bato-adv
کد خبر: ۲۳۱۲۰۱
قدرت‌های جهانی در مذاکرات به دنبال چه هستند؟

رویکرد ژئوپلیتیک در مجادله هسته‌ای ایران

مجادله سیاسی قدرت‌ها در خصوص موضوع فناوری هسته ای جمهوری اسلامی ایران كه ريشه‌ اصلي آن عمدتا در تعارضات ايدئولوژيك نهفته است، در سالهای اخیر فراهم کننده بستر مهيجي در جهان سیاست بوده و تحولات ناشی از آن نیز همواره منجر به شکل گیری دور جديدتري ازصف بندی قدرت‌ها و تداوم پيچيدگي‌هاي استراتژيك در نظام بین الملل بوده است.

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۳ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۴
فرارو- نبی رشنو؛ مجادله سیاسی قدرت‌ها در خصوص موضوع فناوری هسته ای جمهوری اسلامی ایران كه ريشه‌ اصلي آن عمدتا در تعارضات ايدئولوژيك نهفته است، در سالهای اخیر فراهم کننده بستر مهيجي در جهان سیاست بوده و تحولات ناشی از آن نیز همواره منجر به شکل گیری دور جديدتري ازصف بندی قدرت‌ها و تداوم پيچيدگي‌هاي استراتژيك در نظام بین الملل بوده است.

در سال 1382با مطرح شدن تدریجی این موضوع در فضای بین المللی ، مذاکرات پیچیده آن به میزبانی شهرهای ژنو، استانبول، وین، مسکو، بغداد، آلماتی و لوزان سوئیس با دو هدف اثبات ماهیت صلح آمیز بودن برنامه هسته ای از سوی ایران و نیز تضمین لغو تحریمها از سوی گروه 1+5، تا دستیابی به برنامه اقدام مشترک در ژنو (1393) و صدور بیانیه لوزان در فروردین 1394، همواره با کش و قوسهای متعدد تبلیغاتی، سیاسی و امنیتی همراه بوده است.

با این حال، استمرار مذاکرات با گزارشهای متناقض آژانس بین المللی انرژی اتمی(IAEA) از نحوه همکاری ایران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد جریان یافته، بنحویکه در طی سنوات فوق منجر به تصويب قطعنامه‌هاي بین‌المللی 1737، 1747، 1803، 1835، 1929 عليه فعاليت‌هاي فناوري هسته ای ايران در سازمان ملل گردیده است.

در این شرایط، ایالات متحده آمریکا با همراهی برخی از قدرتهای غربی و تحت فشارها و هماهنگی میان دلارهای نفتی برخی از رژیمهای ثروتمند عربی و با نفوذ گسترده لابی رژیم صهیونیستی اسرائیل، تاکنون ضمن تاکید بر اولویت به کارگیری نگرش‌های نرم در استراتژی سیاست خارجی، استفاده از تاکتیک دیپلماسی هوشمندانه و اعمال تحریم‌های موثر بخصوص دربخشهای ارزی،پتروشیمی،قطعات اساسی و انرژی را با هدف ممانعت ازغنی سازی اورانیوم، مبنای برنامه مقابله با فناوریهای هسته ای ایران قرارداده و همواره به دنبال تحقق اجماع گسترده بین‌المللی علیه ایران بوده اند.

لذا تدابیر و مواضع سه بلوک سیاسی- استراتژیک فعال (چین، روسیه و محور‌غرب) در مسأله‌  هسته ای ایران را می‌توان در قالب زیر تحلیل و ارزیابی کرد:

1- مبنای اصلی و تعریف شده برای اقدامات و رفتارهای بین المللی رهبران کشور چین و نفوذ عملی آنان در مناطق مختلف جهان بر اولویت محورهای اقتصادی و رشد و توسعه‌ اقتصادی این کشور در عرصه‌های ملی و بین المللی قرار دارد. زیرا با توجه به جمعیت میلیاردی، وسعت نسبتا زیاد کشور، تنوع قومی- مذهبی، حساسیت‌های سیاسی داخلی، اوضاع خاص حاکمیتی و نوع نظام سیاسی، رشد روزافزون فناوری و تکنولوژی‌های نوین و نیز نقش آفرینی موثر آنها در عرصه‌های گوناگون زندگی شتابان شهروندان چینی، این همه سبب گردیده تا مسئولان و رهبران این کشور بشدت از رفتارها و اقدامات سیاسی و تحریک آمیز در صحنه‌های بین المللی و سیاست خارجی پرهیز نموده و عملا تمام تلاش خود را بر مراقبت از عرصه های  تجاری، اقتصادی و نفوذ در بازارهای جهانی معطوف نموده اند.

کشور چین با استفاده‌ مناسب از تجربیات شوروی سابق دیگر هیچ فرصتی را برای هزینه‌های سیاسی و تکرار اشتباهات رهبران کمونیست شوروی باقی نگذاشته، بسرعت در تلاش برای تامین نیازهای داخلی و تصرف بازارهای مصرفی سایر ملل است. از این رو با توجه به استراتژی جهانی چین و کیفیت حضورش در فرآیند بررسی پرونده هسته ای ایران که بیانگر مراقبت و پرهیز جدی این کشور از حضور در مسائل تنش زای بین المللی است، جمهوری اسلامی ایران نیز باید ظرفیت‌ها، سطوح تعاملی و حدود انتظارات خود را از این کشور بازبینی و تبیین کند تا ضمن حفظ و گسترش روابط متقابل با آن کشور، مانع ازاستمرار مسیرهای فرساینده در تحقق مطالبات ملی و تامین بهینه‌ منافع بین المللی خود گردد.2

2 - روسیه که میراث دار بلوک شرق با بقایای تفکرات به جای مانده از دوره رقابت‌های جنگ سرد و جهان دو قطبی است، عملا درگیر وضعیتی چندگانه و پیچیده در فضای داخلی و خارجی می باشد. زیرا از یک سو باید پاسخ گوی نیازهای متنوع جامعه ای باشد که به تازگی لذت‌های تنوع طلبی و خروج از چنگال استبداد کمونیستی را چشیده است و از سوی دیگر در حسرت عرصه‌های جغرافیایی از دست رفته بوده و در کمین برای بازیابی حیات ژئوپلیتیک گذشته است.

بر این اساس، اقدامات سیاسی و دیپلماتیک این کشور و به ویژه در روابط سال‌های اخیرش با جمهوری اسلامی ایران، عمدتا بر تامین ‌یک جانبه‌ منافع متعدد این کشور بوده است. به نحوی که روند حضور و مشارکت روسیه در سیر تحولات پرونده‌ هسته ای جمهوری اسلامی ایران مملو از رفتارها و اقدامات سودجویانه این کشور است.

روسیه‌ بعنوان یکی از قدرت‌های پر نفوذ بین المللی که در همسایگی ایران قرار دارد، نه تنها روابطی مبهم و سئوال برانگیز در حافظه‌ تاریخیِ مردمِ ایران بجای گذاشته است، بلکه در فرآیند بررسی تعیین رژیم حقوقی دریای خزر که بعد از فروپاشی شوروی مطرح شده و حتی در تعاملات تسلیحاتی، دیپلماتیک و دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و بخصوص با حوزه‌ های آسیای مرکزی و قفقاز نیز فاقد هماهنگی و همکاری مورد انتظار بوده است.

بنابراین، ایران باید ضمن رقابت و هوشیاری کامل در تنظیم روابط با این همسایه، با مراقبت لازم مانع از ایجاد بسترهای مناسب جهت بهره برداری و مانور یکجانبه روسیه در مسائل و موضوعات سیاست خارجی این کشور گردد.

3- آنچه مسلم است معارضان و طرف‌های غربی پرونده‌ هسته ای ایران به لحاظ منافع متعدد و مشترک استراتژیکی که بطور متقابل آنها را با ‌یکدیگر مرتبط کرده است، نه تنها سعی بر رفتار‌ی هماهنگ دارند بلکه همواره در تلاش برای متقاعد کردن سایر دولت‌ها، نهادها وسازمانهای بین المللی (سازمان ملل وآژانس بین المللی انرژی اتمی) درجهت بهره برداری حداکثری از شرایط تحریم‌ و ایجاد یک توقف حداقلی در سطح غنی سازی هسته ای ایران می باشند.

با این همه، قدر مسلم آن است كه در فرآيند مجادله‌ سياسي پرونده هسته اي و تدابير اتخاذ شده از سوي جمهوري اسلامي ايران براي دستیابي به توانمندي‌هاي هسته‌اي، برخی تبليغات نسنجیده و رفتارهای ناهماهنگ داخلی به‌صورت صحيح يا غلط، در زمينه فعاليت‌هاي هسته اي، با فرافکنی‌های گوناگون معارضین نظام جمهوری اسلامی، به سرعت ابعادي جهاني يافت و متعاقبا با موضع‌گيري‌هاي گسترده‌ قدرت‌ها و نهادهاي بين‌المللي مواجه شد.

معترضين برنامه‌ فناوري هسته‌اي ايران با تأکيد بر جنبه‌هاي جهاني آن، ايران را عامل تضعيف منافع جهاني و يا صلح و امنيت بين‌المللي دانسته و اين نگرش را در قالب اهدافي سياسي و استراتژيک، مبناي مقابله با رويکردهاي حضور جمهوري اسلامي ايران در عرصه‌هاي بين‌المللي قرار دادند.

در اين راستا حتي جهت‌گيري‌هاي استراتژيک جمهوري اسلامي ايران با اتخاذ سياست نگاه به شرق و نيز تلاش براي برقراري روابط با ممالک حوزه‌هاي دور دست جغرافيايي از جمله با برخي از کشورهاي آفريقايي و به ‌ويژه در آمریکاي لاتين که بعضاً از آنها به حياط خلوت ايالات متحده‌ آمریکا تعبير مي شود، هرچند که این قبیل اقدامات فراهم‌کننده‌ فرصت‌هايي مقطعي براي اطاله‌ بازيگري ديپلماتيک  است، اما فرآيند بررسي پرونده‌ هسته اي ايران حاکي از آن است که همواره نوع نگاه در تعاملات و رفتار قدرت‌هاي شرقي و به‌ ويژه روسيه به مسائل ايران با اولويتي کاملاً تاکتيکي بوده و به دور از عمق استراتژيک است.

ايران از نظر کشورهاي عضو باشگاه هسته‌اي، کشوري است که از امکانات مالي، جمعيتي، ژئوپليتيک، مواد خام  و به‌ويژه سنگ اورانيوم و نيز مهارت‌هاي بالقوه علمي- بومی و صنعتي متناسب برخوردار می باشد. اين امر در استراتژي قدرت‌هاي عضو باشگاه هسته اي جهان با استناد به‌ دلايل تاريخي و برداشت‌هاي ويژه‌ آنان از توجيه تهديد، سبب گرديده تا هرگونه حرکت کشورهاي غيرعضو اين باشگاه به ‌سوي فناوري هسته‌اي يک چالش جدي عليه منافع بين‌المللي تلقي گردد. لذا اين فرآيند ضمن ايجاد موضع مشترک و گسترش هم گرايي در مناسبات اعضاي باشگاه هسته اي، زمينه‌اي اساسي در پايداري نظام‌هاي بين‌المللي با رویکرد ژئوپلیتیک بوده و سبب ايجاد تعامل و اجماع در ميان قدرت‌ها می باشد. بنابراين در مسائل بين‌المللي توازن کيفي قدرت‌ها براي همراهي بسيار مهم است.

مع الوصف، روند تصميم‌گيري در مورد برنامه هسته‌اي ج.ا.ا به کشور روسيه ديدگاهي سوداگرانه، به اروپائیان فرصت‌طلبانه و به ايالات متحده آمریکا به‌ لحاظ فشارهای گسترده منابع مالی اعراب و لابی حامی رژیم صهیونیستی اسرائیل و نیز تعارضات ايدئولوژيکي، درصورت عدم توافق می تواند بستری برای رشد ریشه های خصمانه باشد.

 با این حال اوضاع حاکم بر نظام ژئوپلیتیک جهاني حاکي از آن است که نظام بين‌المللي کنوني کم‌خطر‌تر اما بي‌نظم‌تر از دوره‌ جنگ سرد است، به ‌نحوي که در حال حاضر خطر آني آن کمتر است، اما مسأله اساسي خطر ساختاري جهان معاصر است که تعدد منابع تهديد و مراکز توليد تهديد را افزايش داده است.

البته در شرایط کنونی هرچند که تغییرات استراتژیک ایجاد شده در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا (دولت دوم باراک اوباما) با تاکید  بر لزوم کاهش هزینه های سیاسی و اقتصادی این کشور و ضرورت جلب اعتماد جهانی، که همگام با اتخاذ  سیاست تعامل بین المللی سازنده و تقویت بنیادهای  ژئوپلیتیک در جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای موثر دیپلماتیک دولت یازدهم در توافقات اولیه ژنو و لوزان سوئیس می باشد، اما در صورت عدم تفاهم جامع، پایدار و متوازن در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، به نظر مي رسد که برنامه فناوري هسته‌اي و غني‌سازي اورانيوم توسط ج.ا.ا ، ضمن ايجاد جناح ‌بندي ژئوپلیتیک در صفوف قدرت‌هاي بين‌المللي، مي‌تواند حاکي از آغاز جنگ سرد جديدي  باشد که در آن کشور ايران بعنوان بازيگر اصلي در حد فاصل صفوف قدرت‌هاي بين‌المللي، قدرت‌هاي هسته اي را وادار نماید تا مسابقه ويژه‌اي را براي جذب اين کشور به ‌کار گيرند.

زیرا شرایط کنونی جامعه جهانی بخصوص در زمینه های اقتصادی بگونه ایست که دیگر تحمل هزینه های سرسام آور جنگهای فراگیر را  ندارد  و  بن‌بستهای  بین المللی تنها می تواند منجر به صفبندی‌های جدیدی در نظام قدرت جهانی گردند. بنابر همین رویکرد است که اکنون توزیع مسئولیتهای بین المللی و مشارکت پذیری قدرتهای ذینفوذ در مسائل جهانی (اعم ازهزینه ها و منافع)،  به نگرش اساسی رهبران آمریکا در مقابله با منازعات بین المللی تبدیل شده است.

 لیکن آن‌چه مسلم است، با توجه به مجموعه رويکردهاي ژئوپليتيکي و جريان پیچیده تحولات سياسي داخلي و خارجي ايران، در صورت عدم درک بین المللی و کم توجهی به لزوم همراهی جمعی نیروهای درگیر در پرونده هسته ای ایران،  اين  بار  نيز یک فرصت بين‌المللي با عنوان حل و فصل منازعه‌ هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران، تنها می تواند مسالمتي باشد كه موجب فروکش کردن مقطعي فضاي تنش‌آلود کنوني شود و آرامشي موقتي را بر روابط و سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران حاکم کند.

لذا اين امر به هيچ ‌وجه نقطه‌ پاياني بر بحران‌ها و تنش‌هاي متعدد ايران در نظام بين‌المللي نیست. زيرا  با توجه به پتانسيل‌هاي پيشرفت‌ و توسعه‌ فناوريهاي هسته‌اي ايران، از يك سو دنياي قدرت براي تحقق ثبات بين‌المللي به‌ ويژه در منطقه‌ خاورميانه و حوزه‌ خليج‌فارس بايد در محاسبات و معادلات متعدد نظام بين‌الملل، جمهوري اسلامي ايران را بعنوان یک واقعيت هسته‌اي و كشوري سرنوشت ساز بپذيرد و از سوي ديگر با تأكيد بر اين اوضاع جديد و نقش آفرینی منحصربفرد  ژئوپلیتیک ایران در تحولات بین المللی، برقراري هرگونه امنيت و ثبات پايدار در ايران  نيز مستلزم نگاهي جامع  و  راهبردي  به مقوله‌  منافع ملي  و درک متناسب از اوضاع جاري نظام بين‌الملل و  به  ‌ويژه  در مناسبات (اجماع يا کشمکش) ميان قدرت‌هاي جهاني است.

با این همه، پرونده هسته‌ای ایران یک پرونده سیاسی - امنیتی است که قدرت‌های بین المللی معارض آن، با طرح برخی از مسایل فنی و حقوقی، صرفا از این مسئله به عنوان ابزاری برای تامین مطامع سیاسی استفاده می کنند. مشکل اساسی در نگرشها و مباحثات فی مابین ایران با قدرت‌های درگیر در پرونده هسته ای، همواره به خاطر درخواست‌های فراتر آنان از پادمان و مفاد معاهدات ان پی تی بوده است.

لذا آمریکا و اروپا در مسئله بررسی پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران با ایجاد یک بحران ساختگی، اکنون ضمن طولانی کردن مسیر بررسی‌ها، خود نیز سبب گسترش تردیدها دریافتن شیوه ای برای غلبه بر این بحران ساختگی شده و لذا در صورت عدم تحمیل درخواستهای یکجانبه، از جمله تدابیر دیگر آنان می تواند تلاش و جوسازی برای ترغیب ایران به پرهیز از دیپلماسی و کناره گیری از میز مذاکرات  باشد، تا با جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بین المللی، بستر افزایش بیش از پیش هزینه ها و تهدیدات گوناگون را علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم نمایند.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv