یکصدمین سالروز تولد اورسن ولز بهانه خوبی است برای پرداختن به کارگردانی که کارهای عجیب و غریبی میکرد.
ولز در سال 1985 درگذشت، اما تاثیر بنیادینی که بر هنر سینما گذاشت، همچنان باقی خواهد ماند. برای بزرگداشت یکصدمین سالگرد تولد او نگاهی میاندازیم به قسمتهایی از زندگی او که کمتر در مورد آنها میدانیم.
گرچه پدر اورسن آدم الکلی وحشتناکی بود، اما پول خوبی برای اورسن جوان باقی گذاشت. او هم پس از مرگ پدرش، به پشتوانه این میراث گشتوگذارش را در اروپا آغاز کرد.
سال 1931 گذر ولز جوان به به ایرلند افتاد. او در ایرلند با اعتماد بهنفس تمام وارد یک سالن تئاتر شد و به مدیرش گفت که یک بازیگری حرفهای در تئاتر برادوی است. پس از تست سختی که از او گرفتند، کارش را در تئاتر به عنوان بازیگر شروع کرد، اما متاسفانه کارش در اروپا زیاد ادامه نداشت. یکسال بعد، مسئولان به او اجازه کار ندادند و او هم به آمریکا بازگشت.
ده سال پس از دروغی که در ایرلند گفته بود، اثر درخشانش همشهری کین را ساخت. فیلم تا حدودی شخصیت و زندگی یک روزنامهدار معروف به نام ویلیام راندول هیرست را به نمایش گذاشته بود. همین هم باعث شد تا هیرست از تمام امکانات و رابطههای خود در هالیوود استفاده کند تا جلوی انتشار فیلم را بگیرد. تمام روزنامههای متعلق به او از انتشار تبلیغات فیلم خودداری کردند. حتی شایع شده بود که به استودیوی فیلمسازی پیشنهاد داده که اگر آنها تمام نسخههای فیلم را نابود کنند، او حاضر کل هزینههای فیلم بپرادازد. خوشبختانه فشارهای او اثر نداشت و همشهری کین نجات یافت و درخشید.
همشهری کین در 9 رشته کاندید جایزه اسکار شد، اما تنها اسکار بهترین فیلنامه را گرفت. جایزه اسکار برای بسیاری در عالم سینما افتخار بزرگی است که با غرور در جایگاهی شایسته از آن نگهداری میکنند، اما برای ولز تنها به اندازه طلایش ارزش داشت. در سال 1970 هنگامی که ولز مشغول فیلمبرداری «آنسوی باد» بود، با کمبود بودجه مواجه شد و برای پرداخت حقوق عوامل فیلم جایزهاش را فروخت.
اگر تا به حال به نیویورک رفته باشید، حتما با ترافیک و شلوغی شهر آشنا هستید. برای مردی با مشغله کاری اورسن ولز که مدام باید بین استودیو، تئاتر و یک کافه محلی در رفت و آمد باشد، مسلماً تاکسی وسیله مناسبی نیست، اما ممکن است به سختی بتوانید حدس بزنید که او از چه وسیلهای استفاده میکرده است؛ «آمبولانس»
برای ولز یک امبولانس نقش تاکسی را بازی میکرد، چون در قانون آمده بود که برای استفاده از این سرویس حتما نباید مریض بود.
ارسن ولز شعبدهباز هم بود، او همواره چیزی برای غافلگیری داشت. اولین حقههای شعبدهبازی را از هری هودینی معروف آموخت. در جنگجهانی دوم او چون کف پای صافی داشت از خدمت نظامی معاف شد، اما سربازها را در اروپا با شعبدهبازی سرگرم میکرد.
او خیلی سیگار میکشید، زیاد هم غذا میخورد، همین مسئله باعث چاقی بیش از حد او شده بود، طوری که برای بازی در نقش آقای فالستاف که چاقترین کاراکتر نمایشنامههای شکسپیر است، مجبور شد وزن کم کند. او پس از آخرین مصاحبهاش، دچار حمله قلبی شد و درگذشت.