انجمنهای اسلامی یکییکی سر بلند میکنند. بعد از انحلال، تعطیلی و محدودیتهایی که در دولت هشتساله «احمدینژاد» بر انجمنهای اسلامی رفت، حالا دوباره انتخابیها بهجای انتصابیها مینشینند. بهار جنبش دانشجویی دو سال بعد از آمدن دولت «روحانی» بالاخره کمکم فرامیرسد.
این را میتوان از سالن آمفیتئاتر دانشگاه که جای سوزنانداختن نداشت، فهمید، از نوای سرود یار دبستانی و همان شوروهیجانی که نوستالژی سالهای بعد از دوم خرداد را زنده میکرد. بعد از دانشگاه شریف و یکی، دو دانشگاه دیگر، دیروز دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) شاهد مراسم گشایش دوباره انجمن اسلامی دانشجویان خود همراه با «ابراهیم اصغرزاده» و «محمدرضا خاتمی» بود. هیجان فضای آمفیتئاتر اما مختص به دانشجویان نبود.
«اصغرزاده» و «خاتمی» هم دچارش بودند. تا جایی که برادر رئیسجمهوری سابق موقعی که میخواست سخن خود را آغاز کند، پیشاپیش هشدار داد که اگر هول کند و دچار پرتوپلاگویی شود، تقصیری ندارد: «آخر هفت، هشتسال میشد که در جمع دانشجو و دانشگاهیان صحبت نکرده بودم.»
اصغرزاده هم موقع صحبت آنچنان به هیجان آمده بود که فریاد میزد و گاه با مشت روی میز میکوبید. مراسم دیروز دانشجویان یادآور وعدههای روحانی بود و مطالبههایی که مطرح شده بود. این را، هم از فحوای نامهای که نماینده انجمن از پشت تریبون خواند، میشد فهمید و هم از متن پلاکاردهای در دست دانشجویان. نماینده دانشجویان باوجود تشکر از روحانی و ظریف و اعلام حمایت بدنه جنبش دانشجویی از رویکرد هستهای دولت، گفت: «هر زمان شما میگویید ما به وعدههای خود با مردم پایبندیم، ما هم دوباره یادمان میآید اینکه شما دغدغه نان مردم را دارید درست اما ما هنوز دلمان تنگ است». نماینده دانشجویان دیروز حامل گلایههایی هم بود؛ گلایههایی از آنچه در هشت سال دولت قبل بر جنبش دانشجویی و انجمنهای اسلامی و دانشجویان رفته بود.
جنبش دانشجویی احیاگر کرسیهای آزاداندیشیسخنران اول محمدرضا خاتمی بود. او از رویکردی جدید و نگاهی نو به دانشگاه و جنبش دانشجویی گفت و اینکه باید سیاستورزی عملی را به بیرون از دانشگاه وانهاد و حوزه نظری سیاست را به دانشگاه سپرد.
به نظر میرسید که خاتمی نگاهی به تجربه گذشته و آسیبهایی که متوجه جنبش دانشجویی شده بود، داشت که گفت: «امروز در کشور با وضعیت جدیدی مواجه هستیم. نهادهای مدنی و احزابی ایجاد شده و رشد کردهاند که تا حدی توانستهاند مسئولیتهای مدنی خود را ایفا کنند. روزنامهها و رسانهها نیز توانستهاند نقش خود را ایفا کنند. اگر زمانی سیاستورزی عملی در کنار نظریهپردازی از جمله مسئولیتهای دانشگاهها بود، امروز بهدلیل آنکه درون جامعه شاهد سیاستورزی عملی هستیم، زمان آن رسیده است که در دانشگاهها بهصورت عمیقتر به مسئله سیاستورزی بپردازیم؛ چراکه خوشبختانه یا متأسفانه جامعه ما بهقدری سیاستزده شده است که راهحل همه مشکلات ما از درون سیاست میگذرد. همانگونه که در زمانهایی که هیچ نهاد مدنی در کشور وجود نداشت، جامعه دانشگاهی جور آن را میکشید، امروز نیز با توجه به اینکه هنوز هم جامعه ما از جهت نظریهپردازی ضعیف است، این انتظار از جامعه دانشجویی وجود دارد که به مسئله نظریهپردازی توجه بیشتری داشته باشد. تعصبات حزبی و جناحی و همچنین دعواهای سیاسی بیشتر مربوط به خارج از دانشگاههاست».
«خاتمی» با اشاره به مفهوم کرسی آزاداندیشی گفت: کرسیهای آزاداندیشی به این معناست که فارغ از هرگونه تعصب و هراس از هر تحتتعقیب قرارگرفتن در دانشگاهها فضایی ایجاد شود که بتوانیم به اهداف عالیهای که کشور بهدنبال آن است، دست یابیم. به این بیندیشیم که علت عقبافتادگی کشورهای مسلمان چیست؟ میتوان دلیل عقبافتادگی موجود در کشورهای اسلامی را به استعمار سلطهگران و استکبار جهانی نسبت داد؛ چراکه اینها نمیگذارند کشوری رشد کند اما بیان این علل برای عقبافتادگی کشورهای مسلمان کافی است؟ در کشور ما عدهای میگویند نفت علت عقبافتادگی کشور است. برخی دیگر نیز ایدئولوژی را مانع پیشرفت کشور میدانند. اما آیا محل پرداختن به این امور جز در دانشگاههاست؟» او ادامه داد: «آیا کسی در کشور ما بررسی کرده است که ایران بهلحاظ فساد و ناکارآمدی در رده چندم دنیا قرار دارد؟ چگونه است در کشور ما معاوناول رئیسجمهور بهعنوان فاسد اقتصادی به زندان میافتد؟» او در پایان وظیفه دانشگاهها را در دوران جدید، آسیبشناسی، شفافسازی عالمانه و کارشناسانه از حوادث و اتفاقات و همچنین نظریهپردازی و گفتمانسازی دانست.
شرمندگی دانشجوی انقلابی«ابراهیم اصغرزاده» بعد از «خاتمی» پشت تریبون رفت از کمیتههای انضباطی در دانشگاهها انتقاد کرد و گفت: «کمیتههای انضباطی قرار بود کمکحال دانشجویان باشد، اما حالا خود به نهادی برای کنترل و فشار بر جنبش دانشجویی بدل شدهاند. من بهعنوان یک دانشجوی انقلابی شرمنده دانشجوها و خانوادههایی هستم که بهعلت فعالیت در دانشگاه از تحصیل محروم و ستارهدار شدند».
شاکله سخنان اصغرزاده در ادامه، تأکید بر ویژگی خودانتقادی جنبش دانشجویی بود و آن را از گذشته خود شروع کرد. او با تأکید بر اینکه «جنبش دانشجویی در طول زمان هیچگاه مخالف فکرکردن نبود» ادامه داد: «حق نداریم بهخاطر اینکه یک دانشجو مثل ما فکر نمیکند او را از تحصیل محروم کنیم. این جنبش خودش، خودش را نقد میکند. جنبش دانشجوییای که من جزء آن بودم آرمانگرا بود، سالها بعد خودمان آن را نقد کردیم. فکر میکردیم پشت شعاردادنهایمان بهشت است. جنبش دانشجویی نسبت به گذشته خود رویه انتقادی دارد و این روشی درست است. انتظار نداشته باشید همه دانشجوها چیزی را که مسئولان میخواهند، بپذیرند در زمان دولت آقای احمدینژاد انحلال جنبش دانشجویی شروع شد. ایشان تصور میکردند همه دانشجوها باید مثل ایشان فکر کنند. من امروز افتتاح این انجمن را تلویحا آشتی جنبش دانشجویی با جامعه میدانم. جنبش دانشجویی مانند دیدهبان جامعه مدنی به کمک مردم میآید و برای طرح مطالبات مردمی نقش مهمی را بر عهده دارد. جنبش دانشجویی در سال ٨٨ دچار فرسایش شد، اما در سال ٩٢ درحالیکه بسیاری از فعالان خسته شده بودند به کمک مردم آمد و آقای روحانی را انتخاب کرد تا کشورش با دنیا تعامل داشته باشد؛ چراکه مردم و جنبش دانشجویی از انزوا و تحریمهای غرب خسته شده بودند. از دولتی که برای مدیریت جهانی نقشه میکشید، خسته بودند».
اصغرزاده» با انتقاد از عملکرد تیم مذاکرات هستهای در دولت گذشته ادامه داد: «جنبش دانشجویی زمانی که همه خسته بودند، گفت من برانداز نیستم و قصد انحلال ندارم و پای صندوقهای رأی رفت و برنده انتخابات شد».
او با اشاره به وعدههای رئیس دولت یازدهم در دوران کاندیداتوریاش و همچنین نتایج احتمال بهنتیجهنرسیدن مذاکرات، افزود: «حالا تندروها از جزئیات توافقنامه حرف میزنند درحالیکه آنها باید به ما پاسخ دهند چه دلیلی باعث شد که پرونده ایران به شورای امنیت برود». دلواپسان از آقای روحانی باید تشکر کنند، آنها زمانی که گفته میشد آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود، باید اعتراض میکردند».
او خطاب به رئیسجمهوری و با تأکید بر ضرورت برداشتهشدن تحریمها افزود: «علم هستهای نباید عقیم شود. همچنین نباید نظارتهای طرفین مذاکرهکننده با منافع ملیمان در تضاد باشد. ١٢ سال قدرت و فرصت را از دست دادیم ولی امروز مسئولان بدانند که مردم پشت آنها خواهند بود». اصغرزاده در انتها گفت: «جنبش دانشجویی خواستار استقلال است. در هیچ کشوری در دنیا فعالیت دانشجویی تا این اندازه هزینهبردار نبوده است. جنبش دانشجویی نه قصد براندازی دارد و نه نمایندهای برای ارسال به مجلس دارد. فقط توقع دارد به آنها احترام گذاشته شود و از آزادی آکادمیک برخوردار شود. جنبش دانشجویی میخواهد حقوق افراد به رسمیت شناخته شود».
متاسفانه 8 سال گرانبهای عمر خیلی ها از جمله خودم(92-84)،به فنا رفت.....حیف که عمر رفته برنمی گرده.امیدوارم مردم فراموشکارمون این اشتباه رو تکرار نکنن.......
این دانشگاه واقعا به گردن همه ما حق داره
یادش بخیر
یادش بخیر