صفحهي «بچه پولدارها»، واکنشهای زیادی را در رسانهها ایجاد کرد. یکی از این واکنشها انتشار یک مجموعه تصویری بود. این مجموعه از قابهایی درست شده بود که در یک طرف آن یکی از تصاویر «بچه پولدارها» و در طرف دیگر، تصویری از مردم عادی بود؛ مردمی در کوچه و خیابان و محیطهای عمومی، مشغول زندگی و کار...
این مجموعه تصویری که خیلی زود در بسیاری از سایتهای خبری باز نشر داده شد، سبب شد تا واکنشهای از جنس دیگری را برانگیزد. فردای آن روز، یکی از مخاطبان به هر شمارهي تلفنی که از سایتهای خبری پیدا میکرد زنگ میزد و میخواست عکسی از روی فضای اینترنت برداشته شود؛ عکسی که در این مجموعه و در کنار یک عکس از صفحه "بچه پولدارها" قرار گرفته بود. این خانم میگفت: "شما از کجا میدانید، شاید کسی که عکسش را منتشر کردهاید نخواهد کسی بفهمد که دارد چه کاری میکند. شما مگر از این آدم اجازه گرفتهاید که با آبرویش بازی میکنید؟!"
این اولین بار نیست که تصاویری از انسانها در موقعیتهایی خاص منتشر میشود، درحالی که آنها از تصاویر بیاطلاعاند و یا رضایتی نسبت به انتشار آنها ندارند.
آذرماه 1392 یکی از خبرگزاریها عكسهايي از مراسم خاکسپاری مرحوم کاظم معتمدنژاد (پدر ارتباطات) منتشر کرد. در میان این تصاویر، عكسی بود از لحظهای که در قبر تلقین خوانده میشد. این عکس واکنش و ابراز ناراحتی خانوادهي معتمدنژاد را در پی داشت و بسیاری از عکاسان دربارهي آن موضعگیری کردند و اخلاق در عکاسی را یادآور شدند.
گاهی اوقات گسترهي انتشار تصاویر خبری به مسئلهاي جهانی ميانجامد. پس از سقوط هواپیمای مالزی، تصاویر آن توسط تایم منتشر شدند. مخاطبان زیادی به این عکسها اعتراض کردند. یکی از مخاطبین درباره انتشار این عکسها نوشته بود: "از تصمیم تایم برای انتشار این عکسها شوکه و منزجر شدم. این عکسها نه یک عکاسی خبری، بلکه یک چشمچرانی غیرمسئولانه هستند. نمیدانم اگر تصویر یکی از بستگان من در این میان بود و در یک نشریه بینالمللی چاپ میشد، چه احساسی پیدا میکردم."
حامد یغمائیــان عکاس و مدرس دانشگاه در
گفتگو با فرارو، با بیان اینکه عكاسي به مثابه رسانه، جدالي دروني با مفهوم حق و اخلاق را بر روي فرد عكاس می گشاید، گفت: از يكسو، رعايت حريم خصوصي و حقوق فردي انسانها مطرح است و از سوي ديگر رعايت بايدها و نبايدهاي اجتماع عكاس در عرصهي عمومي،
بر روي كار او تاثير میگذرد.
یغمائیان گفت: ما در یک جهان فشرده زندگي ميكنيم كه تصور ما از آن توسط نهادهاي كنترل و انتشار اخبار و تصاوير، ساخته ميشود؛ جهاني كه بيش ازپيش احساس را طرد كرده است.
وی با اشاره به اینکه در عکسهای خبری و مجموعههاي مستند منتشر شده موارد زیادی داشتهایم که منجر به طرح بحث پيرامون اخلاق در عكاسي شده است، گفت: در تاريخ عكاسي، موارد متعددي وجود دارد كه انتشار عكس بر زندگي انسانهایی تاثير گذاشته است؛ در دورههايي از تاريخ ايران هم تصاويري از اتفاقات سياسي و اجتماعي انتشار يافته كه سببساز تغيير زندگي انسانهايي بوده و نگراني ديگراني را در پي داشته است.
یغمائیان گفت: در جغرافياي تاريخي ما، مواردي داشتهايم كه عكسهايي كه با رعايت اصول حقوقي قابل انتشار بودهاند، تلنگري بر زندگيهايي شده كه پيشبيني آن براي عكاس و مسئولان سازوكارهاي انتشار عكسها، ممكن بوده است؛ پس ثبت عكسها، به مثابه جزئي از وضعيت موجود (با رعايت بايدها و نبايدهاي رويهي حقوقي جامعه)، حق عكاس خواهد بود و همزمان با آن، انتشار همان عكسها مسئوليــت اش با اوست.
وی همچنین گفت: شايد انديشيدن به ايدهي «آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران هم مپسند» كه در سنت اخلاقي و مذهبي ما ريشه دارد، بتواند براي انتخاب استراتژي انتشــار عكسها راهگشـــا باشد.
يغمائيان با اشاره به سنت عكاسي مستند ما كه افرادموثري را به خود ديده است، گفت: اگر در اين وضعيت بحراني واقعيت (كه در نتيجهي احاطهي سيستمهاي كنترلي و سازوكارهاي ويرايشي، تصور امر واقعي لغزان و خدشهدار شده است)، هنوز هم عكسها توانستهاند براي انسانها دريچههايي بر واقعيت بگشايند، به جهت آن است كه عكاسان خواسته و تا حدودي توانستهاند كه با الگوي زندگيهايشان، مسئوليت خود را پذيرا باشند و اميــد به واقعيـت عكسها را زنده نگاه دارند ... پس اگر عكاسي حق من است، مسئوليت من هم خواهد بود.
او با اشاره به پيچيدگيهاي جامعهي ايراني گفت: واكنش انسانها نسبت به عمل عكاسي و انتشار عكسها، با جغرافياي اجتماعي، سياسي و فرهنگي ما نيز ارتباط پيوسته دارد. در جامعهي ما مسائلي مهم است و گاه حتي حاد ميشود، كه در نقطههايي ديگر از جهان، انسانها آموختهاند كه گذار آرام از كنار بايدها و نبايدهاي آنچناني، دستآخر منافع بلندمدت و انساني همگان را در پي خواهد داشت. ناگزير، انتشار بسياري از عكسها، كه در اينجا و آنجاي جهان، تحديدي براي كسي نيست، در كشور ما با چالشهاي جدي اخلاقي و اجتماعي مواجه خواهند بود.
حامد یغمائیان مواجهه با چنين مسائلي را ذات هر فرآيند خلاقانهاي ميداند و ميگويد: الزام استفاده از عكسهايي كه عكاسان حرفهاي آنها را توليد كردهاند، نه شرط لازم و نه شرط كافي كاستن از چنين پيشامـدهايي نخواهد بود. چرا كه در همين سالهاي نزديك، بخشي از مجادلهبرانگيزترين و مسئلهسازترين عكسهايي كه منجر به تغييرات قطعي در زندگيهاي انسانها بوده است را عكاسان حرفهاي ثبت كردهاند؛ و در ضمن، اين امتياز نسبي عكاسي است كه استفاده از آن براي همگان ممكن است، تا آنجا كه هر شهـروندي ميتواند يك خبرنگــار باشد.
یغمائیان در انتها و برای اینکه بتوان راهکاری برای این مسائل داشت، گفت: يگانه راهكار مسائلي از اين دست، گسترش اخلاق احساس مسئوليت، در همهي اجزاي سازوكـار انتشـار اخبـار است؛ و البته اگر بتوانيم اندكي بيشتر روادار باشيم و بيان مثالها را به مواجهي با نامها كاهش ندهيم؛ انتشار و ترويج تجربههايي كه در جغرافياي ما رخ داده است، با ذكر نامها به جهت صورتمند شدن ايدهها در ذهنها و جزئيات رخدادهاي سالهاي جاري، ميتواند طرحي از وضعيت اينجايي-اكنوني ما باشد و تلاش در مسير عمـل عكاسي مستنـد مشاركـتمحور را (با يادآوري پتانسيلها و نقصانهايي كه اتفاق مواجههي با آنها ممكن خواهد بود)، تسهيل كند.