امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:
تغيير دكوراسيون داخلي صحن علني
مجلس شوراي اسلامي، به سوژه بحث نادر قاضيپور- نماينده مردم اروميه- و
رئيس مجلس تبديل شد. آقاي قاضي پور را كه حتما ميشناسيد؟ همان نماينده
كوتاه قامت اما چابكي كه در جريان راي اعتماد به وزرا حتي از وزير آموزش و
پرورش هم ميپرسيد "چه برنامهاي براي احياي درياچه اروميه داريد؟" در اين
مجادله قاضيپور معتقد بود با نصب ديوارها و گل هاي جديد در صحن علني، راه
فرار نمايندگان در صورت رخ دادن حوادث غير مترقبه بسته شده.
او در تذكري به
لاريجاني گفت: «شما با اين طراحي جديد جایی که برای عبور آتشنشانها در
قسمت در شرقی در نظرگرفته شده بود را بستهاید. الان جان نمایندگان در خطر
است. آنها موقع خطر از کجا فرار کنند؟» رئیس مجلس هم در پاسخ به قاضي پور
گفت: «شما نگران جانتان نباشید. برای شما یک بخش آتشنشانی درست میکنیم.»
درادامه قاضي پور هم تاكيد كرد كه خودش دوره آتشنشانی دیده و اگر لاريجاني
آتش بگیرد مي تواند او را نجات بدهد.
معمولا در خانه ملت هيچ كاري بدون حساب و كتاب انجام نميشود و به نظر
ميرسد بستن در مربوط به ورود آتشنشانان هم پس از حادثه خيابان جمهوري
كاملا عامدانه صورت گرفته. اعضاي هيأت رئيسه مجلس در نشستي خصوصي به اين
نتيجه رسيدند كه اگر خدايي نكرده آتشسوزي اتفاق بيفتد، شايد خودشان
بتوانند جانشان را نجات بدهند اما با دخالت آتشنشاني چارهاي غير از پرواز
از پشت بام مجلس برايشان باقي نميماند. در همين راستا گويا در مسير
ويژهاي كه براي دسترسي سريع آتشنشانان در نزديكي مجلس در نظر گرفته شده
بود هم چالههاي عميقي حفر شده و روي آنها را با برگ پوشاندهاند.
واقعا چه خاكي به سرمان بريزيم اگر خدايي نكرده آتش سوزي در مجلس اتفاق
بيفتد؟ درست است كه استعمال دخانيات در صحن علني قدغن است اما ديده شده كه
بعضي از نمايندگان در زمان كوتاه استراحت و تنفس، با كبريت بازي ميكنند.
در اين صورت با توجه به اشتعالزا بودن اكثر نمايندگان، آتش به سرعت در
سراسر صحن پخش ميشود و...
لاريجاني: دوستان اگر موافق باشيد با توجه به وقوع آتشسوزي و جزغاله شدن
عنقريب همه نمايندگان، ادامه جلسه رو به زمان ديگري موكول كنيم. رايگيري
آغاز شد... لطفا نظم رو رعايت كنيد... از سر جاتون بلند نشيد... رايگيري
كامپيوتريه.
(صداي كوچكزاده در ميانه زبانههاي آتش شنيده ميشود كه به زمين و زمان فحش ميدهد).
توكلي: من تذكر دارم... تذكر دارم ... آي سوختم م م م.
لاريجاني: ميكروفون ايشون رو باز كنيد.
توكلي: (همزمان با اينكه سعي ميكند با ضربات متعدد كف دست، پاچه شلوارش
را خاموش كند ميگويد) آقا اين برنامه بودجه مشكل داره. نمايندهها اگه
تصويبش كنن خيانت كردن.
لاريجاني: تعطيلي جلسه تصويب شد... فرار كنيد. بگيد آلارمهاي خطر رو فعال كنند.
حداد عادل: (در حاليكه از روي ميزها ميدود) آلارم نه... معادل فارسياش هشداره.
(كلمات كوچكزاده لحظه به لحظه ركيكتر ميشوند. قاضي پور ديوار راست را
ميگيرد، بالا ميرود و از سوراخ كوچك هواكش خارج ميشود. همه براي چند
ثانيه ميايستند و با حيرت به او نگاه ميكنند).
حداد عادل: بگريزيد... به سمت درهاي خروجي گسيل شويد. (ناگهان خودش را در
ميان شعلههاي آتش ميبيند.) كمك... كمك... هِلپ، هِلپ... پيليز هلپ مي...
آي دُنت وانت تو داي.
(همه از صحن خارج ميشوند اما مطهري سرجايش نشسته و با افسوس سر تكان ميدهد)
مطهري: واقعا متاسفم. هفته پيش كه همين جوري الكي سه روز تعطيل بود. امروز رو هم پيچوندن؟!
و در آخر اگر نيستان زمان مولانا را همان بهارستان امروز در نظر بگيريم،
درمييابيم كه ايشان چه نيكو چنين روزهايي را پيشبيني كرده بود. آنجا كه
ترجمه امروزي شعر استاد اينگونه ما را حيرت زده ميكند:
يك شب آتش در بهارستان فتاد
سوخت چون شمعي كه بر تنبان فتاد
شعله چون سرگرم كار خويش شد
كوچكزاده فحشي داد و جيم شد
"شعر یک شب آتش در نیستانی فتاد" که دستمایه ی این نوشتار طنزگونه است متعلق به مجذوب علیشاه تبریزی است نه مولوی.