«ناصر ابوشریف» متولد سال1966 در شهر «طولکرم» در کرانهباختری
است و تا اواخر سال 1985 در زادگاهش زندگی میکرد و دوسال از تحصیلات
دانشگاهیاش را در دانشکده علوم در دانشگاه «بیرزیت» سپری کرد. در اواخر
همانسال بهخاطر مشارکت در فعالیتهای مقاومتی توسط اسراییل دستگیر و
13سال را در زندانهای اسراییل سپری کرد. پس از آزادی از زندان به اردن
تبعید شد و سهسال در آنجا ماند. در اردن به تحصیل در رشته «فقه اسلامی»
پرداخت و پس از آن به عراق تبعید شد و تحصیلاتتکمیلی خود را در دانشگاه
اسلامی بغداد ادامه داد.
در ادامه این مسیر پرفرازونشیب بهمدت یکسال راهی
سوریه و پس از آن بهعنوان نماینده «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» در ایران
منصوب شد. پس از گذشت چندروز از پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ «غزه» به دفتر
جنبش جهاد اسلامی در محله «گیشا» رفتیم تا با پرسشهای خود در جریان اوضاع
داخلی فلسطین و گروههای مقاومت و نیز رابطه آنها با جمهوری اسلامی ایران
قرار گیریم. حاصل این گفتوگوی «شرق» را میخوانید:
چه عواملی منجر به آغاز جنگ سوم اسراییل علیه باریکه غزه شد؟
رژیم صهیونیستی برای حمله به ملت فلسطین هیچ نیازی به بهانه و دلیل ندارد و
بهترین دلیل، فلسطینیبودن این ملت است و وجود فلسطینیها و ثباتقدم آنها
در سرزمین خود، بزرگترین چالش برای این رژیم است. اما اینبار رژیم
صهیونیستی عملیات گروگانگیری سهشهرکنشین جنایتکار صهیونیستی را که دست به
اقدامات خرابکارانه میزدند، بهانهای برای حمله به غزه قرار داد تا به
ادعای خود در مناطق جنوبی فلسطین اشغالی آرامش برقرار کند.
البته «بنیامین
نتانیاهو»، رییس این رژیم در این جنگ برخی اهداف شخصی را نیز دنبال میکرد؛
چرا که او حتی در داخل حزب و ائتلاف خود با بحران روبهرو بود و مقامات
صهیونیستی معمولا در چنین مواقعی اقدام به فرافکنی بحرانهای خود به خارج
میکنند. علاوه بر این، برخی مسایل ایدئولوژیکی و تندرویهای نتانیاهو نیز
در آغاز این جنگ علیه غزه دخیل بودند. بهنظر من در آغاز این جنگ، اهداف
بزرگی مانند خلعسلاح مقاومت یا حمله زمینی گسترده به غزه مدنظر مقامات
صهیونیستی نبود، بلکه واکنش شدید و فراتر از حد انتظار مقاومت باعث شد که
ارتش صهیونیستی مجبور به گسترش دامنه جنگ شود، اما همانطوری که در نهایت
نیز دیدیم عملیاتی که از قبل بهخوبی طراحی نشده بود، در عمل نیز با
موفقیتی همراه نشد.
قدرت موشکی گروههای مقاومت فلسطین، اسراییل را شگفتزده کرد.
مقاومت چطور در شرایط محاصره، اعمال فشار و کمبود امکانات توانسته است به
چنین قدرت موشکیای دست پیدا کند؟
بله، درست است. گزارشها حاکی از این است که رژیم صهیونسیتی با همان تفکر
جنگ سال2012 وارد این جنگ شده بود و انتظار داشت تسلیحات و تاکتیکهای
مورداستفاده همان تاکتیکهای قبلی باشد، اما عملکرد مقاومت تا حد زیادی
پیشرفت کرده است و میتواند با مهارت عالی از تسلیحات موشکی استفاده کند.
علاوه بر این، مقاومت در جریان این جنگ موشکهای جدیدی را از لحاظ قدرت
تخریب و برد و دقت رونمایی کرد؛ بهطوریکه برخی موشکها به مرزهای شهر
«نتانیا» در بیش از صدکیلومتری مرزهای غزه رسیدند. برد برخی موشکهای
شلیکشده در این جنگ 75کیلومتر، برخی دیگر صد و تعدادی نیز 120کیلومتر بود و
حتی از موشکهای با برد 160کیلومتر نیز استفاده شد و بهنظر من مقاومت به
موشکهایی با برد 180کیلومتر نیز دست یافته است.
البته شاید دستیابی برخی کشورها به موشک کار سختی نباشد، اما توانایی و
تصمیم سیاسی برای شلیک چنین موشکهایی به فراتر از «خطوط قرمز» اسراییل کار
سادهای نیست که مقاومت با تصمیم جسورانه رهبران خود این کار را انجام
داد. از سوی دیگر، تداوم شلیک این موشکها در شرایط نظامی سخت و در باریکه
غزهای که هواپیماهای صهیونیستی بهصورت 24ساعته آن را زیرنظر دارند، کار
سادهای نبود. این عملکرد مقاومت و پیشرفتهای آن باعث تعجب و شگفتی تمامی
طرفها شد و من مطمئن هستم هرگونه جنگی در آینده صحنه بروز ابتکارات جدید
مقاومت خواهد بود. این مساله ناشی از پیشرفت عملی و حرفهایگری گروههای
مقاومت و مهمتر از همه، ایمان و اراده مبارزان است.
آیا مقاومت این موشکها را خودش میسازد یا از خارج وارد میکند؟
گروههای فلسطینی از مدتها قبل کار تولید این موشکها در داخل را آغاز
کردهاند؛ هر چند در آغاز این موشکهای ساخت داخل خیلی ساده و ابتدایی بود،
اما هیچکس از شکم مادرش کارشناس متولد نشده است، بلکه اطلاعات خود را از
جاهای متعدد جمعآوری و کسب میکند و مساله مهم در این میان اراده درونی
است. فناوری موشکی همهجا وجود دارد، اما بدون اراده ذاتی نمیتوان حتی یک
فروند موشک ساخت یا شلیک کرد. بیشک، در این میان کمکهایی نیز از طرفهای
دیگر دریافت میشود و در آغاز بسیاری از طرفها و در راس آنها جنبش
حزبالله لبنان کمکهای علمی و تسلیحاتی میکرد. در عین حال، برخی موشکها
نیز از خارج به صورت قاچاقی وارد باریکه غزه میشد، اما در حال حاضر بخش
اعظم موشکها در داخل ساخته میشود.
از سوی دیگر، باید به این مساله توجه کرد که کار انتقال موشک به داخل غزه
کار بسیار پیچیده و هزینهآوری است و در بسیاری از موارد با موفقیت همراه
نمیشود. بیشک انتقال مواد اولیه کار بسیار سادهتری است و در عین حال،
برخی مواد نیز در داخل غزه وجود دارند. در مواقع سختی مانند زمان جنگ نیز
ساخت موشک در داخل کمک زیادی به تداوم عملیاتهای نظامی میکند. بنابراین،
بخش اعظم این موشکها در حال حاضر در داخل نوارغزه تولید یا نمونههای
ارتقایافته آنها ساخته میشوند.
آیا آتشبسی که گروههای مقاومت اخیرا با اسراییل امضا کردهاند،
شروط و خواستههای شما را برآورده میکند؟ چه تضمینی برای اجرای این توافق
و عدم تکرار تجربه توافقات سالهای 2009 و 2012 وجود دارد؟
واقعیت این است که خواستههای طرف فلسطینی مشروع و همان خواستههای
حقوقبشری است، اما هدف اساسی جنگ با رژیم اشغالگر قدس، آزادسازی سرزمین
است. با توجه به محاصره هشتساله غزه خواستههای طرف فلسطینی، خواسته بهحق
ملت است. شاید میتوانستیم این خواستهها را از طریق مذاکره با رژیم
صهیونیستی نیز محقق کنیم، اما مطمئنا این کار هزینه سنگینی داشت و باید
قبول میکردیم که سرزمین فلسطین متعلق به این رژیم است؛ یعنی اسراییل قبل
از اینکه چیزی به ما بدهد خواستار به رسمیت شناختهشدن خود و حتی فراتر از
آن، به رسمیت شناختهشدن هویت یهودی خود است، اما ما هرگز چنین شرطی را
قبول نمیکنیم.
اما درباره طرفداران مذاکرات و سازش که مدعی هستند با مذاکره میتوانند
دستاوردهایی را محقق کنند، باید بگوییم این دستاوردها دام و تلهای بیش
نیست و رژیم صهیونیستی بدون دریافت امتیاز متقابل حتی اجازه واردکردن یک
کیسه سیمان به داخل غزه را هم نمیدهد. این رژیم وقتی با مصر نیز توافق صلح
امضا کرد، قبل از اینکه سینا را به مصر دهد، همه مصر را گرفته بود و قبل
از اینکه بخواهد بلندیهای اشغالی جولان را به سوریه دهد، مطمئنا سراسر
سوریه را به تصرف خود درخواهد آورد و این معادله کلی حاکم بر توافقات رژیم
صهیونیستی است. این رژیم قبل از اینکه اجازه تاسیس تشکیلات خودگردان از سوی
سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را هم دهد، خواستار بهرسمیتشناختهشدن
موجودیت خود در 80درصد از خاک فلسطین شده بود و الان پس از گذشت چندینسال،
تشکیلات خودگردان هیچ دستاوردی نداشته است و سراسر کرانهباختری به کانون
شهرکسازی تبدیل شده و قدس نیز تقریبا به صورت کامل یهودیسازیشده است و
همه اینها نتایج و تبعات سازش است. اما ما از طریق مقاومت میخواهیم
دستاوردهای بدون اعطای امتیاز متقابل را محقق کنیم؛ حتی اگر دستاوردهای
جزیی باشند.
مهمترین دستاوردهای مقاومت در این جنگ چه بود؟
واقعیت این است که در این جنگ خسارتهای سنگینی به ما وارد شد و تنها حجم
خسارتهای مادی چندینمیلیارد برآورد میشود و مهمتر از آن بیش از
12هزارو500فلسطینی شهید یا مجروح شدند. اما این یک جنگ تمامعیار با دشمن
تا بن دندان مسلح و قدرتمند است. این رژیم با راهاندازی جنگ سعی در بهبود
وجهه خود در منطقه و حتی در داخل اسراییل داشت، اما متقابلا هدف حمله قرار
گرفت و خسارتهای زیادی به جبهه داخلی آن وارد شد. البته باید به این مساله
نیز اشاره کرد که رژیم صهیونیستی خود نیز در راستای پروژه غربی وظایفی
دارد و تمام امور در دست آن نیست، بلکه تنها نقش نوک پیکان و سنگر خط مقدم
را ایفا میکند، اما امروز برای همگان روشن شده که این رژیم به سرباری برای
آمریکا و غرب تبدیل شده است که هزینههای اخلاقی، سیاسی، مادی و نظامی
برای آنها ایجاد میکند. در حال حاضر، وقتی نتانیاهو با رییسجمهور آمریکا
صحبت میکند؛ انگار با یکی از کارمندان دفترش صحبت میکند و بیشک،
کاخسفید بیش از آن او را تحمل نخواهد کرد و اگر آمریکا و کمکها و
حمایتهای آن نباشد، رژیم صهیونیستی حتی یکروز هم در منطقه دوام نمیآورد.
روند فعالیت گذرگاه «رفح» را چطور ارزیابی میکنید. آیا قرار است
این گذرگاه و باریکه«غزه» زیر نظر «تشکیلات خودگردان» فلسطین اداره شود یا
مدیریت «حماس»؟
بر اساس توافق آشتی ملی، دولت وحدت ملی تشکیل شده که مسوول اداره تمامی
امور داخلی و خارجی فلسطین است. البته این دولت از آسمان نازل نشده و-
نعوذبالله- نماینده خدا نیست و باید ملت فلسطین از عملکرد آن راضی باشند و
این دولت بر اساس رای و نظر مردم فعالیت کند و نه هیچ طرف دیگری. علاوه بر
این، نباید مرجعیت این دولت محمود عباس باشد، بلکه باید تمامی گروههای
فلسطینی مرجع باشند. مساله تشکیل رهبری یکپارچه فلسطینی نیز مسالهای مهم و
ضروری است و ما نباید اجازه سلطه یک فرد بر تمامی امور فلسطین را دهیم.
آیا گروههای مقاومت مانند «حماس» و «جهاد اسلامی» به «سازمان آزادیبخش فلسطین» ملحق خواهند شد؟
ما از مدتها قبل تصمیم خود را در این زمینه گرفتهایم، اما بهنظر میرسد
برخی طرفها و در راس آنها؛ «محمود عباس» رییس تشکیلات خودگردان نمیخواهد
این مساله نهایی شود. او تاکنون بهصورت انحصاری امور فلسطین را اداره
میکند، اما بر اساس توافق سال2003 مقرر شده هیات رهبری انتخاب شود و در
توافق آشتی نیز به این مساله اشاره شده است. بنابراین نبرد اخیر باید
نقطهعطفی برای آغاز دوران جدیدی از وحدت و ممانعت از تکرار حوادث گذشته و
یکجانبهگراییهای عباس باشد. اکنون جنبشهای حماس و جهاد اسلامی به عنوان
کارگردانان اصلی جنگ اخیر غزه، طرفهای اصلی در جامعه فلسطینی به شمار
میروند و نمیتوان بهراحتی آنها را نادیده گرفت. بنابراین امور فلسطین از
این پس باید بهصورت «خرد جمعی» و توافق میان گروههای فلسطینی اداره شود.
روابط ایران و گروههای مقاومت اکنون در چه سطحی قرار دارد؟
بیشک، ایران از جمله کشورهایی است که از آغاز حمایت خود از ملت فلسطین و
حقوق آن را اعلام کرده و این حمایت اصولی است و شاید بتوان گفت ایران حتی
از برخی طرفهای فلسطینی نیز بیشتر به این اصول و مبانی پایبند است. ایران
روابط خوبی با تمامی گروههای مقاومت فلسطین دارد و این مختص گروه خاصی
نیست و تهران با تمامی گروههای مقاومت اعم از اسلامگرا، چپگرا و
ناسیونالیست ارتباط دارد و این رابطه بیشتر به عرصه نظامی و فعالیتهای
مقاومتی مربوط میشود.
ایران همچنین روابط عالی و برجستهای با جنبش جهاد
اسلامی فلسطین دارد. درباره کمکهای ایران به ملت فلسطین بهویژه در جریان
جنگ اخیر باید گفت ایران از همان آغاز سعی در ارسال کمکهای بشردوستانه
داشت، اما موانعی در این مسیر وجود داشت که از جمله آنها میتوان به مصر
اشاره کرد که با انتقال این کمکها به باریکه غزه مخالفت میکرد تا اینکه
چندروز پیش زمینه انتقال محموله کمکهای ایران به غزه فراهم شد. من که خودم
اینجا در تهران حضور دارم، شاهد بودم سازمان هلالاحمر ایران از همان روز
نخست درهای انبارهای دارویی خود را باز کرد و وزیر محترم بهداشت و
رییسجمهور محترم، دکترحسن روحانی دستور تامین تمامی وسایل موردنیاز ساکنان
غزه را داده بودند، اما متاسفانه راه انتقال این کمکها پیچیده و دشوار
است. اگر توافقی برای انتقال این کمکها وجود داشت، ایران، ترکیه و قطر
میتوانستند تمامی نیازهای ساکنان غزه را تامین کنند.
کمک نظامی چطور؟
شاید کمکهایی صورت گرفته باشد، اما من اطلاع دقیقی از این مساله ندارم و
در جریان مسایل نظامی و حجم کمکها قرار ندارم. همانطوری که گفتم ایران
همیشه حامی ملت و مقاومت فلسطین بوده و هست و در صورت فراهمبودن شرایط
حاضر به ارایه انواع کمکها به طرفهای فلسطینی است، اما از آنجایی که من
در جریان امور نظامی نیستم، اطلاع دقیقی از کمکهای نظامی ندارم.
آخرین سوال اینکه مبانی کلی جنبش جهاد و اهداف و دیدگاه آن پیرامون تشکیل کشور فلسطین چیست؟
جنبش جهاد اسلامی یک تشکل اسلامی- فلسطینی با رویکرد سیاسی است. هدف اصلی
این جنبش همان آزادسازی فلسطین است و بهنوعی سعی در جمع میان فعالیتهای
ملی و اسلامی دارد. در اوایل دهه80 قرن گذشته، تشکلهای اسلامی اهتمامی به
فعالیتهای مسلحانه نداشتند و بیشتر روی فعالیتهای تبلیغی و دعوتگری
تاکید داشتند. جنبش جهاد اسلامی از همان آغاز فعالیتهای مسلحانه را در
دستور کار خود قرار داد و مهمترین و تاثیرگذارترین عملیات آن، عملیات محله
شجاعیه در سال1987 بود که بازتاب زیادی روی راهپیماییهای مردمی منجر به
شروع انتفاضه نخست ملت فلسطین داشت.
جنبش جهاد در جریان انتفاضه نخست
فلسطین نیز نقش برجستهای بهویژه در زمینه اجرای عملیاتهای مسلحانه علیه
صهیونیستها ایفا کرد و در عملیاتهای «حمله با سلاح سرد» و عملیاتهای
شهادتطلبانه نقش موثری داشت، اما مهمترین عملیات آن، عملیات بیتلیت در
سال1985 بود. جنبش جهاد همچنان به راه خود ادامه داد و در جریان
انتفاضهالاقصی و نیز در سال2002 در حوادث اردوگاه جنین نقش مهمی ایفا کرد و
شهید طوالبی و بسیاری دیگر از مبارزان جنبش جهاد مشارکت گستردهای در این
حوادث داشتند. این جنبش در جریان جنگ سالهای 2008، 2009 و نیز 2012 به
همراه دیگر گروههای مقاومت به ایفای نقش پرداخت و در جنگ اخیر غزه (2014)
در کنار دیگر گروههای فلسطینی بهویژه گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه
نظامی جنبش حماس حضور پررنگی داشت.