وقایع مهم بین‌المللی به شمار می‌رود این است که درحالی‌که سایر نقاط عطف تاریخی، پس از وقوع یک جنگ بوجود آمده بودند اما، برای نخستین بار توافقی پیش از وقوع جنگ و در واقع در جهت جلوگیری از جنگ حاصل شده است.

این موضوع وقتی بیشتر نمایان می‌شود که یادآور شویم مسئله‌ی هسته‌ای، جمهوری اسلامی ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار داده بود که در صورت عدم توافق، ایران یا باید کاملاً تسلیم خواست قدرت‌های بزرگ می‌شد و تمام صنعت هسته‌ای را به آمریکا تقدیم می‌کرد (آنچه در مورد لیبی در زمان قذافی اتفاق افتاد) و یا باید خود را برای جنگی که کاملاً محتمل به نظر می‌رسید آماده می‌کرد (همانند آنچه در مورد عراق در زمان صدام اتفاق افتاد).1  

مضافاً اینکه در موارد قبلی، قدرت‌های بزرگ، بدون حضور سایر کشورها زیر یک سقف گرد می‌آمدند و تصمیم‌گیری می‌کردند. درحالی‌که توافق هسته‌ای کنونی با حضور جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای، در یک‌طرف میز و شش قدرت جهانی در سوی دیگر به وقوع پیوست.

2. توافق هسته‌ای در حالی به دست آمد که منطقه‌ی خاورمیانه در پرتنش‌ترین تاریخ پرآشوب خود قرار دارد و درحالی‌که اغلب بازیگران فروملی، ملی و فراملی با جنگ و خونریزی درگیر نبرد هستند و در زمانی که کمترین شانس برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مناقشات در این منطقه متصور نیست، این توافق در کارآمدی دیپلماسی جهت حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات، به‌یک‌باره روحی تازه دمید.

3. هدف همه‌ی کشورها در نظام بین‌الملل آنارشیک – آن‌گونه که «مورگنتا» هم گفته است – به دست آوردن و حفظ قدرت، افزایش قدرت و کسب پرستیژ و اعتبار بین‌المللی است. در مذاکرات هسته‌ای، صرف قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در جایگاهی برابر با قدرت‌های جهانی، فارغ از هر نتیجه‌ای باعث بالا رفتن اعتبار و پرستیژ بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران گردیده است، خاصه آن‌که نتیجه مذاکرات نیز با به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران مطابق ماده 4 ان.پی.تی و نیز برچیده شدن رژیم تحریم‌های سخت بین‌المللی علیه ایران، همراه شده باشد، این افزایش اعتبار چشم‌گیرتر به نظر می‌رسد.

4. به‌طورکلی، پرستیژ و اعتبار بین‌المللی، به احترامی اطلاق می‌شود که سایر کشورها ازجمله قدرت‌های بزرگ برای یک کشور قائل هستند که به طرز کاملاً محسوس و رضایت‌مندانه‌ای باعث افزایش قدرت و نفوذ آن کشور می‌گردد؛ یعنی در واقع سایر کشورها ارتقای جایگاه آن کشور را با رضایت کامل پذیرفته‌اند. این افزایش رضایتمندانه نیز عامل اصلی بالا رفتن ضریب امنیتی و بقاء آن کشور ازیک‌طرف و قرار گرفتن در ریل پیشرفت و توسعه از طرف دیگر خواهد شد. به‌ویژه اهمیت این وضعیت زمانی بهتر آشکار می‌شود که به یادآوریم در منطقه‌ی پر از آشوب و تنش و درگیری خاورمیانه قرار داریم.

5. ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران پس از توافق را هم از جزع‌ و فزع رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به‌عنوان رقبای منطقه‌ای ایران می‌توان فهمید و هم از استقبال گسترده اکثر کشورها به‌ویژه کشورهای اروپایی و آمریکا از توافق با ایران؛ که در این راستا، اظهارنظر اغلب مقامات و شخصیت‌های این کشورها پس از حصول توافق که جمهوری اسلامی ایران را واقعیتی غیرقابل‌انکار در منطقه و جهان پنداشته که بدون حضور این کشور بیشتر مناقشات و گره‌های منطقه‌ای لاینحل باقی خواهد ماند، بسیار جالب به نظر می‌رسد.

6. نظام بین‌الملل ایستا نیست و کاملاً پویا است به این معنا که تمام کشورها در تلاش‌اند جایگاه خود را ارتقاء بخشند.

بنابراین اگر این‌گونه بیندیشیم که با این توافق همه‌چیزتمام شده است دچار خطایی راهبردی شده‌ایم. اینکه توافق هسته‌ای ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران موجب شده است بر همگان روشن است؛ اما باید توجه داشت که ارتقای موقعیت وقتی مزیت به‌حساب می‌آید که از آن در جهت افزایش ثروت و قدرت ملی به‌صورت عملی استفاده گردد. یعنی باید از این فضای به وجود آمده که بیشتر جنبه ذهنی و روانی دارد با درایت و هوشمندی جهت تداوم، آن را به فعلیت و عنیت تبدیل نمود.

7. جهت تبدیل این فضا به قدرت واقعی برای کشور باید این دیپلماسی فعال که با مرارت و پشتکار فراوان در زمینه‌ی هسته‌ای به ثمر نشست، با قدرت و دقت ادامه پیدا کند. به نظر می‌رسد منطقه پرآشوب خاورمیانه ظرفیت بسیار مناسبی جهت این کار در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهد؛ بنابراین در همین راستا پیشنهاد می‌شود دو موضوع بسیار مهم که قبلاً نیز از طرف جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود اما زمینه عملیاتی کردن آن‌ها وجود نداشت، بلافاصله در دستور کار دستگاه دیپلماسی قرار گیرند و با کمک سازمان‌های بین‌المللی در رأس آن سازمان ملل متحد و نیز قدرت‌های جهانی که طبعاً همکاری کشورهای منطقه را نیز به دنبال خواهد داشت، با محوریت جمهوری اسلامی ایران پیگیری شوند.

اول؛ موضوع «خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای» و دوم؛ موضوع «ائتلاف جهت مبارزه با تروریسم» که هردو موضوع هم در جهت انطباق با منافع ملی جمهوری اسلامی قرار دارند و هم الزام و ضرورت مبتلا به منطقه‌ی خاورمیانه می‌باشد و هم مورد خواست و حمایت جامعه جهانی و قدرت‌های بین‌المللی است.

ضمن اینکه پیگیری هر دو موضوع در جهت مقابله با دو چالش پیش روی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که با کمک گرفتن از جامعه جهانی می‌توان با هزینه‌ی کمتری به مبارزه با آن دو پرداخت.

«خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای» در جهت مبارزه با رژیم صهیونیستی به‌عنوان دارنده سلاح هسته‌ای در منطقه که عضو ان،پی،تی هم نیست، «ائتلاف جهت مبارزه با تروریسم» نیز جهت مقابله و نابود کردن تروریسم تکفیری در منطقه است که به‌عنوان خطری کل منطقه خاورمیانه را تهدید می‌کند.


1- ممکن است گفته شود که نه ایران همانند عراق در زمان صدام ضعیف است و نه قدرت آمریکا، به اندازه‌ی آمریکای آن دوره، بله این حرف درست است قطعا جمهوری اسلامی ایران در شرایط بازدارندگی مناسبی قرار دارد و قطعا نتیجه‌ی هر جنگ احتمالی آن چیزی نخواهد بود که در مورد عراق اتفاق افتاد ولی وقوع هر جنگی را نمی‌توان پیشرفت به حساب آورد و حتی در صورت پیروزی احتمالی ایران در هر جنگی، خسارت آن جبران‌ناپذیر خواهد بود، بنابراین نباید از وقوع جنگ استقبال کرد.

*دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل