یادداشت زیر را آقای دکتر هوشنگ عطاپور به سایت فرارو ارسال نمودهاند
مطمئناً در یک نظام مردم سالار، یادآوری مکرر داستان شکست به رقیب انتخاباتی در انتخابات اخیر، از سوی جناح یا حزب پیروز، امر پسندیدهای نمی تواند باشد. پس از کسب قدرت نیز، جریان حاکم سیاسی، نباید اقداماتی انجام دهد که رقبا احساس تحدید حقوق و یا محدودیت در عملکرد سیاسی داشته باشند. به زعم نگارنده، هیچ امری، حتی قانون نمیتواند جایگزین اخلاق در فرایند رقابتهای سیاسی گردد.
اما شاید «دولت تدبیر و امید»، چاره ای جز یادآوری مجدد این شکست سنگین به رقیب افراطی خود نداشته باشد. البته کلمهی یادآوری هم بامسمّا نیست؛ چون هنوز زمان زیادی از 24 خرداد 92نگذشته است؛ از این رو کلمهی تذکر مناسبتر خواهد بود.
چرا «دولت تدبیر و امید» باید به مخالفین افراطی خود تذکر دهد که آنها در انتخابات توسط مردم از مناصب قدرت اجرایی کنار گذاشته شده اند و قانوناً برای چهار سال باید رقیب سیاسی خود را در مسوولیت اجرایی بپذیرند و مجدداً 4 سال بعد در فرایند انتخاباتی، قضاوت را به مردم واگذار بکنند؟ اگر غیر از این، رفتار دیگری پیشه بکنند، از نظر افکار عمومی، رفتارسیاسی آنها به منزلهی «عدم پذیرش رای مردم و نتیجهی انتخابات» خواهد بود و این برخلاف اصول مردم سالاری است.
اما به چند دلیل زیر افراطیون رفتاری غیردموکراتیک دارند:
1- آنها هنوز شکست خود در انتخابات را قبول نکردهاند و در تلاش هستند اهدافی را که از طریق کسب قدرت سیاسی در فرایند انتخابات به دست نیاوردهاند، به دست این دولت (تدبیر و امید) برآورده سازند. یعنی میخواهند «دولت سایه» رقیب خود باشند! به همین خاطر، برای این دولت «نسخه» میپیچند و با توسل به سازمانهای قدرت موثر و همسو با خود، مانع اجرای برنامههای دولت، حتی در سطح تغییر مدیران و فرمانداران شوند. ّ
برخی از آنها به دلایل صرفاً سیاسی، به کرات وزراء را به
مجلس فرا میخوانند. به آنها فشار میآورند، اما نه از جهت حل گرفتاریهای اساسی مردم، مثلاً در حوزههای اقتصادی، بیکاری و تورم؛ بلکه برای اعمال فشار سیاسی به وزراء جهت کسب برخی منافع شخصی.
بررسی بفرمایید در کدامیک از سوالات مطروحه، مشکلات اساسی اقتصادی مردم محل تمرکز پیگیری ها بوده است؟
2- افراطیون میخواهند به دست همین دولت برنامههای سیاسی خود را به پیش ببرند و در نهایت دولت را به شکست بکشانند. این جاست که باید یادآور شد که "شما حق تجویز نسخهی اجرایی برای مملکت را ندارید".
این دولت نمایندهی اکثریت مردمی است که به استقرار رویکرد «تدبیر و امید» در تمام عرصههای اجتماعی رای دادهاند و قدرت را از دست شما افراطیون گرفته و به اعتدالیون دادهاند. البته افراطیون این حق را دارند که «مواضع سیاسی»ِ خود را با نتایج احتمالی به مردم تشریح بکنند و حتی برنامههای دولت را به زبان علم سیاست، نه زبان تهدید و تحقیر، نقد بکنند؛ ولی این حق را ندارند که با تخریب و توهین و مانع تراشی و چوب لای چرخ گذاشتنهای بیهوده، وقت دولت را هدر دهند و در روند اجرای امور مملکت تاخیر و حتی تعطیلی ایجاد بکنند.
الان در بعضی از استانها، به دلیل سنگاندازیهای آنها عملاً روند معمول تغییرات مدیریتی تعطیل شده است. مثلاً یکی از همین طیفها که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، «شعار اخلاق گرایی» سر داده بود؛ به دولت تذکر میدهند که "نباید به شرایط فلان سال برگردد". در اینجا بایستی به ایشان متذکر شد که، "شما اگر برندهی انتخابات میبودید، آنگاه از سوی مردم، این وکالت را داشتید که منویات جریان سیاسی خود را اجرا بکنید. ولی اکنون دولتی روی کار آمده است که مردم از وی مطالبهی جدی حقوق شهروندی و اجرای تمام مواد قانون اساسی را دارند". دولت قطعاً باید به رای مردم احترام بگذارد نه منویات جریان سیاسی شما.
3- افراطیون اهل «نقد» نیستند. «نقد سیاسی»، چارچوبها و مبانی علمی خود را دارد. «زبان نقد» هرگز زبان تهدید و افشاگری نیست. «زبان نقد»، هرگز زبان توهین و تحقیر و خُرد کردن رقیب سیاسی نیست. «فرایند نقد» در هر صورت به مبانی اخلاقی تکیه دارد و منتقد هرگز حق خروج از دایرهی انصاف، عدالت و اخلاق را ندارد.
مواضع کسانی که هر روز برای دولت مشکل در حوزههای سیاست داخلی و خارجی ایجاد میکنند؛ هرگز منطبق با معیارهای نقد نیست، بلکه «مخالفت» است و حاصل این مخالفتها مضر به منافع ملی است.
در نظام مردم سالار، رقیب شکستخورده باید نقد کند تا در عرصهی سیاسی بماند؛ ولی حق «مخالفت عملی» با جریان سیاسی حاکم را در حوزههای مشروع و قانونی اجرایی ندارد. چون هر نوع ایجاد تزاحم، بحران سازی، حاشیهسازی و اشکال در ادارهی امور اجرایی کشور، کاری متخلفانه است. چون باعث کندی جریان امور اجرایی، هدر رفتن وقت مدیران و منابع مادی و بیتالمال میشود. به عنوان مثال مخالفت با پروژهای عامالمنفعهی استانی به دلیل منافع شهرستانی و بالعکس و مانعتراشیهای قانونگریزانه و توسل به برخی کلاههای شرعی همه و همه به هدر دادن بیتالمال و در تضاد با منافع کلان دراز مدت ملی هستند.
4- افراطیون اهل رقابت سیاسی با دولت نیستند. چون کلیّت رفتار آنها حاکی از «نفی رقیب سیاسی» و «دشمن تصور کردن» اوست. در فرایند بازی سیاسی، باید رقباء هم دیگر را قبول کرده و به رقابت سیاسی وارد شوند. اصولاً رقابت سیاسی همچون سایر بازیها، بدون رقیب معنا نمییابد. و هرچه رقیب قدرتمندتر باشد، بازی پرهیجانتر و مشارکت مردم بیشترخواهد بود.
جریان افراطی که از صدر و ذیل این دولت را با توسل به بسیاری از انگها و برچسب نفی میکند؛ هرگز نمیتواند به عنوان رقیب سیاسی تلقی شود. اکنون بسیاری از رقبای انتخاباتی دولت هستند که با رویکردی علمی و سیاسی رفتارهای دولت را رصد و قطعاً در زمان مناسب، انتقاد خود را مطرح خواهند کرد؛ ولی این همه عجله در تخریب دولت به معنای «نفی» آن است، نه «رقابت» با آن.
رقابت امر ارزشمندی در سیاست است و به ترقی و کمال جوامع منجر می شود. ولی نفیِ رقباء و جریانهای سیاسی به فعالسازی «پروژههای حذف و ریزش نامحدود» منتج میشود و «وحدت ملی» را نیز هدف قرار میدهد.
5- متاسفانه رفتار سیاسی افراطیون فضای سیاسی کشور را مسموم نموده و خواسته یا ناخواسته آن امید و نشاط سیاسی را که پس از 24خرداد 92 در جامعه ایجاد شده است؛ نشانه رفته و اگر این روند ادامه پیدا بکند میتواند جامعه را از اعتدال خارج کند. برای جامعهی دینمدار ما شایسته نیست که در حوزهی سیاسی شاهد چهرههای عبوس، خشمگین و ... باشیم.