فرارو- ملکه الیزابت اول در زمان شکسپیر نزدیک به چهل و پنج سال (از 1558 تا 1603) بر انگلستان حکومت میکرد. وی در زمان حکومتش، کلیسای انگستان را دوباره برقرار کرد، به جنگ با فرانسه پایان داد، از نقاشی و تئاتر حمایت کرد و مانع رسیدن پسرعموی اسکاتلندیش به تاج و تخت شد و در نهایت به جرم خیانت او را گردن زد.
به گزارش فرارو به نقل از The Week، گذشته از اینها، ملکه الیزابت اول هرگز ازدواج نکرد. او خود را وقف وظیفه و کشورش نمود و به نظر میرسد علاقهای نداشت که قدرتش را با مردی شریک شود. با این تفاسیر آیا باید او را اولین حاکم فمینیست بدانیم؟
اگر اینطور بود، احتمالاً میبایست با استفاده از موفقیت، استقلال و قدرتی که در اختیار داشت نفعی هم به زنان میرساند. اما خبری از این حرفها نبود. برعکس، در زمان شکسپیر، با وجود حکومت یک زن بر انگلستان، زنان روشنفکر و زنانی که صدایشان را به دیگران میرساندند را به شدت کنترل میکردند و روشهای زیر را بدین منظور به کار میبردند.
چاریواری
در انگلستان دوران الیزابت، بسیاری از زنان را غرغرو و سرکش طبقهبندی میکردند؛ از علل جای گرفتن در این طبقهبندی میتوانست غر زدن به شوهر، غیبت، و یا بلند حرف زدن باشد. در نظر مردم آن زمان، بددهنها و غرغروها نشان میدادند که مرد خانه به درستی نتوانسته است زن و زندگیش را اداره کند. و از آنجایی که این نوع زنها با هنجارهای جنسیتی آن زمان (یعنی اختیارداری مرد و مطیع بودن زن) سازگار نبودند، لازم بود تا تنبیههای در حقشان انجام شود.
با اینکه در آن زمان زنان غرغرو و سرکش از نظر قانون مجرم محسوب میشدند، اما همسایگان فرد معمولاً منتظر قانون نمیماندند و خود برای مجازات زن سرکش آستین بالا میزدند. در اینگونه موارد مردم چاریواری به راه میانداختند. چاریواری به نامهای "موسیقی خشن" و ارابهکشی هم معروف بود. در این مراسم مجازات، مردم با ماهیتابه و قابلمه در خیابانهای شهر به راه میافتادند تا با استفاده از این وسایل سروصدا ایجاد کنند و توجه رهگذاران را به زن سرکش، که معمولاً به صورت برعکس روی اسب یا قاطر در سطح شهر گردانده میشد، جلب کنند. او را برعکس روی قاطر مینشاندند تا نمادی باشد که زنان نباید از نقش جنسیتی که برایشان تعریف شده بود، پا را فراتر بگذارند.
شکسپیر، نمایشنامهای را با نام "رام کردن زن سرکش" با همین موضوع نوشته است.
چاریواری جالب اینجاست که جرمِ غرغرو بودن یا بددهن بودن زنان تا سال 1967 هنوز از قانون انگلستان و ولز حذف نشده بود.
در طول تاریخ چاریواری در مورد هوسبازان، فاحشهها، شوهران بیغیرت و تازه ازدواجکردهها هم اجرا شده است.
چهارپایۀ مرغابی
روش دیگری که برای مجازات زنانی که فکرشان را بر زبان میآوردند یا بلند صحبت میکردند به کار میرفت، شکلی از شکنجه با آب بود. وسیلۀ انجام این مجازات "چهارپایۀ مرغابی" نام داشت. چهارپایۀ مرغابی از یک میلۀ چوبی بلند و یک صندلی متصل به یک سرِ آن تشکیل شده بود. این میلۀ چوبی روی یک برآمدگی قرار داده میشد تا حالت الاکلنگ پیدا کند، و بدین ترتیب امکان زیر آب بردن مجرم به تناوب فراهم میشد. حکمت این مجازات این بود که زن سرکش خنک شود و آرام بگیرد.
ساموئل پپیس، شاعر شهیر انگلیسی در حدود سال 1615 شعری در این باره سروده است.
مردها هم در آن زمان گهگاه به وسیلۀ چهارپایۀ مرغابی مجازات میشدند، و مردم در شهرها و روستاهای آن زمان از این وسیله برای تشخیص زنان جادوگر استفاده میکردند. اگر زن هنگام زیر آب رفتن شناور میشد جادوگر بود، و اگر غرق میشد بیگناه بود.
چهارپایۀ مرغابی
پوزهبندِ زن غرغرو
سومین دستگاهی که در عصر شکسپیر از آن برای کنترل زنان و حرف زدنشان استفاده میشد به پوزهبند زن غرغرو معروف بود. این دستگاه که به پوزهبند اسب شباهت داشت، اساساً قفسی فلزی بود که روی سر زن غرغرو قرار داده میشد. صفحۀ فلزیای که در دهان زن قرار میگرفت، زبان را در کف دهان نگاه میداشت و مانع حرف زدن زن میشد.
زنانی که به آنها پوزهبند زده میشد نیز، همچون زنانی که با چاریواری و چهارپایۀ مرغابی مجازات میشدند، در سطح شهر گردانده میشدند. در حقیقت، بعضی از پوزهبندها، همچون نمونهای که در تصویر مشاهده میکنید، به طناب یا زنجیرهایی مجهز بودند که به شوهر اجازه میداد زنش را در سطح روستا هدایت کند. بعضی از پوزهبندها دارای عناصر تزیینی، همچون نقاشی و پر بودند. بعضی هم به زنگوله مجهز بودند که نزدیک شدن زن سرکش را به عابران خبر میداد. علاوه بر اینها بعضی از این پوزهبندها میخدار بودند تا در رام شدن زبان زن شکی باقی نماند.
پوزهبند ***
لیندا ای.بوس، شکسپیرشناس، اشاره میکند در همۀ این موارد، مجازات زن بدل به یک "تجربۀ کارناوالی میشد که در آن زن در مرکز نمایشی برای تمسخر قرار میگرفت." شاهد این موضوع این است که مردم شهر یا روستا در آن زمان علاوه بر سروصدایی که با ماهیتابه و قابلمه در میآوردند، صدای باد شکم از خود درمیآوردند و عبارات تحقیرآمیز در مورد بدن زن مورد مجازات را فریاد میزدند. همۀ اینها به این دلیل بر سر زن نگون بخت میآمد که جرئت کرده بود بلند صحبت کند یا سلطۀ مردانه را به چالش بکشد.
زنان غربی به نسبت دوران ملکه الیزابت اول و شکسپیر، پیشرفتهای بزرگی داشتهاند. اما همچنان از بسیاری لحاظ استقلال ایشان کنترل شده است. تمایل به مطیع سازی زنان همچنان در شکاف دستمزدی میان زنان و مردان، اظهارات سیاستمداران، افشای عکسهای خصوصی بازیگران زن توسط هکرها، و تصویر شرمآور و تحقیرکنندهای که معمولاً رسانهها از زنان منتشر میکنند، مشاهده میشود. بدینترتیب اگرچه شاید امروز مجازات زنی که افکارش را بیان کند یا طالب استقلال باشد، گرداندن، غرقه کردن، یا پوزهبند زدن نباشد، اما کارناوال تحقیر زنان همچنان در حال هلهله است.