فرارو- افشین داورپناه، مردمشناس، معتقد است «نوکیسگی» به عنوان نتیجه عینی/ ذهنی نوعی بیسامانی در شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور اگر چه به طور عمومی موضوع قابل توجهی در ایران معاصر به شمار میرود، اما «نوکیسگی فرهنگی»، «نوکیسگی دانشگاهی» یا «تازه به دوران رسیدگی فرهنگی»، پدیده جدیدتر و قابل توجهتری است، به ویژه اینکه «نخبگی» و «نخبهپروری» در جامعه ایران را نشانه رفته و آن را به شدت تضعیف و تهدید میکند. نوکیسگی در بین اهل فرهنگ و پژوهش به مراتب تاسفبارتر از «نوکیسگی» در بین مردم عامی است.
به گزارش فرارو، "تازه به دوران رسیدگی" یکی از مفاهیم جدید اجتماعی است؛ مفهومی که در جامعه ما قابل رویت و در حال رشد است. تازهبهدوران رسیدگی به نوکیسگی نیز شناخته میشود. کارشناسان اجتماعی و تاریخ فرهنگی تازه به دوران رسیدگی را عاملی آسیبزننده به جامعه میدانند و معتقدند نباید نسبت به آن بیتوجه بود. درباره این مفهوم و تبعات اجتماعی و فرهنگی آن با افشین داورپناه -مردمشناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ وهنر- گفتگو کردیم.
ـ چرا شما موضوع «تازه به دوران رسیدگی» را یکی از مهترین نشانههای وخامت اوضاع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران و در عین حال یکی از کلیدیترین موضوعات برای فهم وضعیت اوضاع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور میدانید؟
ایران مدرن، کشور فرصتهای فراوان برای «تازه به دوران رسیدگی» یا «نوکیسگی» است؛ کشور فرصتهای فراوان برای افراد ناشایسته! شما میتوانید بدون اینکه شایستگیهای لازم را داشته باشید و مراحل متعددی را طی کرده باشید، یک شبه پولدار شوید، مدیر شوید، دانشگاهی شوید، دیپلمات شوید و ... ؛ در واقع، شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، به گونهای رقم خورده که چنین فرصتهایی را برای آنان که طالب آن باشند فراهم کردهاست! «تازه به دوران رسیدهها» و «نوکیسهها» (nouveaux riches/ Upstarts)، با فرهنگ «تازه به دوران رسیدگی»، «نوکیسگی»، به طور مستمر «ناشایستهسالاری» را در جامعه بازتولید میکنند! جامعهای که مبتنی بر «شایسته سالاری» نباشد، هرگز روی عدالت را نخواهد دید! متاسفانه «تازه به دوران رسیدگی»، «نوکیسگی» در ایران، یک پدیده اجتماعی جدی است که بسیاری از مسائل اجتماعی در ایران، ریشه در آن دارد. البته «نوکیسگی» پدیدهای است که کم و بیش در بسیاری از جوامع وجود دارد؛ در بسیاری از جوامع، حتی جوامع توسعه یافته، در مقاطعی از تاریخ این پدیده به دلیل ایجاد شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ویژه، پررنگ شده است اما جامعه سالم و روبه پیشرفت و عدالت اجتماعی، جامعهای است که در آن نوکیسگی و فرهنگ نوکیسگی، کمتر جایی برای حضور و خودمایی دارد.
«نوکیسگی» همچنین میتواند نتیجه چیزی باشد که جامعهشناس ایرانی«فرامرز رفیعپور» سالها پیش آن را پدیده «پا رکابیها» نامید؛ «پا رکابیها» کسانی هستند که اگر چه نقشی در انقلاب، جنگ، توسعه و نظایر آن ندارند اما همچون یک طفیلی یا سوءاستفادهچی، بر ماشین انقلاب، جنگ یا توسعه، سوار میشوند و از آن متمتع میشوند؛ مثل ماشینی که در حال حرکت است و عدهای بدون این که بلیطی برای شوار شدن بر آن تهیه کرده باشند یا هزینهای پرداخت کرده باشند، در رکاب ماشین آویزان میشوند (پا رکابی)؛ «پا رکابی» معمولا در مقام «نوکیسگی» قرار میگیرند.
ـ تعریف شما از «تازه به دوران رسیدگی» چیست؟
«تازه به دوران رسیدگی» زمانی رخ میدهد که شخص، به طور ناگهانی و بدون داشتن شایستگیها، آموزشها و طی کردن مراحل لازم، به دلیل فراهم شدن فرصتهایی ویژه برایشان، به ثروت، مقام یا هر موقعیت مهم دیگری، دست پیدا کند! من در اینجا، برای روشنتر شدن دایره مفهومی موضوع، بین «نوکیسگی» و «تازه به دوران رسیدگی» کمی تفاوت قائل میشوم؛ در واقع، «نوکیسگی» را زیر مجموعه «تازه به دوران رسیدگی» قرار بدهیم؛ در این نگاه، نوکیسگی شرایطی است ناگهانی که فرد را به طور ناشایستهای به ثروت یا منابع میرساند، اما «تازه به دوران رسیدگی» میتواند در ابعاد فرهنگی نیز رخ بدهد! این که برخی افراد بدون اینکه شایستگی لازم را داشته باشند ـ بر اساس روابط یا تعلق به گروهی خاص ـ یک موقعیت دانشگاهی یا یک مدیریت فرهنگی را تصاحب میکند! (در اینجا من تازه به دوران رسیدگی در ایران را با نمونههای معروف چنین پدیدهای که روزگاری در شوروی، آمریکا، انگلستان یا ایتالیا رخ داد، مقایسه نمیکنم؛ زیرا نیازی به چنین مقایسهای نیست زیرا معتقدم وضعیت یا تجریه ایران در این زمینه را باید بر اساس شرایط ایران توصیف و تبیین کرد.
البته «نوکیسگی» پدیدهای است که نمودهای آن را میتوان در همه مظاهر فرهنگ و هنر مشاهده کرد؛ در مصرف پوشاک، تغذیه، زبان، سلیقه موسیقایی و ... و حتی معماری ـ مثل آنچه در معماری ویکتوریایی یا «ادواردی» در انگلستان دهههای 1900 تا 1910 دیده میشد.
در ایران، منتسب بودن شما به فلان گروه قومی ـ قبیلهای، اینکه از کدام شهر یا استان باشید، اینکه متعلق به کدام گروه سیاسی، مذهبی، نظامی و ... باشید، میتواند در رسیدن شما به ثروت یا موقعیت، نقشی اساسی ایفا کند ـ بدون اینکه چنین وابستگیهایی اساسا ربطی به توانمندیها و شایستگیهایی داشته باشد که برای آن موقعیت، لازم است! نظایر آن را میتوانید در برخی مدیران دولتی یا سیاسی در دورههای مختلف ببینید ـ مثلا این که جوانی بدون داشتن دانش، آگاهی و توانایی یا سابقه مدیریتی لازم، و صرفا به دلیل وابستگی سیاسی، یک شبه به مدیریت شرکت بزرگ دولتی می رسد. عموم جامعه نیز از به دست آوردن چنین فرصتهای ناشایسته و آنی، بی نصیب نیستند. افراد با رسیدن به موقعیتهای «نوکیسگی» تلاش میکنند تا اقتضائات صوری و ظاهری موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند را تقلید کنند ـ و این تقلید معمولا مضحک مینماید.
این را میتوان همان گونه که «تورستن وبلن»، جامعه شناس و اقتصاد دان، پیش از این گفته بود، «مصرف تظاهری» یا «استفاده فریبکارانه از نمادهای پایگاهی» دانست؛ شما در موقعیتی قرار گرفتهاید که شایسته آن نیستید و از سوی دیگر قادر به عمل کردن بر اساس الگوهای فرهنگی و رفتارهای که متناسب با آن موقعیت است، نیستید؛ بنابراین از نمادهای رفتاری و فرهنگی آن موقعیت یا پایگاه، به شکل فریبکارانهای استفاده میکنید؛ این رفتار تظاهری، از بیرون خود را کاملا بدقواره و مضحک جلوه میدهد؛ زیرا رفتار واقعی شما نیست!
با این حال، از نظر من، نوکیسگی، به معنی دست یافتن آنی و ناشایسته به ثروت یا منابع ثروت، صرفا بعدی از «تازه به دوران رسیدگی» است؛ آنچه در شریط ایران نگران کنندهتر است، ایجاد و رشد نوعی «تازه به دوران رسیدگی فرهنگی» است؛ در اینجا من منظور من برآمدن عدهای است که بدون داشتن شایستگیهای لازم و بر اساس روابط یا ملاحظات غیر فرهنگی و علمی در موقعیتهای فرهنگی یا علمی قرار میگیرند؛ رفتار و منش این گروه، یا برخلاف آن چیزی است که از اصحاب فرهنگ و علم انتظار میرود یا به نوعی تصنعی ـ و به قول «وبلن» ـ تظاهری، تصنعی، ناشیانه و در مجموع نامناسب و ناخوشایند از آب در میآید!
ـ «تازه به دوران رسیدههای فرهنگی» چگونه میتوانند برای جامعه یا فرهنگ ایرانی خطرناک باشند؟
بهتر است برای توصیف اتنوگرافیک «تازه به دوران رسیدگی فرهنگی در اجتماعات علمی» از تجربههای زیستهام، نمونههایی را ذکر کنم؛ چندین سالپیش، برای مدتی با یکی از مراکز مهم برنامهریزی و سیاستگزاری علمی کشور، همکاری میکردم؛ اعضای هیئت علمی این مرکز علمی ـ پژوهشی به طور عمده کسانی بودند که با بورسیه های دولتی از دانشگاههای خارج از کشور فارغالتحصیل شده بودند با این اوصاف رفتار برخی از آنها خارج از انتظاراتی بود که میتوان از اعضای هیئت علمی داشت؛ مثلا همیشه منتظر بودند که سازمان متبوعشان چه زمانی بن خرید کالا (مرغ و برنج و ...) میدهد، کی وام میدهد، کی حواله وام خودرو میدهد و ... بسیاری از مواقع در جمعشان که حاضر میشد بحث از همین چیزها بود. در دانشگاه هم برخی از اعضای هیئت علمی را و میبینم که تمام هم و غم شان خرید فروش ماشین، تهیه ماشین لوکستر و مدل بالاتر، خرید و فروش زمین و خانه و ... است؛ شما از استاد دانشگاه یا پزشکی که به دنبال ساخت و ساز و سوداگری است نمیتوانید، انتظار تولید علم یا انجام وظیفه درست را انتظار داشته باشد! از این استاد دانشگاه نمیتوانید انتظار داشته باشید که معلم خوبی باشد و دانشجویان از او راضی باشند.
یکی از اساتید جامعهشناسی تعریف میکرد، زمانی بود که اعضای هیئت علمی دانشگاه، تلاش میکردند با خودروی شخصی در دانشگاه حاضر نشوند ـ برای کم کردن ترافیک و دود و ... ـ؛ این منش و سلوکی بود اعضای هیئت علمی دانشگاهها در دهههای پیشین بود اما حالا گویی برخی از اعضای هیئت علمی بر سر خریدن ملک و ماشینهای لوکس با هم رقابت دارند! ـ این رقابت و سبک زندگی ظاهرا در این سالها، بیشتر و بیشتر شدهاست.
تازه به دوران رسیدههای فرهنگی، معادلات بساز و بفروشی را وارد دانشگاه و سایر نهادهای فرهنگی میکنند؛ «باند» تشکیل میدهند و با ایجاد شبکههای مبتنی بر دوستی و زد و بند و ساخت و پاخت، نشریات علمی و مجلات فرهنگی را در چنگ شبکه ارتباطاتی خود محصور میکنند، و به مدد همین ساخت و پاختها، «کتابسازی» میکنند و مقالات (مثلا علمی ـ پژوهشی) خود را برای کسب ارتقاء چاپ میکنند؛ براساس همین شبکه روابط ناسالم، برای دریافت بودجه طرحهای پژوهشی، رقابت میکنند و... ؛ تازه به دوران رسیدههای فرهنگی، به مدد بازتولید روابط ایلی قبیلهای، امکانات را به خود تخصیص میدهند، فیلم میسازند، کتاب چاپ میکنند، نشریه منتشر کنند و ... .
ـ چرا نوکیسهها به سمت فرهنگ یا علم میآیند؟
فرهنگ همیشه موضوع جذابی برای نوکیسهها و تازه به دوران رسیدههاست؛ چه نوکیسههایی مالی/اقتصادی که گاه تلاش میکنند کبکوار، مقلد نوعی از سبک زندگی و فرهنگ دیگری باشند و از این طریق برای خود هویتی دست و پا کنند و چه برای تازهبه دورانرسیدههای فرهنگی. تازهبه دورانرسیدههای فرهنگی. کسانی هستند که بدون برخورداری از شایستگیهای علمی ـ فرهنگی، خود را با فریبکاری و بازیگری، در جایگاه شخصیتهای علمی فرهنگی قرار میدهند در حالی که معمولا منش و شیوه رفتار آنها، چیز دیگری است و با فرهیختگی فاصله زیادی دارد.
در ایران، به ویژه در سالهای اخیر، پرداختن به فرهنگ و نمایش فرهنگی بودن، به یک پُز مُد تبدیل شدهاست بنابراین سیاستمداران، نمایندههای مجلس، نظامیها و ... تمایل عجیبی دارند به این که خود را به عنوان چهرهای فرهنگی یا دانشگاهی نیز معرفی کنند ـ این تلاش برای کسب پرستیژی است که مطلوب تصور میشود است! اما مصیبت از جایی شروع میشود که افراد بدون برخورداری از شایستگیها و زمینههای لازم، به سراغ چنین موقعیتهای فرهنگی ـ علمی میآیند! و چون توان لازم برای چنین موقعیتی را ندارد، باید «ظاهرسازی» و «ساخت و پاخت» کنند و ... .
برخی از نوکیسههایی که سراغ علم و فرهنگ میروند، حاضراند برای جا بازکردن میان اهالی علم، فرهنگ و هنر احتمالا ریخت و پاش کنند! ـ به ویژه اگر این ریخت و پاش و حاتم بخشیها از جیب دولت باشد که حتما برایشان لذتبخشتر خواهد بود! اینجاست که نوعی «لمپنهای فرهنگی» نیز ظهور و محل تاخت و تاز پیدا میکنند.
چرا این نوکیسگی یا تازه به دوران رسیدگی را آسیبزا و خطرناک تصور میکنید؟
«تازه به دوران رسیدگی فرهنگی» پدیده شومی است که «نخبگی» و «نخبهپروری» در جامعه ایران را نشانه رفته و آن را به شدت مخدوش کرده و در معرض تضعیف و تهدید قرار دادهاست! ظهور نوکیسهها در بین اهل فرهنگ و پژوهش به مراتب تاسفبارتر از «نوکیسگی» در بین مردم عامی است! وقتی «فرهیختهنمایی» و «نخبه نمایی» در جامعه رواج پیدا میکند، فرهیختگی و نخبگی در جامعه، به ابتذال کشیده شود؛ در چنین جامعهای نمیتوان به نیروی نخبگی و تحقق شایسته سالاری و عدالت امیدوار بود.
یک عده باخودشان فرهنگشان رابه کلان شهرهاآوردندوپدرآداب اجتماعی درآوردندرفت پی کارش .
فرارو لطفا پیاممو بذار تا همه بدانند از وجود این نوکیسه ها چه اسیب هایی به مملکنت می رسه
اینکه در ایران شایسته سالاری نیست حرف جدیدی نیست اما علت چیست؟
برخی از علل از این قرارند
نبود ساختار حزبی در نظام سیاسی (در نتیجه تکیه بر روابط فامیلی یاهمشهری بودن به جای تاکید بر حزب سیاسی)
شفاف نبودن قوانین و ضعف قانون گذاری و نبود مکانیزم های صحیح در پیاده کردن قانون ( مثال در ایران امکان دریافت وام بر اساس ارتباط با نمایندگان مجلس وجود دارد یا اطلاعات بازار بورس به جای اینکه در اختیار مردم باشد پشت پرده فقط در اختیار عده ای معدود است اینها بخاطر ضعف قانون گذاری صورت می گیرد)
علت دیگر تقدم روابط ایدولوژیک بر قانون است تقدم تعهد بر تخصص ( البته تعبیر غلطی است اما رایج است مثال آن همین بورسیه ها هستند افرادی برای گرفتن بورسیه معرفی شده اند که صلاحیت علمی نداشتند اما نظام ایدولوژیک ایران به آنها اعتماد داشته است.
برای تصحیح چنین وضعیتی باید قوانین شفاف باشد و اجرای قانون نیز به شکل مستمر انجام شود و بروکرواسی اداری کشور نظم و سازمان درست داشته باشد .
وقتی بروکراسی اداری شفاف شد به جای تاکید بر روابط میان فردی ساختار قانونی حاکم می شود
گوینده در ابتدا می گوید ایران مدرن چنین ویژگی هایی دارد اشکال ایران این است که هنوز مدرن نشده است در نظام های مدرن موفق مثل کشورهای اروپایی یا کانادا یا ژآپن یا امریکا شما بروکراسی دقیق دارید . در ایران نهاد دولت به معنی کلان آن تازه در حال رشد است و هنوز بروکراسی نظام شهری مستقر نشده است