چهره اقتصادی سال: بابک زنجانی
خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری. درست است که آقای
احمدینژاد امسال رفت و ما را تنها گذاشت ولی دست سرنوشت بابک زنجانی را
کادوپیچ کرد و گفت: بیایید فرزندان من، این هم سوژه... بعد همینطور که ما
داشتیم کادو را باز میکردیم دست سرنوشت شعری خواند که همه ما را عمیقا تحت
تاثیر قرار داد: دشمنان طنز (دولت یازدهم) بدانند که در این ایل غریب/ گر
محمود رفت آثار محمود هست هنوز... گر چه مردان بهاری همگی عزل شدند/ توی
بسترهای نفتی پسری هست هنوز
چهره تکنولوژیکی سال: عبدالصمد خرمآبادی (دبیر کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه)
فیلترینگ سایتها در سالهای قبل زیاد مهم نبود، چون کسی به برداشته شدن
آن امیدی نداشت. اصولا همه بدبختیها زمانی آغاز میشود که انسان به چیزی
امیدوار میشود. این آقای عبدالصمد خرم آبادی دبیر کارگروه تعیین مصادیق
مجرمانه را هم که ما به عنوان چهره تکنولوژیکی سال انتخاب کردیم جنبه
تزئینی دارد، چون ایشان که به ما امید نداد، ایشان از اولش هم اعتقاد داشت
فیسبوک ابزار جاسوسی و قاتل بروسلی است. اما من نمیدانم آن شش نفر
نماینده دولت از میان 12 نفر عضو کارگروه چه کار میکنند در جلسات؟ احتمالا
با گوشیشان میروند توئیتر حواسشان به جلسه نیست! سوالی که مطرح است این
است که ما تا کی باید در این حالت خوف و رجانیوز بمانیم؟ حالا خوف را
میتوانیم یه کاریش بکنیم. ولی آن یکی را چی؟ چهره ورزشی سال: محمد مایلی کهن
از آنجایی که 15 نفر نماینده مجلس روزی 35 بار میخواهند وزیر ارشاد را
استیضاح و برکنار کنند و بقیه نمایندگان هم مثل فیلم ترسناک فعالیتهای این
15 نفر را تماشا میکنند و با عنایت به این که احتمال دارد آقای جنتی هم
بر اثر همین فعالیتهای در ژانر وحشت عزل شود بنده قویا بعد از آقای جنتی
همین آقای مایلیکهن را پیشنهاد میکنم. خیلی خوب است به خدا. مایلیکهن
بشود وزیر ارشاد میتوانیم به راحتی تحریکش کنیم و به مقاصد شوم خود برسیم.
مثلا هی بگوییم تو مغزت خشکه! بسته است! اینطوری شیرش کنیم که بگوید چی؟
من بستهام؟ من به این بازی. من خودم طرفدار لیدیگاگا بودم و هستم. البته
انتقاداتی هم به نحوه پوشش ایشون دارم ولی هماهنگ کردم همین ماه کنسرتش رو
تو برج میلاد برگزار کنیم.