bato-adv
کد خبر: ۱۸۶۸۵۹

مظفر: سال 76 به خاتمی رای دادم

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز - جمعه - در برنامه شناسنامه شرکت کرد و در این برنامه تلویزیونی گفت : در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 1376 به سیدمحمد خاتمی رای دادم ولی در سال 1380 به وی رای ندادم .
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۳ - ۲۹ فروردين ۱۳۹۳
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز - جمعه - در برنامه شناسنامه شرکت کرد و در این برنامه تلویزیونی گفت : در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 1376 به سیدمحمد خاتمی رای دادم ولی در سال 1380 به وی رای ندادم .
 
حسین مظفر در برنامه شناسنامه که امروز از شبکه سوم سیما پخش شد یادآور شد که تصور نمی کردم در سال 1384 محمود احمدی نژاد رییس جمهوری شود.
 
وی با ذکر خاطراتی از دوران انقلاب اسلامی ، افزود : در روز 12 بهمن ماه و همزمان با ورود امام خمینی (ره) مسئولیت حفاظت را در مسیر حرکت ایشان از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا (س ) برعهده داشتم . پیش از ورود امام (ره ) در یکی از منازل خیابان 17 شهریور با حضور انقلابیون دیگر ستاد استقبال تشکیل دادیم .قرار بود تعدادی از انقلابیون، مسئولیت حفاظت از امام(ره ) در فرودگاه، تعدادی مسئولیت حفاظت در بهشت زهرا (س ) و تعدادی نیز مسئولیت حفاظت در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا (س ) را برعهده داشته باشند و من جزو کسانی بودم که از فرودگاه تا بهشت زهرا(س ) قرار شد که مسئولیت حفاظت را از ایشان برعهده داشته باشم.
 
وی خاطرنشان کرد: با ورود امام مسایل انقلاب را رصد می کردیم و هر روز مسایل جدیدی پیش می آمد . در آن زمان شهید رجایی از من خواست که در آموزش و پرورش فعالیت کنم. من تمامی فعالیت ها و مسئولیت های خودم را از پایه شروع کردم و پیش از این معلم ،مدیر یک مدرسه در خیابان خاوران بودم و همچنین در مناطق مختلف آموزش و پرورش نیز فعالیت کردم .
 
مظفر در این برنامه تلویزیونی گفت : شهید رجایی نیز در آموزش و پرورش فعالیت داشت و در زمانی که وی رییس جمهوری شد ، من در سمت مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران بودم.
 
وی همچنین به دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت : در اولین روزهای جنگ، پای من روی مین رفت و مجروح شدم. برای آزادسازی آبادان با 30 نفر گروه مسلح ایستگاه هفت و ذوالفقاریه را گرفته بودیم و نگهبانی می دادیم و من به همراه دیگر رزمندگان اولین شبیخون به سنگرهای عراق را زدیم.
 
وی گفت: پس از این که پای من روی مین رفت و من را به یکی از بیمارستان های آبادان بردند و پزشکان می خواستند پای من را قطع کنند اما یکی از نیروهای حاضر در منطقه نگذاشت این کار را انجام دهند و پس از 16 بار عمل جراحی یکی از پاهای من کوتاهتر از دیگر شد.
 
مظفر گفت: فضای انقلاب اسلامی و دوران جنگ فضای عجیبی بود و باید جامعه ما آرزو کند آن فرهنگ برگردد و چرا که راز عزت و سربلندی ما همان فرهنگ است زیرا درس عبادت، بندگی، اخلاص و فداکاری در آن فرهنگ وجود داشت .
 
این نماینده مجلس همچنین در مورد دوران خدمتش به عنوان وزیر آموزش و پرورش در سالهای 1376 تا 1380 گفت: در آن سال ها فضای اقتصادی خوبی نبود مبلغ نفت به هفت دلار رسید و فضای اقتصادی در تنگنا بود و در سال 76 قبل از آن سرانه مدارس 150 هزار میلیارد تومان بود که زمان من 25 میلیارد تومان به من دادند که پول آب و برق مدرسه را نیز نداشتم.
 
وی تصریح کرد: اما شور و نشاط خاصی بود و چون فضای آموزش و پرورش را خوب می شناختم بهتر مسائل مربوط به آموزش و پرورش را پیش بردم.
 
وی همچنین در مورد ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد یاداور شد که فضای افراطی گری دولت گذشته باعث شد که احمدی نژاد رییس جمهوری شود. اصلاح طلبی چیز بدی نیست ولی باید بدانیم با اصلاحات انقلاب می کنیم نمی خواهیم آن را از بین ببریم ، نمی شود شعار اصلاحات بدهیم و روشمان تخریبی باشد.
 
مظفر گفت: در اصلاحات شیشه شکستن و تخریب معنا ندارد بلکه کار ترمیم و اصلاح است و دولت نباید خشونت آمیز باشد.
 
وی خاطرنشان کرد: در آن دوران فضایی را به وجود آوردند و وادار به استعفا و تحصن کردند و فضایی ایجاد شد که باعث شد مردم خسته شدند و دیگر یک فضای آرام را می خواهند و احمدی نژاد وارد عرصه شد.
 
مظفر همچنین در مورد نوع رابطه خود با احمدی نژاد نیز گفت: من ارتباطی با احمدی نژاد نداشتم. البته فضای عمومی انتظار داشت که چون من فردی ارزش گرا هستم در دولت وی حضور داشته باشم اما این اتفاق نیفتاد.
 
وی خاطرنشان کرد : یکی دو بار صحبت هایی مطرح شد اما شاید صحبت هایی که با هم داشتیم منجر شد احمدی نژاد از من دعوت به همکاری نکند. من مشی خودم را با وی مطرح کردم و از ارزش ها و ولایت فقیه دفاع کردم و جرمم هم همین بود! به ایشان گفتم روحیه ام این است و اگر مسئولیتی بگیرم، نمی توانم ساکت باشم.
 
به گفته وی در هر صورت برای دولت نهم صحبت هایی شد و از من خواستند فرم هم پر کنم اما من از روی بی اعتنایی فرم را پر کردم و در نهایت هم گفتم بهتر است از کسانی استفاده کنید که با شما همراه هستند.
 
وی در مورد حضور در شورای نظارت بر صدا و سیما از سوی احمدی نژاد گفت: من اولین بار از طرف مجلس در این شورا عضو شدم. بعد از آن با حکم آیت الله شاهرودی در این شورا به کار ادامه دادم و بعد از مدتی رییس قوه قضاییه تشخیص دادند شخص دیگری این کار را انجام دهد. وقتی در مکه بودم در شرایطی که خبر نداشتم، دوباره و این بار از طرف آقای احمدی نژاد برای حضور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما منصوب شدم.
 
وی ادامه داد : این درحالی بود که من نه آقای رییس جمهور را دیده بودم و نه جلسه ای با نمایندگان وی در این خصوص داشتم و از طریق سایت ها متوجه شدم حکم من صادر شده، حس می کنم بعضی ها به ایشان منعکس کرده بودند که بد نیست از تجربیات مظفر استفاده شود و ایشان هم این کار را انجام دادند.
 
مظفر در مورد چگونگی نظارت این شورا بر صدا و سیما گفت: این شورا تشریفاتی عمل نمی کند بلکه اشکال ساختاری دارد، اولین اشکال این است که این مجموعه شوراست و به همین دلیل چون نظرات متفاوت است تصمیم گیری به صورت رای گیری شکل می گیرد و دلیل دیگر ناکارآمدی این شورا این است که هر سه قوه نماینده دارند و هر کدام از آنها هم به دنبال جا باز کردن برای قوه خود در صدا و سیما هستند و به دنبال مسائل کلان نیستند.
 
مظفر گفت: نکته مهم دیگر ابهام در قانون شورای نظارت بر صدا و سیما است که اختیارات آن به صورت شفاف مشخص نشده است و وقتی کسی نظارت می کند، صحبتش باید ضمانت اجرایی داشته باشد که این اتفاق نمی افتاد و به نظر می رسد این مشکلات ساختاری باید حل شود.
 
رییس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در مورد مدیریت این سازمان گفت: من ضرغامی را مدیر موفقی می دانم چرا که مدیریت صدا و سیما کار آسانی نیست و وی با تمام دلسوزی و به عنوان فردی که عضو نظام است در حال تلاش است.
 
وی گفت: مدیران کلان بیشتر با مدیرانش ارتباط دارد و با کسی که در خط مقدم در حال برنامه ریزی است ارتباط کمتری دارد و همین موضوع هم باعث بروز مشکل می شود. در صدا و سیما هم این اشکال وجود دارد و باید حل شود و فاصله ای که در این میان وجود دارد باید مرتفع شود. مظفر گفت: مدیر صدا و سیما باید به نحوی عمل کند که روی خط مقدم برنامه ریزی اشراف داشته باشد و نکته مهم دیگر نظارت درون سازمانی است که باید انجام شود و همچنین در موضوع فیلمنامه نویسی هم باید بیشتر کار کنیم.
 
وی در مورد حضور در ستاد ائتلاف پیشرفت در انتخابات 92 گفت: یک ایده ای بین این سه نفر (حداد عادل، ولایتی و قالیباف) مطرح شده بود که به جای اینکه تشکل ها بیایند و انسجام به وجود بیاورند، بین افراد و شخصیت های تاثیرگذار هماهنگی ایجاد شود. این ایده از سوی ولایتی مطرح شد و بعد از این که این موضوع را با قالیباف در میان گذاشتند، این دو نفر ایده را به اطلاع حداد عادل رساندند.
 
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: یک مدتی هم این ائتلاف در حال فعالیت بود تا اینکه در یکی از جلسات من را صدا زدند و گفتند ما تصمیم داریم این کار را انجام دهیم و از من خواستند به عنوان سخنگوی ائتلاف حضور داشته باشم.
 
وی گفت : من به این شرط این مسئولیت را قبول کردم که حتما به وعده ای که داده اند عمل کنند و در نهایت یکی از این سه نفر کاندیدا شود. این ائتلاف به خوبی داشت پیش می رفت اما متاسفانه اعتماد مردم خدشه دار شد.
 
مظفر افزود: حامیان خصوصی هر یک از این سه نامزد در بروز اختلاف در این ائتلاف بی تاثیر نبود و حامیان هر کدام از این سه نفر می گفتند ما نظرسنجی کرده ایم و تو رای بیشتری داری، اشکال این بود که متاسفانه مرکز نظر سنجی که این سه نفر انتخاب کرده بودند مورد پذیرش قرار نگرفت و در نهایت ائتلاف دچار مشکل شد.
 
وی در پاسخ به این سوال که آیا صحبت ناطق را قبول دارید که گفتند ولایتی در پازل ما حرکت کرد، اظهار داشت: نتیجه کار این بود که رقیب برنده شد و نمی دانم این کار برنامه ریزی شده بود یا خیر اما بعید می دانم برنامه ریزی در این زمینه وجود داشته باشد اما نتیجه آن پیروزی رقیب بود.
 
مظفر گفت: سه نفری که ائتلاف ایجاد کردند نتوانستند کار را تا انتها پیش ببرند. از طرف دیگر گروه های دیگر اصولگرا هم واگرا شدند و هرکدام حرف خودشان را زدند و متحد نشدند و رقیب را هم جدی نگرفتند. من یقین داشتم تحلیلی که در مورد رای ولایتی وجود داشت ، اشتباه بود و طبق نظر سنجی ها می دانستم که قالیباف رای بیشتری دارد و به همین دلیل هم به ستاد وی رفتم.البته ما تقریبا آخرین روزها می دانستیم که روحانی رای می آورد چون مجموعه آن طرف متحد شدند اما اصولگرایان متفرق بودند.
 
وی در مورد انتصاب فرزند خود در شهرداری تهران هم گفت: واقعا توصیه می کنم مطبوعات و اصحاب رسانه قبل از اینکه از مساله ای مطلع نیستند، ننویسند. پسر من هشت ماه قبل از حضورم در ستاد قالیباف منصوب شد. ضمن این که او قبل از این معاون سازمان فرهنگی هنری شهرداری و همچنین قائم مقام شهرداری منطقه بوده است. واقعا اعطای لقب آقازاده به پسرم توهین و گناه بود.
 
مظفر در مورد وصلت پسرش با خانواده کوچک زاده هم گفت: او یک سلیقه ای دارد و کوچک زاده هم سلیقه خاص خودش را دارد. زمانی که ما داشتیم به خواستگاری می رفتیم نمی دانستیم خواستگاری چه کسی می رفتیم. داستان این آشنایی از اعتکاف مسجد دانشگاه تهران اتفاق افتاد که خانم و دخترم این دخترخانم را می بینند و از آنجا جذب او می شوند. خانم ما هم تصمیم گرفت برای صحبت کردن پا پیش بگذارد. وقتی جلو رفتیم متوجه شدیم وی دختر آقای کوچک زاده است.
 
وی افزود:خوشبختانه در بحث های خانوادگی بحثی نداریم و هرکدام موضع خودمان را داریم.
 
حسین مظفر همچنین در بخش پایانی مصاحبه خود در مورد اسامی زیر بیان کرد:
 
شهید رجایی: اسطوره ایثار و اخلاص
 
شهید باهنر:تدبیر و عقلانیت
 
آیت الله هاشمی رفسنجانی: مرد سیاست
 
علی لاریجانی: فیلسوف حکیم
 
سید عزت الله ضرغامی: بچه حزب الهی نازی آبادی
 
عطاء الله مهاجرانی:خیلی از او تنفر دارم. نادم و برگشته از انقلاب.
 
محمدباقر قالیباف: مرد جهاد، فداکاری، شهادت و کار
 
محسن رضایی: اسوه ی مقاومت،جهاد و ایثار در دوران دفاع مقدس
 
غلامعلی حدادعادل: مرد فرهنگ و ادب
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
من برنامه شناسنامه را نگاه میکردم ایشان طوری صحبت کردن که گویا خاتمی مجبور به انتخاب ایشان شده بود چون تنها کسی که در آموزش وپرورش وجه داشت ایشان بوده است شکست اصلاحات نتیجه عملکرد دوگانه آقایون بود
فرید
Finland
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۹
تا ابد
به سید رای خواهم داد...
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۹
اون سال خیلی ها به خاتمی رای دادن اما امید ها رو بعضی از اعضای کابینه ایشون و اصلاح طلبان از بین بردند و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی و انقلاب به سمت دیگری منحرف شد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۹
"در آن دوران فضایی را به وجود آوردند و وادار به استعفا و تحصن کردند فضایی ایجاد شد که باعث شد مردم خسته شدند و دیگر یک فضای آرام را می خواهند و احمدی نژاد وارد عرصه شد. " بنازم به رعایت انصاف در تحلیلت جناب مظفر!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv