فرارو-اردشیر کامکار متولد سال 1341 است. او پس از طی آموزشهای لازم که در وهله اول توسط استاد حسن کامکار (پدر فقیدش که بنیانگذار گروه کامکارها هم بوده) صورت گرفت، به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد و در سال 1360 به تهران آمد و همکاری خود را با گروههای عارف و شیدا و با بسیاری از خوانندگان بنام ایران از جمله استاد شجریان و علیرضا افتخاری آغاز کرد. همچنین مطالب تکمیلی را نزد محمدرضا لطفی و پشنگ کامکار (سنتورنواز) آموخت. درباره ویژگیهای خاص نوازندگی او نوشتهاند: «از شاخصههای مهم او در نوازندگی لحن و بیان مستقل، صدای زیبای ساز و ارشهکشی شفاف و بدون برخورد ارشه به سیمهای دیگر (که در سبک دیگر نوازندگان مشهور هم این گونه نیست) و تکنیک فوقالعاده اجرای صداهای هارمونیک، مختص ساز ویلن میباشد و...»
به گزارش روزنامه صبا اردشیر کامکار تا پیش از این گفتگو جزئیاتی از کنسرتی که دوم مرداد ماه در تالار وحدت برگزار خواهد کرد، ارائه نداده بود در این گفتگو از کنسرت پیش رو سخن گفت و با توجه به اینکه اردشیر با دیگر اعضای گروه کامکارها حدود 10 روز پیش روی صحنه رفته بودند، این گفتگو گذری هم بر آن اجرا دارد.
با توجه به اینکه جزئیات زیادی درباره این کنسرت شما ارائه نشده است، شاید بهتر باشد برای شروع گفتگو برای ما توضیح بدهید که مخاطب در این اجرا با چه رپرتواری مواجه میشود؟
این کنسرت دو بخش موسیقی سنتی (فارسی) و موسیقی محلی دارد. در بخشی که به زبان فارسی اجرا میشود ما یک قطعه و چهار تصنیف اجرا میکنیم که همگی از ساختههای خودم و بر اساس اشعاری از مولانا و آقای امیری است. همانطور که میدانید خواننده این بخش وحید تاج است. ما در این بخش ساز و آواز هم داریم. این بخش موسیقی سنتی ما در این کنسرت است. بخش دوم، موسیقی محلی است که از سه بخش کردی، لری و بختیاری تشکیل شده است. در این بخش از قطعات فلکلور این مناطق استفاده کردم و با تنظیم خودم این قطعهها را اجرا میکنیم. خواننده این بخش هم حشمتاله رجبزاده است.
مخاطبان شما در این کنسرت آثار جدیدی از شما میشنوند و یا آثاری که پیشتر منتشر شده را به صورت زنده اجرا میکنید؟
همه کارها جدید است و تا حالا ارائه نشدهاند فقط قطعه «زهی عشق» است که پیش از این در قالب سیدی منتشر شده بود.
در گروه کامکارها هم همیشه این شکل را دیده ایم که کنسرتها در دو بخش سنتی و محلی اجرا میشوند. ظاهراً این رویکرد در کنسرتهای شما مخاطب را با محصول متنوعتری مواجه میکند و جذابیت بیشتری دارد.
موسیقی مناطق ایران بخش مهمی از فرهنگ و هنر ایران زمین است. به نظرم تمام موسیقیدانان باید بکوشند تا برای بقای این جنس از موسیقی تلاش کنند. ما چون در منطقه زاگرسنشین زندگی میکنیم، همیشه به این مسئله توجه داشتیم و حتی به نوعی این کار را وظیفه و رسالت هنری خودمان میدانستیم. به خاطر همین هم هست که شما در اجراهای ما همیشه بخش محلی هم میبینید.
شما در این اجرا از خواننده جوانی استفاده کردید و در ترکیب نوازندگان شما جوانها نقش پر رنگی دارند. شما توجه ویژهای به جوانها دارید و دیدم که حتی اگر هنرمند جوانی آلبوم اولش را منتشر کرده و کار قابل قبولی بوده، شما برای او نوشتهاید و خلاصه اینکه برخلاف اغلب هنرمندان هم نسلتان اهمیت زیادی برای نسل جوان قائل هستید. دلیل این امر چیست؟
بله، من همیشه تلاش کردم به جوانها توجه و از آنها استفاده کنم. به هر حال نیروی واقعی موسیقی جوانها هستند. قرار است آنها آینده موسیقی ایران را بسازند پس چه بهتر اگر استعدادی دارند، در جوانی روی صحنه رفتن را تجربه کرده و هرچه زودتر به مسئله اجرا تسلط پیدا کنند. حالا که قسمت شد این کار را مستقل از گروه کامکارها انجام بدهم، توانستم از جوانهای بیشتری استفاده کنم. امیدوارم مردم کار را بپسندند و اجرای خوبی داشته باشیم.
همین چند روز پیش هم شما در قالب گروه کامکارها روی صحنه رفتید. کامکارها بعد از مدتها به صحنه بازگشتند و با توجه به اینکه بخش عمده اجرا را قطعات جدید این گروه شکل داده بود، مخاطبان، آثار تازه و حتی متفاوتی از کامکارها شنیدند. قطعه «زمستان» که بر اساس شعر اخوان ثالث بود، کاری نو برای این گروه به حساب میآید...
بخش فارسی آن کنسرت ساختههای هوشنگ و ارسلان بود. به هر حال در نوع خودش کاری جدید بود. در این کنسرت ما سعی کردیم گروه را گستردهتر کنیم بنابراین از جوانان بیشتری استفاده کردیم. به هر حال ارسلان و هوشنگ در این زمینه تبحر و تخصص دارند. آنها شناخت خوبی از موسیقی کلاسیک غربی و مباحث علمی مربوط به آن دارند و با توجه به شناختی جدی که از موسیقی ایرانی دارند، میتوانند تجربههای این چنینی را انجام بدهند. ارسلان و هوشنگ ذهنیت خودشان را به خوبی روی اشعار خاقانی، مولانا و اخوان ثالث پیاده کردند. به هرحال میدانید که این کارها تجربههای جدیدی بودند.
یکی از ویژگیهای مهم گروه کامکارها صدادهی این گروه است. معمولاً در این قبیل گروههای سنتی که سازها ترکیب متنوع و زیادی دارند، صدادهی موفقی اتفاق نیافتاده است ولی به رغم مشکلاتی که سازهای ایرانی در گروهنوازی دارند، کامکارها در این زمینه موفق بودند.
به نظر من وقتی در گروهی قدرت تکنیکی بالا و همدلی توأمان وجود داشته باشد، میتوان به نتیجه مطلوب رسید. نکته مهم دیگر تکنیک و توانایی در آهنگسازی است. اگر آهنگساز این توانایی را داشته باشد که در حین اجرا به شخصیت و جایگاه تک تک سازها فکر کند و بتواند به گونهای کارش را انجام بدهد که هر ساز و نوازنده تشخص خودش را داشته باشد، گروه هم با تکیه بر توانایی نوازندهها میتواند محصول خوبی ارائه کند. در گروه کامکارها هم این اتفاق افتاده است. ببینید مثل یک تیم ورزشی است. مربی اگر بتواند توانایی تک تک بازیکنانش را بشناسد و نقشهایشان را به درستی برای آنها تعریف کند، تیم میتواند به درستی نتیجه بگیرد. مثلاً ممکن است یک نفر بازیکن خیلی خوبی باشد ولی در تیم، نقش متناسب با تواناییهایش به او سپرده نشود و در نتیجه، نه تیم نتیجه درستی میگیرد و نه توانایی آن بازیکن به درستی دیده میشود. یک نوازنده هر چقدر هم قوی باشد در وهله اول در گروهی میتواند نتیجه بگیرد که اعضای آن همدیگر را دوست داشته، همدل باشند و مشکل شخصیتی با هم نداشته باشند و دوم اینکه آهنگساز توانایی آن نوازنده را بشناسد. من فکر میکنم در گروه کامکارها این اتفاق رخ داده است. یعنی همدلی وجود داشته و آهنگسازان گروه هم به تواناییها و ویژگیهای خاص نوازندگان دقت کردند.
گروه کامکارها در یکی دیگر از مسائل مهم موسیقی سرآمد بودند. این گروه از بانوان حتی در مسند نوازنده استفاده کردند. ظاهراً اولین گروه موسیقی ایرانی بودید که از نوازندگان زن استفاده کردید.
اولین باری که زن روی صحنه آمد، در کنسرت ما در حدود سال 1364 یا 1365 بود که خواهر من در کنسرت ما به عنوان نوازنده سلو روی صحنه آمد. تا جایی که من میدانم قبل از این کنسرت این اتفاق نیافتاده بود و ما سعی کردم فضایی ایجاد کنیم که بانوان هم بتوانند تواناییهایشان را نشان بدهند.
حتی در کنسرت اخیر شما بانوان کامکار در مسند خواننده نقش بیشتری داشتند.
هانا، صبا و... در کار اخیر ما نقش مهمی داشتند.
اهمیت این مسئله یعنی حضور بانوان به این شکل، بدون حواشی و بحثهای بعضاً بیدلیل این روزها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال نیمی از جمعیت ایران، بانوان هستند و اهمیت بسیار زیادی در جامعه دارند و اتفاقاً وظایف سنگینی هم بر دوش آنهاست. ما میتوانیم طوری عمل کنیم که در عرصههای فرهنگی-هنری و اجتماعی هم بتوانند حضور پر رنگتری داشته باشند. من فکر میکنم حضور زنها در عرصه اجتماعی، موسیقی و فرهنگ، ورزش و... در رشد و تعالی جامعه ما تأثیر بسیار زیادی دارد. به خاطر همین معتقدم ما هم باید تلاش کنیم حضور آنها پر رنگتر شود.