یادداشت دریافتی- مصطفی جمشیدی؛ گزارشات سازمان ملل حاکی از آن است که ایران در زمره ۲۴ کشور خشک و کم آب جهان قرار گرفته و اکنون در وضعیت خطر به سر میبرد و بانک جهانی هم در گزارشی از کاهش سرانه آب و ناکارآمدی مصرف در بخش کشاورزی و کویری شدن اراضی، به عنوان چالشهای پیش رو درایران یاد کرده است.
آمار محققان کشور مبنی بر پیشرفت خشکسالی و بیابان شدن ایران نیز تکاندهنده است. براساس این تحقیقات ٨٠ درصد دشتهای ایران شامل ۳۰۰ دشت رو به نابودی و کشور را تا ١٠سال آینده به بیابان تبدیل خواهد نمود.
دریاچه ارومیه و هامون، زاینده رود و گاوخونی و هورالعظیم و بسیاری از روان آبها درحال نابودی هستند. تاکنون ۴۰ تالاب در کشور به کلی خشک گردیده، زیست بومهای منطقهای نابود و پدیده گردوغبار و آلودگی هوا استانهایی از کشور را در نوردیده، تمام شواهد نشان میدهدکه وضعیت آب فراتر از بحران است.
از دیدگاه محققان علاوه بر عوامل طبیعی، عواملی انسانی نیز موجب تشدید این بحران گردیدهاند. کشاورزی پرمصرف وکم بازده با برداشت بیرویه از منابع آب کشور، افزایش سریع جمعیت، توسعه شتابان، بدقواره ونامتوازن بامدیریتی ناهماهنگ و حکم رانی ضعیف دولت برمنابع آب مجموعهای ازعوامل انسانی دخیل دراین بحرانند که موضوع مورد بررسی در این نوشتار نقش عوامل انسانی است.
کشاورزی ایران با اختصاص بیش از ۹۲ درصد از منابع آب و فعالیت ٢٣ درصد از نیروی کار کشور، سهمش از تولید ناخالص ملی فقط ۱۳ درصد است.
الگوی کشت آبمحور و غیرمدرن باعث شده که میزان آب مصرفی درکشور برای محصولات ۵ برابر سایر کشورها باشد! از ۹۲درصد آب مصرفی بخش کشاورزی۶۲ درصد آن به هدر میرود!
درست در همین شرایط بر اساس گزارش فائو، ایران در صدرکشورهای پرمصرف آب در محصولات «آب بر» دنیا معرفی شده است!
ایران با برداشت بیرویه ۹۷ درصدی ازآبهای سطحی پیشتازترین کشور است! در حالی که کشورهایی نظیر ژاپن ١٩درصد، آمریکا ٢١ درصد، اسپانیا ۲۵درصد، چین ٢٩درصد، هندوستان ٣٣درصد و مصر که بعد از ایران قرار دارد تنها ۴۶درصداز آبهای خود را بهره برداری مینماید.
برداشت از آبهای زیرزمینی نیز در طول ۴دهه درکشور، بیش از ۱۵ برابر شده!. این درحالی است که در این آمار میزان چاههای غیرمجاز محاسبه نشده تا آمار برداشت بیرویه بسیار هولناکتر نشود.
الگوی کشت هم در ایران با شرایط و ظرفیت منابع آب سازگار نبوده و با انتخاب سنتی نوع محصولات و شیوههای منسوخ کشاورزی، مناطقی کم آب درکشور، قطب تولید محصولات آببر شدهاند.
بخشی از اراضی فارس کم آب و اصفهان کویری زیر کشت برنج رفته! بندرعباس خشک، جیرفت کم آب و سمنان کویری قطب تولید هندوانه وخربزه شدهاند. این تناقض آشکارگویای ناموزونی و ضعف در سیاستهای بخش آب و رها شدن مصرف آن درکشور است.
رشد سریع جمعیت نیز از دیگرعوامل تشدید بحران کنونی است. چرا که بیش از دو برابر شدن جمعیت بعد از انقلاب باتمرکز ۷۰ درصد در شهرها و کلان شهرها فشار بر منابع آب را به شدت افزایش داده بطوری که تابستان گذشته وضعیت آب ۱۲ شهرکشور قرمز اعلام گردید!.
در حالیکه سدسازی در بیشتر کشورها منسوخ و از۵۰ سال پیش کشوری مثل آمریکا سدسازی را تعطیل کرده و تنها در۱۰ سال گذشته ۲۴۸ سد در دنیا تخریب شده و بانک توسعه تجارت جهانی درگزارش پنجمین سال تاسیس خود از نقش مخرب زیست محیطی۸۰ درصد سدهای ساخته شده خبر میدهد، دولت مردان ما سدسازی را هم چنان سندی از افتخارات خود در راستای توسعه کشور میدانند غافل ازاینکه این شتاب و اشتهای سیری ناپذیر در راستای اصل مهم پایداری توسعه و توازن و عدالت منطقهای نبوده است.
تاکنون درکشور ما تعداد ۶۴۷ سد کوچک وبزرگ به بهره برداری رسیده که قرار است در افق ۱۴۰۰ تعداد آنها به ۱۳۳۰ برسد! اینکه این تعداد سد چه اندازه با ظرفیت زیست محیطی و حتی منابع آب کشور همخوانی دارد را مسئولین وزارت نیرو باید جواب دهند.
براساس نظر کارشناسان تعداد بیشماری از سدهای احداثی موجب بینظمی و عدم تعادل در اکوسیستم و تخریب محیط زیست، خشکاندن رودها و تالابها در نقاط پایین دست و فقیرترشدن سفرههای زیرزمینی در دشتها و در نهایت ناپایداری توسعه در کشور شدهاند.
از طرفی بخش عمدهای از آب موجود در پشت همین سدها تبخیر، بطوریکه سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب ازآب شیرین درمخزن سدها تبخیر میشوند. ضمن اینکه تعداد زیادی از سدهای احداثی به قیمت تباه شدن سرمایه ملی و موارد خسارت بار دیگری شدهاند.
سدهای متعددی که در خوزستان احداث شده باعث کم آبی کارون و خشکی هورالعظیم و تالابهای جنوبی گردید که خود موجب بروز گرد وغبار و پدیده ریزگردها شد!
سد گتوند در خوزستان علیرغم هشدار کارشناسان و وجود گنبدهای نمکی، با آبگیری و نفوذ آب به گنبدهای نمکی، شوری آن سه برابر شوری خلیج فارس شد!
تاکنون حدود ۱۷میلیون تن نمک از این سد وارد کارون شده و زمینهای کشاورزی طوری به خطر افتاده که پیش بینی کارشناسان نابودی کشاورزی استان درمدت کمتر از یک دهه آینده است.
از طرفی احداث تعداد ۴۰ سد روی ۱۴ رودخانه حوضه دریاچه ارومیه کافی بود تا علاوه بر اینکه آب دریاچه را بخشکاند باعث و بروز طوفان خاک و نمک درمنطقه و انتقال آن تا بیابانهای اطراف تهران شود! و یا عدم توجه به منابع آبخیز و احداث بیش از حد سد و جلوگیری از جریان آب رودخانهها در استان چهارمحال و بختیاری باعث خشک شدن دشتها و منشأ ایجاد ریزگردها شده است.
به عقیده نگارنده امروز دیگر بنا بر دلایلی نظیر کمی بارش و فقر منابع آب، خشکی رودها و تالابها و فرآیند تبخیر آب سدها و تبعات و عوارض زیست محیطی، اشتها و اشتیاق در احداث سد در کشور یک توهم است!
آنچه که در کشور ما اتفاق افتاده صرفا مجموعه اقداماتی در ارتباط با تأمین و تولید آب بوده با کمتر توجهی به مدیریت و چگونگی مصرف آن! فقدان یک برنامه جامع برای ساماندهی بخش آب و کشاورزی موجب شده که سیاستهای تشویقی و اختصاص یارانههای آب و برق در بخش کشاورزی نیز با شکست مواجه شود!
وزارت نیرو و کشاورزی به همراه سازمان حفاظت از محیط زیست، مدیریتی ضعیف، ناکارامد و ناهماهنگ را در عرصه مدیریت آب کشور به نمایش گذاشتهاند.
چنانچه این مدیریت از وضعیت انفعالی به مدیریتی هماهنگ، کارآمد و پیش گیرانه متحول نشود وقوع فاجعه حتمی است.
نظام مدیریت آب کشور باید بر پایه ایجاد تعادل میان منابع و مصارف آب و توجه به عدالت منطقهای استوار و الزامات زیست محیطی را درنظر گیرد. با اصلاحات در نظام کشاورزی و اعمال برنامههای سازگار با ظرفیت منابع آب مناطق میتوان در بهبود راندمان مصرف از اتلاف هم جلوگیری کرد.
آب نیازی اساسی و استراتژیک است سیاستهایی که مدیریت آب را هدایت میکند باید یکپارچه و نظاممند شوند تا هدف اصلی که توسعه پایدار و تقویت منابع آب وحفظ و حراست این مایع حیاتی برای نسل حاضر و آینده است، محقق شود. نسلی که خود را در مقایسه با گذشتگان، خردمندتر میداند نباید نقشه برنابودی خویش را طراحی و اجرا کند.
* پژوهشگر برنامه ریزی و توسعه