عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اختلاف دیدگاه در مجمع به شدت وجود دارد که گاهی به دعوای طلبگی نیز کشیده میشود اما کسی از موضع جناحی برخورد نمیکند.
حجتالاسلام محمدی عراقی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه شناسنامه این هفته اظهارداشت: من هیچ وقت یک سیاستمدار حرفه ای نبودم اما به عنوان کسی که به سیاست هم از منظر دین و فرهنگ نگاه می کند، می توان من را معرفی کرد.
وی ادامه داد: وقتی رژیم شاه متوجه شد که نمیتواند حریف مردم و امام(ره) شود و توانایی نگه داشتن امام(ره) را ندارد، تصمیم گرفت ایشان را آزاد کند. رئیس ساواک در همان ایام به دیدار امام رفته بود و گفته بود آقا سیاست یعنی پدر سوختگی، این را بگذارید برای ما، شان شما اجل بر این است که وارد سیاست شوید. امام در پاسخ فرمودند سیاست به این معنایی که شما می گویید، در قاموس ما وجود ندارد، سیاستی که ما می گوییم عین دیانت است. با این نگاه، دین از سیاست قابل تفکیک نیست. یکی از ابعاد مهم زندگی انسان، بعد اجتماعی است که سیاست در زندگی اجتماعی انسان نقش مهمی دارد.
عراقی افزود: ما نمیتوانیم ادعا کنیم توانستهایم دقیقاً آنچه اسلام خواسته را پیاده کنیم اما میتوانیم بگوییم در این راه حرکت کردهایم. مقام معظم رهبری یک بار فرمودند که ما مراحلی را پشت سرگذاشتیم، انقلاب اسلامی در کشور ما صورت گرفت، با قانون اساسی نظام اسلامی ارائه شد و دولت اسلامی هم تشکیل شد اما نمی توانیم بگوییم دولت ما صد در صد اسلامی است، همانطور که نمی توانیم بگوییم اقتصاد، دانشگاه، بازار، سیستم آموزشی، روابط بین المللی و دیگر مسائل ما صد در صد اسلامی شده، اما می توانیم این ادعا را داشته باشیم که در این راستا حرکت کرده ایم.به برکت رهبری امام و مقام معظم رهبری قدم های بلندی در این جهت برداشته شده اما هنوز هم با رسیدن به مقصد نهایی فاصله داریم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از «شناسنامه» گفت: وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم نسل ما ویژگیهای خاصی داشت و شرایط بسیار ویژهای بعد از دوران مبارزات ملی شدن صنعت نفت و مشروطیت به وجود آمده بود. ما آن دوران را درک نکرده بودیم اما خاطرات بسیار تلخی از شکست مبارزات مردم ایران در طول صد سال اخیر برای ما نقل شده بود. برای ما سلسله ای از آرمان ها به وجود آمده بود که ما تجلی همه این آرمان ها و آرزوها را در وجود امام می دیدیم. از روزی که چشم باز کردم و خودم را شناختم، امام را دیدم. شاید گزاف نیست اگر بگویم ما قبل از اینکه خودمان را بشناسیم، امام را شناختیم.
وی افزود: پدر من از دهه 30 شاگرد امام بودند. به طور طبیعی برای ما این توفیق حاصل شد که قبل از رسیدن به سن بلوغ پشت سر امام نماز بخوانیم. از طرفی ما در محله ای زندگی می کردیم که نزدیک منزل امام بود. شخصیت امام واقعاً استثنایی بود و فکر نمی کنم هیچ کس نمی توانست امام را ببینند اما تحت تاثیر نفوذ شخصیت معنوی و سیاسی امام قرار نگیرد. ما در چنین فضایی رشد و زندگی کردیم، سال ششم ابتدایی بودم که امام حرکت خود را در سال 42 آغاز کردند و ما هم مشتاقانه فعالیت های امام را پیگیری می کردیم.
حجتالاسلام محمدی عراقی در ادامه این برنامه تلویزیونی در پاسخ به این سوال که مبارزات سیاسی چه هزینه هایی برای شما در پی داشته گفت: من همزمان با تحصیل امور دینی، شبانه کلاسهای دبیرستان را هم پیگیری میکردم. اولین باری که کار ما به دستگیری رسید، زمانی بود که هنوز به سن قانونی نرسیده بودم. علتش هم فعالیت هایی بود که در دبیرستان داشتیم. ما آن زمان فکر می کردیم مهم ترین و بهترین نوع مبارزه زنده کردن یاد امام است. آن روزها تمام توان رژیم پهلوی متمرکز بر این است که امام به فراموشی سپرده شود و ما هم از هر طریقی که می شد می خواستیم جلوی این فراموشی را بگیریم.
وی اضافهکرد: مثلاً در کلاس انشاء، در مورد امام انشاء می نوشتیم. یا مثلاً کاردستی هایی با محوریت شخصیت امام درست می کردیم و این تصور را نداشتیم که این فعالیت های ما به ساواک گزارش شود. اولین باری که ما را به ساواک احضار کردند به خاطر همین امور بود که البته منجر به محکومیت نشد و ما را آزاد کردند. بعد از این ماجرا، یکی- دو بار دیگر هم دستگیر شدم. از جمله در جریان شهادت مرحوم آیت الله سعیدی، ایشان را به شهادت رساندند و شبانه در قبرستان وادی السلام قم دفن کردند. وقتی ما از این موضوع اطلاع پیدا کردیم، راهپیمایی و مجلس یادبودی برای ایشان برگزار شد که در جریان همین راهپیمایی و مراسم ترحیم من را دستگیر کردند.
وی همچنین گفت: سال 54 که برای امر ازدواج به قم آمده بودم هم دستگیر شدم و تا دوران پیروزی انقلاب دوران محکومیت را سپری کردم.
داماد آیت الله مصباح یزدی در مورد وصلت با خانواده مصباح هم گفت: با خانواده ایشان آشنا نبودم اما ایشان استاد ما بود و حق زیادی بر گردن ما دارد. اگر بخواهم سه نفر را نام ببرم که بیشترین حق را از نظر آموزشی و تربیتی بر گردن ما دارند، اولین آن ها شهید بهشتی است، دوم شهید قدوسی و سوم آیت الله مصباح است. این افراد با همکاری هم مدرسه ای را در قم پایه گذاری کرده بودند که در آن زمان به مدرسه حقانی معروف بود. این مدرسه برنامه تعریف شده 17 ساله ای داشت که طراح، برنامه ریز و مبتکر این برنامه همین آقایان بودند. آیت الله مصباح از مدرسین این مدرسه بودند و ماهم شاگرد گریز پا و چموش این مدرسه بودیم.
وی افزود: نسل ما یک نسل عصیانگر بود. ما با اینکه به اساتید خود علاقمند بودیم و آن ها هم انسان های آگاه و مبارزی بودند، اما ما گاهی با این عزیزان هم سرشاخ می شدیم اما این بزرگان به معنای واقعی با ما مدارا می کردند. من چند بار از مدرسه قهر کردم اما اساتید ما واقعاً منعطف عمل می کردند و حتی یادم است یک بار شهید بهشتی به منزل ما آمدند و من به مدرسه برگشتم.
محمدی عراقی در مورد ماجرای ازدواج خود با دختر مصباح یزدی هم گفت: لازم می دانم از همسرم به عنوان کسی که خیلی صبر کرد و دوران دستگیری و محکومیت من را تحمل کرد تشکر کنم. ازدواج ما یک وصلت پنهانی بود و نام وی در شناسنامه من نبود، اینکه خانواده ای قبول کند کسی بیاید با دخترشان ازدواج کند در حالی که فراری است و هر لحظه ممکن است دستگیر شود، کار آسانی نیست.مدت ها که ما در زندان بودیم ایشان (همسرم) نمی توانست به ملاقات ما بیاید چون نامشان در شناسنامه من نبود. مرحوم پدرم تلاش کردند و با استشهادی که جمع کردند، شرایط ملاقات ما را فراهم کردند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود در پاسخ به این سوال که رابطه مصباح با حضرت امام چطور بود اظهار داشت: آیت الله مصباح از شاگردان امام بودند. ایشان جزو مبارزین و همچنین جزو بنیان گذاران جامعه مدرسین هم بودند اما ویژگی هایی فراتر از این ها در ایشان وجود داشت که امثال ما طلبه های جوان را به خودشان جذب می کردند. در سال های اخیر تاسف می خورم از اینکه گاهی چهره و تصویر نادرستی از ایشان در ذهن جوانان و دانشگاهیان ارائه می شود.
وی ادامه داد: در آن روزگار ما طلبه های جوانی بودیم که بیشترین ارتباط را با جوانان و دانشگاهیان داشتیم. اگر از من می خواستند دو- سه نفر روحانی روشنفکر و آگاه به زمان که درک درستی از مسائل روز دارند و می توانند با دانشگاهیان تعامل درستی داشته باشند را اسم ببرم، قطعاً نام آقای مصباح را می آوردم. ایشان به دلیل مطالعات و همچنین تعامل روحی، اخلاقی و تربیتی شان خیلی جاذبه داشتند.
وی در مورد دکترین مصباح یزدی در خصوص حکومت داری هم گفت: ایشان مباحثی را قبل از پیروزی انقلابی داشت و با مطالعاتی که داشت می توان گفت دارای دیدگاه و تز ِ خاصی هم بود. شاید در بعضی از آثار چاپ شده ایشان هم این نظریه مطرح شده باشد. به طور خلاصه ایشان به نوعی دموکراسی و انتخابات صنفی و تخصصی معتقد بوده و شاید هست. وی معتقد بود اینکه همه مردم جمع شوند و کسانی را انتخاب کنند از نظر مبانی عقلی و شرعی قابل دفاع نیست.
وی افزود: دیدگاهی که داشت این بود که هر صنف و هر گروه می تواند بهترین و صالح ترین فرد را در صنف خودش مشخص کند. بنابراین انتخابات ما باید بیشتر جنبه تخصصی داشته باشد. مثلاً اساتید دانشگاه و دانشجویان و یا هر صنف دیگری می توانند در صنف خودشان تشخیص دهند که بهترین و صالح ترین فرد کیست. آقای مصباح این را قبول نداشت که کسی بیاید و در مورد فردی نظر بدهد که با تخصص او سازگار نیست. ایشان به تعبیر بنده معتقد به انتخاب پارلمان های صنفی و منطقه ای بودند.
محمدی عراقی افزود: آقای مصباح می گفت دولت و پارلمان مرکزی باید از پارلمان های محلی و صنفی تشکیل شود. در واقع ایشان به یک انتخابات دو درجه ای معتقد بود که اول به صورت منطقه ای و صنفی برگزار شود و بعد به صورت مرکزی.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه و در پاسخ به این سوال که نظر شما در مورد دکترین حکومت داری مصباح یزدی چیست هم اظهار داشت: فکر می کنم اگر این دکترین از نظر اجرایی عملی باشد، به مبانی و اصول دینی و اعتقادی اسلام نزدیک تر است. در این صورت افراد از روی شناخت انتخاب می کنند و در نهایت کسی می تواند فردی را به عنوان نماینده خود انتخاب کند که او را بشناسد. طبیعی است که افراد یک صنف یکدیگر را بهتر می شناسند. باید ببینیم این تئوری تا چه میزان قابلیت اجرایی دارد. این یک ابتکار است که اجرای آن به بررسی و احتمالاً تغییر قانون اساسی نیازمند است.
داماد آیت الله مصباح در مورد حضور در سپاه هم گفت:بنده از اینکه سمت و مسئولت و پستی را قبول کنم خیلی پرهیز داشتم. دلیلش هم دو چیز بود. اول اینکه برداشتم از دیدگاه امام این بود که روحانیون نباید پست و مسئولیت اجرایی بپذیرند. فکر می کنم این دیدگاه امام درست بود. ایشان فرمودند کار اصلی روحانیون این است که امور طلبگی، فرهنگی و... خود را انجام دهند و بر مسائل حکومتی و اجتماعی و سیاسی به عنوان ناظر عمل کنند. از طرف دیگر خودم فکر می کردم اگر ما در حوزه باشیم و کار علمی و فرهنگی انجام دهیم بهتر است.
وی ادامه داد: مرحوم شهید بهشتی هم چنین دیدگاهی داشتند اما بر اساس تکلیفی که امام برعهده ایشان گذاشتند وارد قوه قضاییه شدند. ایشان دو- سه بار به قم آمدند و هر بار از من خواستند در قوه قضاییه مشغول کار شوند اما من بر اساس دیدگاهی که داشتم از ایشان عذرخواهی کردم. واقعیت این است که وقتی جنگ شد و به ما گفتند رزمندگان اسلام در جنگ به کار و خدمت شما نیاز دارند، من دیگر نتوانستم در حوزه بمانم. به خاطر انجام وظیفه طلبگی به سپاه رفتم و هیچ وقت به صورت رسمی عضو هیچ دستگاهی، ازجمله سپاه نشدم.
محمدی عراقی همچنین گفت: مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی که نماینده امام در سپاه بود من را برای حضور در سپاه دعوت کرد. بعد که ایشان به عنوان نماینده امام در پاکستان منصوب شد و شهید محلاتی نماینده امام در سپاه شد، با ایشان همکاری داشتم. زمانی که آیت الله طاهری خرم آبادی به پاکستان رفت، من قائم مقام ایشان بودم. من شنیدم که حضرت امام به مرحوم شهید محلاتی وظیفه نمایندگی در سپاه را محول کردند. وقتی متوجه این موضوع شدم با ایشان (شهید محلاتی) تماس گرفتم و گفتم محمدی هستم، قائم مقام سابق امام در سپاه، ایشان گفت بگو قائم مقام ثابت... ایشان لطف داشتند و این تکلیف بر دوش ما گذاشته شد که تا یکی- دو سال بعد از پایان جنگ در سپاه ماندگار شدیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: به همان اندازه ای که سپاه نقش تاثیر گذار و اساسی در انقلاب و جنگ داشت، خطرات و آسیب های زیادی هم متوجه سپاه بود و آن را تهدید می کرد. امام(ره) نیز خیلی به این نکات توجه داشتند و یکی از ماموریت ها و مسولیت هایی که از نمایندگی خود در سپاه انتظار داشتند، صیانت از سپاه در برابر این خطرات و آسیب ها بود. مثلاً یکی از ماموریت های مشخص ما تحت عنوان صیانت از سپاه در برابر نفوذ جریان ها و گروه های سیاسی بود. ما در سپاه ساختار خاصی تحت عنوان کمیسیون پیگیری فرامین حضرت امام داشتیم و در این کمیسیون فرامین خاصی که حضرت امام در مورد حفظ و صیانت از قداست سپاه می دادند، پیگیری می شد.
وی همچنین گفت: دو- سه بار این اتفاق افتاد که من تصمیم به استعفا از سپاه گرفتم. دلیل این موضوع این بود که ما خودمان را فردی مناسب برای کارهای نظامی نمی دانستیم و جایگاه خودمان را به عنوان یک روحانی تعریف کرده بودیم. ضرورت جنگ ما را به یک سازمان و تشکیلات دارای ساختار مشخص نظامی کشانده بود. بنابراین همیشه به دنبال این بودیم که اگر این مسولیت از دوش ما برداشته شود به حوزه بازگردیم و فعالیت های طلبگی را پیگیری کنیم. استعفای من دلیل خاصی نداشت، هرچند برداشت های مختلفی از آن انجام می شد.
عراقی افزود: از نظر حقوق و موقعیت مشکلی وجود نداشت. البته ما وظایفی داشتیم و باید بر اساس نظر و حکم حضرت امام و بعد مقام معظم رهبری به این وظایف عمل می کردیم. یکی از این وظایف تایید عزل و نصب ها بود که در این مورد طبعاً گاهی اختلاف نظرهایی پیش می آمد و در مورد انتصابات با فرماندهان سپاه بحث هایی پیش می آمد اما من به خاطر ندارم به دلیل اینگونه مسائل استعفا داده باشم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه برنامه شناسنامه در پاسخ به این سوال که بعد از شهید محلاتی چه کسی مسولیت نمایندگی امام در سپاه را برعهده گرفت هم یادآور شد: مرحوم شهید محلاتی اسفند سال 64 در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند. بعد از شهادت ایشان بنده به عنوان قائم مقام نماینده حضرت امام در سپاه فعالیت داشتم. جنگ ادامه داشت و به طبع آن مسولیت های ما هم ادامه پیدا کرد. مقام معظم رهبری در آن زمان نمایندگی حضرت امام را در شورای عالی دفاع برعهده داشتند و به طور همزمان رئیس جمهور هم بودند. ایشان به ما فرمودند به کار ادامه دهید. آقا فرمودند من خدمت امام عرض کردم که شما بعد از شهادت شهید محلاتی کسی را رسماً به عنوان نماینده خود در سپاه منصوب نکردید. امام در جواب فرموده بودند که فلان کس (محمدی عراقی) هست.
وی ادامه داد: ما به خودمان اجازه نمی دادیم بگوییم چرا حکمی از صدا و سیما خوانده نشد و همان اندازه که مقام معظم رهبری از امام برای ما نقل قول کردند برای ما کافی بود. البته چون ما نمی خواستیم برای همیشه در آنجا بمانیم همیشه در پی این بودیم که تکلیف از دوش ما برداشته شود اما تا زمانی که این مسولیت برعهده ما بود وظیفه می دانستیم که بمانیم و بدون چون و چرا وظایف خود را دنبال کنیم.
محمدی عراقی در واکنش به این صحبت که برخی میگویند حضرت امام به این دلیل به آقای عراقی حکم ندادند که با آیت الله مصباح نسبت داشته و امام به دلیل زاویه ای که مصباح با ایشان داشته حاضر به صدور حکم برای محمدی عراقی نشده هم گفت: زمانی که این نوشته را در یکی از سایت ها دیدم، در لبنان بودم. بعضی از دوستان هم تماس گرفتند و گفتند باید به این موضوع پاسخ دهی اما من گفتم اصلاً جوابی لازم نیست. صحت این ماجرا به گردن کسانی که این موضوع را نقل کردند. امام هم که نیستند تا بدانیم حقیقت چه بوده اما من این موضوع را خیلی بعید می دانم.
وی افزود: هم از جهت شخصیت حضرت امام نمی توانم قبول کنم که امام چنین نظری داشته باشند اما در عمل طور دیگری رفتار کنند و هم اینکه تصور نمی کنم امام بنده را به عنوان داماد آیت الله مصباح می شناختند، پدر من شاگرد امام بودند و امام بنده را به عنوان پسر حاج شیخ بهاء الدین می شناختند. لذا فی نفسه چنین بحثی را بعید می دانم اما اگر واقعیت داشته باشد حتماً یک عیب و ایرادی در کار ما بوده که امام چنین نظری داشتند. بدون شک اگر من می دانستم که اما چنین نظری دارند، لحظه ای درنگ نمی کردم و هیچ وقت در چنین مسولیتی نمی ماندم اما ما محکوم به ظاهر هستیم. وقتی دست خط امام هست که ایشان بنده را مسئول قرار داده اند، من باید چه کار می کردم؟ در آن شرایط جنگ باید می گفتم الا و لابد باید حکم من از صدا و سیما اعلام شود؟ ما چنین روحیه ای نداشتیم و اساساً اینگونه تربیت نشده بودیم.
داماد آیت الله مصباح یزدی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در پاسخ به این سوال رنجبران که پرسید آیا بعد از جنگ فکری برای سپاه شده بود هم گفت: دیدگاه حضرت امام و فلسفه وجودی سپاه و بسیج فراتر از مساله جنگ و مسائل نظامی بود. سپاه برای پاسداری از انقلاب تشکیل شده بود. ماموریت اولیه دفاع از تمامیت ارضی کشور همین الان هم برعهده ارتش است. ما ارتش مکتبی داریم بنا بر این سپاه برای جنگ با دشمن و یا دفاع از مرزهای کشور تشکیل نشده، سپاه برای دفاع از انقلاب در همه زمینه ها به وجود آمد. قانون اساسی هم می گوید سپاه موظف است در برابر هر خطری که انقلاب را تهدید می کند، از خود واکنش نشان دهد.
وی ادامه داد: البته این یک واقعیت است که سپاه در جنگ رشد کرد. یکی از برکات جنگ این بود که سازمان سپاه مستحکم شد و با مردم پیوند خورد و شجره مبارکه بسیج به وجود آمد و در نهایت انقلاب را از جهت دفاعی آسیب ناپذیر کرد. البته همه چیزهای خوب آفت هایی هم دارد. لذا امام خطاب به پاسداران می فرمودند قبل از هر چیز از خودتان و از سپاه پاسداری کنید. ارزش های سپاه مهم ترین مساله بود. بعد از جنگ این فلسفه وجودی همچنان برقرار بود و امروز هم برقرار است. تا زمانی که انقلاب وجود دارد و نهضت امام زنده است، نیروی دفاع کننده و حافظ انقلاب هم باید باشد.
محمدی عراقی در ادامه «شناسنامه» در واکنش به این موضوع که بعضی تلاش ها برای معرفی امام غیرواقعی به نسل های بعدی در حال انجام است هم اظهارداشت: گاهی از جفایی که در حق امام صورت میگیرد دلم خیلی میگیرد، واقعاً هنوز هم دنیا شخصیت امام را نشناخته است. گاهی با خودم فکر می کنم که این نسل سوم و چهارم انقلاب چه گناهی کردهاند که باید امام(ره) را از منظر تنگ ما ببینند و تصویر نادرستی از امام به آنها القا شود. مخصوصاً جریان هایی که از این موقعیت و آزادی که با خون شهدا به دست آمده، گاهی استفاده می کنند و در رابطه با امام دیدگاه های خاص خودشان را مطرح می کنند.
وی افزود: چند وقت پیش در یکی از نشریاتی که به برکت آزادی جمهوری اسلامی منتشر می شود، چهره ای خشن، انحصار طلب و شخصیتی که با مراجع احساس رقابت می کند از امام تصویر شده بود. این تصویر فرسنگ ها با تصویر واقعی حضرت امام فاصله دارد. هر کس امام را دیده باشد و بشناسد می داند برجست ترین ویژگی حضرت امام خود ساخته بودن ایشان است. امام پنجاه سال مجاهده با نفس کرده بود و ذره ای هوای نفس در وجود امام وجود نداشت.
وی افزود:گاهی که با دانشجویان صحبت میکنم و از من می پرسند ولایت فقیه با دیکتاتوری چه فرقی می کند در پاسخ می گویم شما تقصیری ندارید چون تاریخ را نمی دانید. امام با محبوبیتی که در اوج بود. همین امام بعد از پیروزی انقلاب دولت موقت را تشکیل دادند و بعد از صدور حکم برای مهندس بازرگان، همه چیز را رها کردند و به قم آمدند. امام در منزل آیت الله یزدی در قم مستقر شدند. منزل آقای یزدی هم کوچک بود و ظرفیت حضور مردم برای دیدار با امام را نداشت. به همین دلیل امام هر نیم ساعت- یک ساعت یک بار به پشت بام منزل آقای یزدی می آمدند و برای مردمی که در کوچه و خیابان بودند ابراز محبتی می کردند و دوباره از راه پله پایین می رفتند. این دیدگاه امام بود که روحانیت نباید حکومت کند.
عراقی همچنین گفت: امام در انتخابات اول ریاست جمهوری اعلام کردند هیچ روحانی حق ندارد حتی کاندیدا شود. با اینکه قانون اساسی ما منعی برای این موضوع ندارد اما امام این کار را تحریم کردند، در آن زمان بعضیها به دنبال این بودند که مرحوم حاج احمد آقا برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شوند اما امام فرمودند نه از بین وابستگان من و نه روحانیون دیگر حق ندارند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. دیدگاه امام این بود، اما بعد شما ببینید چه اتفاقی می افتد که همین امام در دور دوم ریاست جمهوری، به مقام معظم رهبری تکلیف می کند که شما باید کاندید شوید. امام همان امام بود اما روشنفکران داشتند انقلاب را تحویل آمریکا می دادند.
وی ادامه داد: ظاهر قضیه بازگشت امام به تهران، ناراحتی قلبی ایشان بود اما به نظر من ایشان احساس خطر کردند. امام با دیدگاه این آقایان آشنا بودند اما دیدگاه امام این بود که درست است که این انقلاب اسلامی است و ایشان به عنوان رهبر انقلاب بالاترین نقش را داشتند اما این اعتقاد را نداشتند که روحانیت باید حکومت کنند و ترجیحشان این بود که روحانیت به کار فکری، تعلیم و تربیت، تحقیق و... بپردازد و حکومت را به دیگران بسپارد. اما ضرورت انقلاب امام را ناچار کرد که نه تنها خودش برگردد بلکه به آیت الله خامنه ای تکلیف کرد که شما باید کاندیدای ریاست جمهوری شوید.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود خاطرنشان کرد: موضوع وحدت حوزه و دانشگاه هنوز هم یکی از مسائل اصلی انقلاب ماست. آینده انقلاب ما در گروی این وفاق نخبگانی حوزه و دانشگاه است.
وی ادامه داد: اینکه چرا این وفاق ایجاد نمی شود دلایل مختلفی دارد.یکی از دلایل آن دست دشمن است. دشمنان ما هوشمند هستند. هنر امام این بود که توانست برای مدت زمانی این انسجام و وفاق را به وجود بیاورد در غیر این صورت انقلاب پیروز نمی شد. وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت شیعه و سنی، وحدت سیاسیون و... از هنرهای امام بود. کسانی که اولین دولت را بعد از انقلاب تشکیل دادند در دو راهبرد اساسی با امام اختلاف نظر داشتند. غیر از اینکه در مسائل بنیادی فکری و اعتقادی با امام اختلاف نظر داشتند و اسلام ناب امام را قبول نداشتند، راهبرد سیاسی متفاوتی هم نسبت به امام داشتند. آن ها به تغییر رژیم اعتقادی نداشتند.
وی گفت: همین آقایانی که خاطراتشان را با تحریف تاریخ انقلاب بیان میکنند به خیلی از موارد اشاره نمیکنند. یکی از آقایانی که می گفت من 114 روز از 117 روز اقامت امام در پاریس همراه ایشان بوده برای من تعریف می کرد که یکی از سران ملی- مذهبیها با فرزند یکی از آیتاللهها آمدند تا از امام وقت ملاقات بگیرند. پیشنهاد آنها به امام این بود که وقتی شاه از ایران رفت، شما فرح را به عنوان نائب السلطنه بپذیر تا ما بتوانیم دولتی را سرکار بیاوریم که مورد قبول شما باشد.
محمدی عراقی ادامه داد: این برادر تعریف می کرد که من تنها وقتی که دیدم اشک در چشمان امام حلقه زد، زمانی بود که پیشنهاد این آقایان را شنیدند. امام فرمودند من جواب یتیمان شهدا را چه بدهم؟ اگر خمینی هم با رژیم پهلوی سازش کند آیا این مردم خواهند پذیرفت؟ این آقایان از پاریس به لندن رفتند، از لندن دوباره به پاریس آمدند و دوباره تقاضای ملاقات با امام را مطرح کردند که امام در اینجا فرمودند به آقایان بفرمایید اگر حرف جدیدی دارند تشریف بیاورند. این آقایان هم گفته بودند ما پیشنهاد جدیدی نداریم و حرفمان همان حرف های قبلی است، این آقایان معتقد بودند که این رژیم باید بماند و شاید معتقد بودند که امکان ساقط شدن آن وجود ندارد. در روابط خارجی هم به این معتقد بودند که ما نمی توانیم با آمریکا مبارزه کنیم. هنر امام این بود که علی رغم وجود این اختلاف نظرها انسجام و قدرت معنوی مرکزی حول رهبری خودشان به وجود آوردند که توانست انقلاب را به پیروزی برساند.
وی همچنین گفت: امروز هم ما به این وفاق نیاز داریم و فکر می کنم تنها راه رسیدن به آن ارتباط، گفت و گو، کنار گذاشتن سلیقه های شخصی و... است. چیزی که بعد از صد سال مبارزه و خون دادن ملت ایران ما را به پیروزی رساند چیزی جز ولایت فقیه نبود. قدرناشناسی از این نعمت بزرگ الهی کفران نعمت نیست؟ من با تمام کسانی که جزو جریان های فکری و سیاسی کشور هستند ارتباط داشته ام. هیچ کدام از آن ها بدیلی برای مقام معظم رهبری سراغ ندارند و به صراحت به این موضوع اشاره می کنند. حتی جریان های منتقد هم می گویند که در این شرایط هیچ جایگزینی برای رهبری نظام وجود ندارد. وقتی اینطور است ما باید به عنوان قدرشناسی این نعمت بزرگ الهی، دست به دست هم دهیم تا در این شرایط بتوانیم این الگو را به دنیا معرفی کنیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان مصاحبه تلویزیونی خود هم گفت: افتخار بنده این است که در زمان حضرت امام و همچنین در زمان رهبری مقام معظم رهبری سعی کرده ام خودم باشم و هیچ وقت در یک جریان سیاسی ذوب نشوم. برای خودم هم دلیل دارم. البته می گویم من خودم هستم اما اگر قرار باشد در محوری هم قرار بگیرم، آن محوریت چیزی جز ولایت فقیه نمی تواند باشد.
وی ادامه داد: در مجمع تشخیص مصلحت نظام بحث صورت می گیرد. البته نه در قالب بحث های جناحی خاص. مسئولیت اصلی این مجمع، تشخیص مصلحت نظام است و این کار هم از مسولیت های رهبری است. این مجمع در واقع به مقام معظم رهبری مشورت می دهد و از این دیدگاه مجمع وارد بحث های بسیار جدی می شود. مثلاً الان چند مورد مهم در دستور کار مجمع است و بنده هم چون در کمیسیون قضایی هستم، این بحث ها را دنبال می کنم. یکی مساله رسیدگی به اموال مسولین است که مورد اشکال شورای نگهبان قرار گرفته و الان در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال بررسی است. بحث های خیلی داغ و جدی در این مورد مطرح می شود و بررسی آن به طول انجامیده است.
محمدی عراقی همچنین گفت: شهادت می دهم که اکثریت قاطع افرادی که در مجمع هستند کسی را سراغ ندارم که از موضع جناحی وارد این مسائل شوند. البته اختلاف دیدگاه به شدت وجود دارد و گاهی جلسات به نوعی به دعوای طلبگی و صحبت های تند از جانب افراد کشیده می شود.