bato-adv
کد خبر: ۲۱۸۹۶۹

شوخي‌های اقتصادی مردم در فضاي مجازی

تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۱۳ دی ۱۳۹۳
امروز نمي‌دونم جواب كدوم كار نيكمو گرفتم! رفتم نيم كيلو انار خريدم توش يه دونه گوجه بود.

چند سال قبل، بهرام بيضايي به دولتمردان توصيه كرده بود اگر مي‌خواهند از آنچه در مملكت مي‌گذرد با خبر باشند، فيلم كوتاه ببينند اما به نظر مي‌رسد امروز ديگر براي اطلاع از اوضاع ضروري نيست كسي رنج ديدن فيلم كوتاه را بر خود هموار كند. كافي است يكي از اپليكيشن‌هاي جديد را روي تلفن همراه نصب كند و از پست‌هايي كه كاربران پشت هم كپي مي‌كنند، اوضاع و احوال را دريابند.

 باب شوخي بر سر اتفاقات اقتصادي، بعد از ظهور اپليكيشن‌هاي جديد باز نشد. قبل‌تر، وقتي گوجه‌فرنگي ركورد دو هزار تومان و سه هزار تومان را زد، اين رييس دولت دهم بود كه با توصيه به مردم براي خريد از محله‌شان، تنور شوخي‌هاي اقتصادي را داغ كرد.

 همان روزها وقتي از اكبر عبدي پرسيدند چرا كم‌كار شده‌يي؟ گفت: طنز وقتي جواب مي‌دهد كه گوجه فرنگي دو هزار تومان نباشد. حالا اما از پس توفان تورمي سال‌هاي ٩٠ و ٩١، نرم‌افزارهايي مانند وايبر، بازار شوخي با اقدامات اقتصادي دولت و اتفاقات اقتصادي، جامعه را داغ كرده است.

توي پرايد نشسته بوديم...
 تب شوخي با گوجه فرنگي و نان كمي اندكي خوابيده، همان طور كه تب شوخي با پسته و پرايد به لرز نشسته است. پرايد حالا مدت‌هاست كه قيمت ٢٠ ميليون تومان را پشت سر گذاشته است و پسته نيز بر همان قيمت كيلويي چند ده هزار تومان جا خوش كرده اما حساسيت كسي به اين دو ديگر جلب نمي‌شود. آن روزها جوكي ميان مردم دهان به دهان مي‌گشت، «توي پرايد نشسته بوديم و پسته مي‌خورديم كه...، معلومه پولداريم يا تعريف كنم چي شد؟» اين‌بار پس از شوخي وايبري با نان و گوجه اما كار فراتر رفته و كل موضوع گراني و تورم دستمايه طنزها و شوخي‌هاي كلامي شده كه موبايل به موبايل مي‌چرخد. به نظر مي‌رسد شوخي‌هاي مردم با اقدامات اقتصادي و مسوولان و اتفاقات روز، وارد مرحله‌يي تازه از حيات خود شده است.

درست در روزهايي كه دولت تصميم گرفت افزايش قيمت ٣٠ درصدي نان را براي حل بخشي از بحران نان اجرايي كند، گوجه در اوج قرار گرفت. قيمت هر كيلو گوجه از هفت هزار تومان هم بالاتر رفت و حتي اعلام مكرر مسوولان دولتي و خصوصي مبني بر اينكه قيمت‌ها به زودي مهار مي‌شود، ثمر بخش نبود و گوجه مناسب خوردن به كمتر از پنج هزار تومان رضايت نداده است.

 زمستان فصل گوجه فرنگي نيست. هزينه توليد گوجه فرنگي در زمستان طبيعتا با تابستان تفاوت‌هاي فراواني مي‌كند. شايد اگر آن روز رييس دولت دهم به دلايل گراني گوجه فرنگي در روزهاي سرد اشاره مي‌كرد و منطق اقتصادي آن را توضيح مي‌داد كار به اينجا نمي‌كشيد كه هر سال زمستان گوجه فرنگي سرتيتر خبرها شود. توصيه او براي خريد گوجه از محله قديمي‌شان بود كه گوجه فرنگي را از جايگاه خود خارج كرد و باري سياسي بر ابعاد اقتصادي آن افزود.

 گراني نان و تخم‌مرغ جرقه شوخي‌هايي بامزه را در فضاي وايبري وساير اپليكيشن‌ها باز كرد.

شوخي‌هايي از اين دست: «لطفا كسي با من حرف نزنه چون در حد من نيستيد؛ ما ديشب شام نون سنگك و املت داشتيم.»، «تعريف از خود نباشه ديشب شام نان سنگگ و املت داشتيم».

«داشتم تو مزرعه گوجه‌مون قدم مي‌زدم يكدفعه داداشم با پرايد رسيد، ديدم تو دستش چندتا نون سنگكه، خوب متوجه شدين كه ما چقدر پولداريم يا باز توضيح بدم؟»

«يه آقايي هميشه سر كوچه‌مون رو چرخ دستي، گوجه فرنگي مي‌فروخت، از وقتي گوجه گرون شده، صبح‌ها با كت و شلوار مياد دست تو جيب فقط به افق نگاه مي‌كنه. انگار تو جردن نمايندگي مازراتي داره.»

«حاج آقا: عروس خانم براي بار سوم مي‌پرسم:

آيا وكيلم شما را با مهريه ١١٤ تيكه نان سنگك به عقد آقاي داماد در آورم؟؟
عروس: حاج آقا دو جعبه گوجه هم به مهريه اضافه كن صلوات عنايت بفرماييد.»

 كم‌كم شوخي‌ها شكل عوض كرد و نشانه‌ها تغيير كرد. جامعه مدرك زده ايران كه هزاران مهندس و دكتر فارغ‌التحصيل و در حال تحصيل را در خود جاي داده است، به در گفت تا ديوار بشنود. آنجا كه اين متن دست به دست كپي شد و فضاي مجازي را چرخيد: «طرف ميره خواستگاري، ميگه نون خشكي‌ام، تحقيق مي‌كنن معلوم ميشه دروغ گفته؛ دكتر بوده.»

«دختره به خواستگار مهندسش گفته من تا حالا سه تا خواستگار نون خشكي داشتم كه رد كردم، تكليف شما كه معلومه»

 در حالي شغل نان خشكي هويت يافته كه چند سالي است ديگر صداي نان خشكي‌ها در محله‌ها به گوش نمي‌رسد. وقتي قيمت نان در سال ١٣٨٨، پس از اجراي فاز اول هدفمندي يارانه‌ها افزايش يافت، ديگر كسي نان اضافي نمي‌خريد تا كيسه‌يي نان خشك در كنار انبارش باقي بماند و آواي نان خشكي‌ها به همين سادگي از كوي و بزرن جمع شد. نه خبري از چرخ‌هايشان هست و نه كيسه‌هاي نمك و سبد‌هاي پلاستيكي‌شان كه با نان خشك معاوضه مي‌كردند. نام‌شان اما براي نشان دادن اهميت شغل‌شان در گراني اين روزهاي نان باقي مانده است.

حالا ديگر شوخي‌ها چندان خرد نيست. سازندگان اين جملات نيشدار به سراغ ابعادي ديگر از اقدامات و سياست‌هاي اقتصادي رفته‌اند. «انصراف از يارانه‌ها» و «اعلام كاهش آهنگ رشد نرخ تورم» و «رشد اقتصادي چهار درصدي» و...

 سلسله جنبان شوخي‌هايي از اين دست هنوز معلوم نيست. كاربران غالبا با لبخندي آنچه را در گروه‌هاي مجازي تلفن همراهشان مي‌بينند منتشر مي‌كنند و در مدتي نه‌چندان طولاني، همه كاربران اين جوك‌ها را خوانده‌اند. موضوع اما نه هويت‌يابي سازندگان اين شوخي‌ها كه ميزان تاثيرگذاري آنها و تبعات اقتصادي و اجتماعي اين حركت جديد است.

 اگر تا ديروز اتفاقاتي از اين دست تنها از سوي خبرنگاران و نمايندگان رسانه‌هاي گروهي انعكاس مي‌يافت، امروز اين اقدامات از سوي تمامي شهروندان به شهروندي ديگر منتقل مي‌شود. حالا مي‌توان دريافت مفهوم «شهروند خبرنگار»، «شهروند عكاس» و «شهروند رسانه»، عينيتي قابل لمس يافته است.

 دولت چه كرد؟
 حدود ١٥ ماهي است كه دولت يازدهم كليد پاستور را تحويل گرفته است. كمتر از سه سال از عمر دولت يازدهم باقي مانده است. آنها كه تا ديروز منتقد اتفاقات اقتصادي بودند و از رشد منفي اقتصاد و بالا بودن نرخ تورم و فشار بر معيشت مردم گله‌مند بودند، به حكم تقدير امروز مجبورند در مقام دفاع برآيند. دفاع كنند از پايين آمدن آهنگ رشد تورم. دفاع كنند از اقدامات دولت براي اشتغالزايي و از مثبت شدن رشد اقتصادي. مسعود نيلي، مشاور ارشد رييس‌جمهور وقتي در برابر اين سوال قرار گرفت كه چرا رشد چهار درصدي اقتصادي براي جامعه قابل لمس نيست، گفت: «اگر رشد اقتصادي ديدني بود كه محاسبه نمي‌شد.»

در ١٥ ماهي كه رفت، دولت توانست ثباتي نيم‌بند و شكننده را به بازارهاي سوداگري مانند طلا و سكه و ارز بازگرداند؛ ثباتي كه به محض رويارويي با نخستين اتفاق تزلزلش را آشكار مي‌كند. گواه اين مدعا نيز افزايش پرشمار مشتريان دلار و سكه در ١٠ روز گذشته‌اند. آنها كه پيش‌بيني مي‌كنند خيز قيمتي در راه است.

آهنگ رشد تورم كند شده است اما هر بالا رفتن قيمتي براي آنها كه موجودي جيب‌شان ثابت است، زنگ خطري را به صدا درمي‌آورد كه در فضاي مجازي خود را به شكل جوك نشان مي‌دهد. حالا از پس شوخي‌هاي فراوان با گوجه و نان و تخم مرغ، جوك‌ها آغوش بر فضايي كلان‌تر از قبل باز كرده‌اند. آنجا كه اين پست خوانندگان فراوان مي‌يابد:

«يارانه‌مون‌رو كه انصراف داديم، سبد كالامون رو كه نگرفتيم، بنزين كه ليتري هزار مي‌ديم، گوجه و نون هم كه ديگه نگو… مسوولان مديونن اگه پول دستي بخوان و نگن.»

 نكته جالب اينجاست كه اين پست وايبري در حالي دست به دست مي‌چرخد كه تنها دو ميليون و ٤٠٠ هزار نفر از جمعيت ٧٨ ميليوني ايران از دريافت يارانه انصراف داده‌اند اما انگار همه آنها كه ٤٥ هزار و ٥٠٠ تومان يارانه را در ماه مي‌گيرند، خود را در فهرست انصرافي‌ها جاي مي‌دهند كپي كردن اين پست را راهي براي نشاندن لبخند يا زهر خندي بر لب طرف مقابل‌شان مي‌بينند.

به نظر مي‌رسد براي جامعه‌يي كه نظرسنجي در آن چندان كار آساني نيست، باب جديد باز شده است كه مي‌تواند به عنوان پلي ميان تصميم‌گيرندگان و مردمان متاثر از تصميم عمل كند. آنجاست كه شوخي با نيايش معروف دكتر شريعتي خود را نشان مي‌دهد:

«خدايا به من آرامش ده تا بپذيرم، نرخ بنزيني را كه نمي‌توانم تغيير دهم. دليري ده تا بتوانم فيش حقوقم را به خانواده‌ام نشان دهم. بينشي ده تا تفاوت، گذشتن از مبلغ سه هزار ميلياردي و درخواست انصراف از دريافت يارانه را درك كنم و فهمي ده تا متوقع نباشم كه دولتمردان به فكر من و امثال من باشند. آمين يا رب العالمين.»
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
الان گوجه گرون شد تقصیر محموده......گران شدن 30درصدی نان بخاطر حل شدن بحران نان .......

چی فرض کردی مردما فرارو
سيد مرتضي
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
فرارو جان خودمونيم فقط ميخواستي جك بكي .٩٠ درصد متن جك بود.
حداقل دوتا جك ميذاشتي باقيشو تحليل ميكردي
هم خبر و هم كامنتها همش جك شد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
واقعا خندیدم.مردم از هر چیزی حتی گرانی هم وسیله ای برای جک و خنده درست می کنند
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
نون گرون شد بیسکویت میخوریم !
ناشناس
Turkiye
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
حالم از این جوک ها به هم میخورد. چه فایده ای دارد؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
اینا که خوباشه...
ناشناس
United States of America
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
دولت خجالت نکشه ، بگه زیر زمین نیم کیلو گوجه احتکار کردم بفروشم پولشو کارت به کارت کنم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
جای شما سبز جمعه گذشته تمام افرادمحله پول هایمان راروهم ریختیم وپنج تانان سنگک خریدیم وبه پارک محله رفته ونهارنان سنگک خوردیم وجشن گرفتیم وکلی حال کردیم.داداش ماهم تمام پول 100 خانوارراجمع کرده ایم قراره اگرنان گرانترنشود،بیست نان سنگگ کنجیدی بخریم وهمه برویم پارک حالشو ببریم.
قراره دولت نمایشگاه گوشت ولبنیات بگذارد تامردم یادشان نرود که این اقلام چه بوده اند.
طرف با یک دانه انار ویک دانه گوجه فرنگی ویک پاکت یک لیتری شیر ودودانه انگور ویک شلوار شلشی که ازافغانستان آورده یک هایپرمارکت درجردن زده وخبرنگارهای خارجی یک روبرای مصاحبه وعکس گرفتن می آیند.
scalper
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
«يارانه‌مون‌رو كه انصراف داديم، سبد كالامون رو كه نگرفتيم، بنزين كه ليتري هزار مي‌ديم، گوجه و نون هم كه ديگه نگو… مسوولان مديونن اگه پول دستي بخوان و نگن.»

عالییییییییی
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
خوب داداش گلم معنی اقتصاد مقاومتی همین پول دستی است که ما پرداخت می کنیم تا مملکت اداره شود دیگه!

فقط فرقش اینه که خیلی هم توی نوع خرج کردن آن اجازه اظهار نظری نداری مثلا نمی تونی بگی چرا با پول من توی فلان کشور خونه سازی کردید یا چرا تو بهمان کشور نیروگاه مفتی زدید!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
فرويد بنيانگذار روانکاوي ميگه ..هميشه در نيمي از شوخي جديت نهفنه است...وقتي قيمت گوجه زمان محمود بالا ميرفت که داد فغان ميکرديد ..حالا که در اين دولت اين اتفاق افتاده از نظر شما دانشجويان شدند ادمهاي مدرک زده...اين تعصب شما رشه در اظطراب و نا امني است نه انتقاد .
حساس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
اینا شوخی نیست ، تلخنده
وقتی نتونی حرفتو واضح بزنی و البته کسی هم نیست که گوش کنه ، مجبوری واسه دل خودت هم شده حرف بزنی حتی با کنایه
طرفدار عدالت
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
بسیار زیبا بیان کردید
نازنين
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این طنز هم جالبه: این روزها احساس میکنم آمریکاییم! چون وقتی میرم بازار هیچ غلطی نمیتونم بکنم!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
دوستم توخیابان میدوید گفتم کجا ؟نفس نفس زنان گفت می دوم تانان دوباره گران نشده وامکان نان خریدنم ازدست نرفته به نانوایی برسم.
قراره به کارمندان دولت کالای کمک معیشتی بدهندوامسال به هرکارمند دوعددنان سنگک یکی قبل ازعید ویکی بعدازعید قراره بدهند ولی دولت فعلا درفکرتامین اعتبارمربوطه است.
دم درب قصابی نوشته بود فروش یک کیلوگوشت با اقساط سه ماهه.
امروز صبحی باصدای نخراشیده ای بیدارشدم که درکوچه دادمی زد استخوان،باقی مانده سبزیجات،پوست گوجه فرنگی وپرتقال وخیار با قیمت مناسب خریداریم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
یعنی فکر می کنید نظری هم باید داد؟
البته فقط درباره بورسيه هاب غيرقانوني است
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
يه پيامك ديشب برام اومده اينجا مينويسم لطفا منتشر كنيد: بورسيه دسته دسته كنار هم نشسته.... به جاي امتحان گيروم يه بورسي ديگه نمروم به كنكور... به جاي تافل كنم تبديل به داخل ديگه نمروم به خارج ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این شوخی ها، فقط سوپاپ اطمینانه.
و دولت با این شوخی، وضع معیشت را هم به شوخی می گیره
ناشناس
United States of America
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
کلا مردم ایران آنقدر پوست کلفت شده‌اند که دیگه به جای اعتراض به گرانی و بیکاری با این دو مقوله شوخی میکنند!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
توی یخچالمون موز دیدم، به مامانم گفتم: عجیبه موز خریدی؟
میگه: موز خریدم تا گوجه ها رو نخورید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ که:
ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ رو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮﯾﻪ ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﺪﻩ !
ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ !
ﺧﻮﺩﻣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
اون روی سگمم تو یه باغ نگهبانی میده !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
زمانِ ما “علم بهتر است یا ثروت ؟” یه سوال خیلی چالش برانگیز و فلسفی بود ،
خوش به حال بچه های الان که دیگه فسفر نمیسوزونن :
.
هیچکدام ، گوجه!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
سلام . به سیستم گویای نانوایی شاطر اکبر خوش آمدید ؛ جهت اطلاع از قیمت نان عدد ۱ ، ثبت نام خرید نان به صورت قسطی عدد ۲ ، طرحهای تشویقی رنگی عدد ۳ و شرکت در قرعه کشی پنج نان ریگان در هفته عدد ۴ را فشار دهید .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ﺣﯿﻒ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻮﻟﻤﻮﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺨﺮﯾﻢ . . .
.
.
.
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻗﻪ ﻃﻼﯾﯽ ﺗﯿﻠﯿﺖ ﮐﻨﯿﻢ . . .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
++++++++++
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
يه ساقه طلايي براي يه قابلمه ي بزرگ آبگوشت بسه...

بس كه اين ساقه طلايي خشكه !!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
شوخی شوخی جدی میشه ها . از ما گفتن...
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
اصولا وقتی که جایی نیست که ملت بتونن توش حرفها شونو بگن، یک همچین امکاناتی غنیمت شمرده میشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
به مسئولان بگید تو رو خدا مبادا یه لحظه از انجام وظایف شون غفلت کنند یه وقت دیدی مردم یه آب راحت از گلوشون پایین رفت.!!! به همین لحظان حساس و سرنوشت ساز قسم .... والا بخدا خطرناکه خطرناک
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv