یادداشت دریافت شده- محسن دیناروند؛ قرنها در کشورم افراد مختلف با عنوانهای مختلف به شیوهٔ پادشاهی حکومت میکردند. در دهه ۵۰ قرن حاضر یک موج فکری و عملی به پا خاست، موجی که نه
با سلاح که با فکر و نه فقط با حرف که همراه با عمل از اسلام ناب محمدی (ص) سخن به میان آورد. موجی که ترس از شاه و هر غیر خدایی را در وجود مردم سوزاند و موجب شد تا نسلی به وجود آید به معنی واقعی کلمه مسلمان.
این موج به انقلابی انجامید که همه ارکانش بر پایه اسلام بنا نهاده شده از این رو با یک موج انقلابیگری اسلامی با مدل تشیع مواجهایم.
از تفاوتهای مهم و اساسی انقلاب اسلامی ما با سایر انقلابها در طول تاریخ روح مستمر آن است یعنی این نبوده که نسلی بنا بر دلایلی انقلاب کنند و در نسلهای بعدش پدیدهٔ انقلاب نباشد، بلکه در انقلاب ما این روحیه انقلابی در نسلهای بعد هم مانده و از همین رو است که من به عنوان یک نسل سومی از همین جنس میتوانم با افتخار انقلابیگری خویش را فریاد بزنم و بگویم: من یک انقلابیام. و این عبارت را قطعا نسلهای بعد از من نیز میتوانند بگویند و خواهند هم گفت.
اینک من از نسل سوم انقلاب چه وظیفهای بر عهده دارم؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم و حیاتی است چرا که اگر یک انقلابی نداند چه باید بکند و نداند چه راهی باید برود به بیراهه قدم خواهد گذاشت.
من وارث انقلابی هستم که باید آن را به نسلهای بعد هم برسانم از این رو باید با وظیفه خود در این قبال آشنا باشم.
حالا وظیفه چیست؟ قطعا اولین وظیفه شناخت است، من باید انقلابم را بشناسم با تمام زوایایش، آرمانهایش، راههایش، تاریخش و ایده آلهایش و مبانیاش و حتی دشمنانش و دوستانش، همه و همه و همه چیز را در مورد انقلابم باید بدانم. و بعد هم باید راه درست را در این زمانه تشخیص دهم و بعد هم این راه را باید بروم چون روح انقلاب بر عمل بنا نهاده شده نه صرفا حرف.
اینکه عدهای اینطور وانمود میکنند که انقلاب فقط مال ماست و دیگران هیچ، یکی از دروغهای بزرگ است چرا که انقلاب مال همه است و همه انقلابی هستیم و همهٔ ما با هر سلیقهای در این گزاره مشترکیم که: «ما انقلابی هستیم».
انقلاب اسلامی همیشه در مسیر آرمانهایش بوده و هست و در این مسیر باید ما اگر انقلابی هستیم که هستیم همیشه و همیشه همراهش باشیم که یکی از این همراهیهای مهم نقد و آسیبشناسی است. نه نقد اصول که نقد روشها برای اصلاح بهتر راه برای رسیدن به مقصدِ مطلوب انقلابی.
این آسیبشناسی و نقد را انقلابیون نسل نخست از جمله شهید مطهری (ره) انجام دادهاند و ما هم اگر دوستدار راه انقلابیم که هستیم باید این مهم را از قلم نیاندازیم که هر صدایی که مانع نقد میشود قطعا صدای دوستداران انقلاب نیست و این صدا برخاسته از انقلابیون نیست.
یکی از آرزوهای انقلابیون نسل اول ما ترویج این انقلابدر سراسر دنیاست. آنها تلاشهای ارزشمندی کردهاند و ما هم باید به تلاش با در نظر داشتن اصول انقلابی و روشهای زمانهٔ خود بپردازیم.
در این مسیر آنچه که تجربه ثابت نموده است و سیره عقلای انقلابی هم میپذیرد این است که انقلاب اسلامی ما نه با افراطیگری فهمیده و ترویج میشود و نه با پایین آمدن از سقف اصول، آرمانها و ارزشها؛ که مسلما آنچه موجب فهم و تقویت انقلاب اسلامی ماست چیزی نیست جز روح انقلابیگری و روح انقلابیگری چیزی نیست جز عمل در مسیر عدالت، وحدت، ایستادگی، آرمان خواهی، حق طلبی و اعتدال در پرتوی اندیشه، اخلاق و عمل اسلامی.
در مسیر انقلابیگری امان باید از خدای متعال یاری بطلبیم که کمکمان دهد تا دست به دست هم پرچم این انقلاب را به دست ولیعصر (عج) بسپاریم که عالیترین آرمان ما ظهور حضرتش میباشد.