اگر چیزی بخواهد شما را از گوشت خوردن زده کند، نقشهای که از استیک خام و خونی تهیه شده، احتمالا کفایت میکند.
این جلد اطلس گوشت است که هر ساله توسط یک موسسه غیردولتی آلمانی بنام بنیاد هاینریش بُل و سازمان دوستان زمین (Friends of the Earth) منتشر میشود. نسخه انگلیسی این نشریه که هدف آن بازار بینالمللی است، به تازگی منتشر شده است. عنوان روی جلد اطلس گوشت "آمار و اطلاعاتی درباره حیواناتی که میخوریم" است و ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد، اما این اطلس قرار نیست لزوما شما را گیاهخوار کند.
باربارا آنموسیگ، رئیس بنیاد هاینریش بُل که خودش از علاقمندان خوردن گاه به گاه استیک ارگانیک است، میگوید که هدف از انتشار این اطلس آگاه کردن مصرف کنندگان از خطرات هرچه صنعتیتر شدن تولید گوشت است.
او میگوید: "در کشورهای ثروتمند شمال مصرف گوشت همین حالا هم بالاست. اما کشورهای فقیرتر جنوب هم در حال جبران فاصله خود هستند. پاسخگویی به رشد تقاضا مستلزم استفاده از روشهای دامداری و کشاورزی صنعتی است: به حیوانات هورمون رشد خورانده میشود. این تأثیر بسیار بدی بر نحوه رفتار با حیوانات و سلامتی مصرف کنندگان دارد."
در آمریکا سرانه سالانه مصرف گوشت به بیش از ۷۵ کیلوگرم میرسد. این رقم در آلمان حدود ۶۰ کیلوگرم است. این ارقام به نسبت چین و آفریقا – که سرانه مصرف سالانه در آنها به ترتیب ۳۸ و ۲۰ کیلوگرم است – بسیار زیاد هستند. اما در حالی که میزان مصرف گوشت در کشورهای توسعه یافته به ثبات رسیده، و در برخی کشورها نظیر آلمان حتی رو به کاهش است، در بخشهای دیگر جهان - بهخصوص در هند و چین – مصرف کنندگان با میل و اشتیاق فراوان به رژیمهای غذایی غربی و پرگوشت روی میآورند. بنا بر اطلس گوشت، این روند باعث بروز برخی عوارض اجتماعی میشود: هرچه گوشت بیشتری مصرف کنیم، به حیوانهای بیشتری باید غذا بدهیم.
در نتیجه، بخش بزرگتری از زمینهای کشاورزی به تولید غذای حیوانات، از جمله سویا، اختصاص مییابد. به گفته بنیاد هاینریش بل، در سطح جهان، ۷۰ درصد زمینهای قابل کشت به تولید غذای حیوانات اختصاص یافته، و نه تولید غذا برای انسانها. باربارا آنموسیگ میگوید که این کار باعث تضعیف مبارزه با فقر و گرسنگی میشود، چرا که خرده کشاورزان از زمینهایشان رانده میشوند، و جایشان را شرکتهای عظیم و رقابتی میگیرند. او معتقد است که استفاده از روشهای صنعتی باعث استفاده بیش از حد از مواد شیمیایی زیانبار شده است.
احساس گناه
آلمانیها بر سر این موضوع دچار اختلاف شده اند. در این کشور صنعت فرآوردههای گوشتی بسیار پرقدرت است و سالانه ۷۰۰ میلیون حیوان در این صنعت کشته میشوند. خوردن گوشت در آداب و سنن آلمان ریشه دارد: پرسه زدن در خیابانها در حال گاز زدن سوسیس بخشی ثابت از اکثر جشنوارههای خیابانی این کشور است، و یکی از خوراکیهای پرطرفدار در آلمان تکههای خشک شده سالامی هستند که مثل شکلات در ورقههای پلاستیکی بستهبندی شده اند. علاوه بر این، مصرف کنندگان آلمانی به ارزانی غذا در این کشور عادت دارند، و ارزانی قیمت غذا نتیجه مستقیم استفاده از روشهای دامداری و کشاورزی صنعتی است. امروزه یک خانوار آلمانی بطور متوسط حدود ۱۰ درصد درآمدش را صرف غذا میکند، که یکی از کمترین ارقام در جهان است و نسبت به رقم بیش از ۳۰ درصد در سه دهه پیش کاهش قابل توجهی نشان میدهد.
اما در عین حال دغدغههای زیست محیطی در آلمان اهمیت زیادی دارند. حزب سبزها یکی از نیروهای سیاسی قدرتمند این کشور است و ۶۳ کرسی پارلمان را در اختیار دارد. حفظ کره زمین صرفا یک موضوع حاشیهای و مختص چپگرایان نیست: دولت راستگرای میانه بهرهبری آنگلا مرکل از حزب دموکرات مسیحی بود که تصمیم گرفت بهخاطر نگرانیهای زیست محیطی ظرف یک دهه آینده فعالیت نیروگاههای اتمی آلمان را متوقف کند.
از نظر فرهنگی، جامعه آلمان هر آنچه را که طبیعی خوانده میشود تا مرز افراط میپسندد. در نتیجه، خوردن گوشت حکم عملی را دارد که با القاء احساس گناه به مصرف کننده آلمانی – که عموما نسبه به مسائل زیست محیطی هشیار است – نوعی تعادل را در رفتار او برقرار میکند. اما تلاشها برای اعمال فشار در این زمینه با شکست مواجه شده است. پیشنهاد حزب سبزها قبل از انتخابات اخیر برای برقراری یک روز گیاهخواری در نهارخوریهای محلهای کار با تمسخر احزاب رقیب روبرو شد. آنها این پیشنهاد را تجاوز به حق انتخاب افراد دانستند.
اشتفن هانتریش از بنیاد فریدریش نومان، یک اندیشکده طرفدار اقتصاد بازار آزاد، با اینکه اطلس گوشت خوردن گوشت را به آسیب زدن به محیط زیست ربط داده، مخالف است. او میگوید: "ما همه خواهان داشتن محیط زیست پاکتری هستیم. اما گوشتخواری بهخودی خود مشکلساز نیست. مسأله چارچوب سیاسی حاکم بر کشورهای در حال توسعه است که باعث آسیب رسیدن به محیط زیست میشود. پس دلیلی برای عذاب وجدان وجود ندارد."
او میگوید که گوشتخواری در آلمان بدنام شده، و بسیاری از آمارهای اطلس گوشت بهنحوی جهتدار و سیاسی تفسیر میشوند. مثلا به گفته او عبارت "در کشتارگاهها مبارزه برای ارائه محصولات با پایینترین قیمت ممکن از جیب کارکنان انجام میشود" دارای بار سیاسی است و در آن از ادبیات ضد سرمایهداری استفاده شده است. او همچنین معتقد است که در آلمان معمولا تصویری آرمانی و رمانتیک از روش سنتی تولید فرآوردههای گوشتی ارائه میشود و این تصویر با واقعیات گذشته سازگار نیست. او میگوید: "طرد روشهای دامداری و کشاورزی مدرن کار معقولی نیست.
من در نزدیکی یک کشتارگاه گوسفندان بزرگ شدم و میدیدم چطور گوسفندها را میکشند. بهیچ وجه مهربانانه و زیبا نبود. در گذشته راحتی و آسایش حیوانات آخرین اولویت بود." اما باربارا آنموسیگ در جواب میگوید: "هدف ما این نیست که به کسی احساس گناه بدهیم. مسأله موعظه کردن یا دادن پند اخلاقی به دیگران نیست. اینکه چه غذایی میخوریم، مسألهای شخصی است. اما باید به یاد داشته باشیم که آنچه در بشقابمان میگذاریم، پیامدهای سیاسی با خود همراه دارد." به نظر میرسد که پیام اصلی به گوشتخواران هشیار به مسائل زیست محیطی این است که گوشت کمتر، ولی بهتری بخورند.