مرد متهم به قتل درحالی برای بار
دوم پای میز محاکمه رفت که پزشکی قانونی اعلام کرده جسد متعلق به شخصی که
متهم به قتل رسانده، نیست ضمن اینکه علت مرگ متوفی را هم نمیتوان مشخص
کرد.
به گزارش خبرنگار ما، گرههای موجود در این پرونده جنایی باعث شد
متهم به نام میثم برای بار دوم پای میز محاکمه برود. این گرهها مانع از
اعتراف متهم نشده است و او دیروز یکبار دیگر در دادگاه گفت شوهرخواهرش را
به قتل رسانده و نمیداند چرا «دیانای» جسد با شوهرخواهرش منطبق نیست.
این پرونده که قبلا در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی و به صدور
حکم قصاص منجر شده بود سال 88 تشکیل شد. در آن زمان با گمشدن مرد جوانی
به نام فرهاد خانوادهاش موضوع را به پلیس اعلام کردند.
همسر مقتول در
گزارشی که به ماموران داد، گفت شوهرش برای انجام کاری از خانه بیرون رفته و
دیگر برنگشته است. او حتی گفت قرار بود شوهرش با میثم دیداری داشته
باشد. وقتی ماموران میثم را مورد بازجویی قرار دادند این مرد مدعی شد
فرهاد روز حادثه به خانه وی رفت اما خیلی زود آنجا را ترک کرد و بعد از آن
همدیگر را ندیدند. بعد از چند روز جستوجو گفتههای پسر چهارساله فرهاد راز
مفقودشدن این مرد را فاش کرد. این پسربچه گفت: «داییام پدرم را با چاقو
کشت.»
اظهارات کودک چهارساله ظن پلیس را نسبت به میثم بیشتر کرد و این مرد
بازداشت شد. میثم در تحقیقات اعتراف کرد شوهرخواهرش را به قتل رسانده و
جسدش را در بیابانی رها کرده است. او گفت: من و فرهاد خیلی باهم دوست
بودیم رابطه ما بسیار خوب بود. فرهاد از شخصی پول طلب داشت این شخص با من
هم دوست بود واسطه شدم و نیمی از بدهی فرهاد را از آن فرد گرفتم. مدتی از
این ماجرا گذشته بود که فرهاد گفت حتما باید مرا ببیند. آن شب چون سالگرد
فوت پدرهمسرم بود ما خانه مادرزنم دعوت بودیم به فرهاد گفتم امشب نمیشود.
اصرار کرد و گفت باید حتما تو را ببینم. در خانه ما قرار گذاشتیم.
فکر
میکردم حرفش را میزند و میرود اما او شام خریده بود داشتیم شام
میخوردیم که یکبار دیگر موضوع بدهی دوست من را وسط کشید، گفتم به من چه
ربطی دارد اگر میتوانی خودت برو و پولت را بگیر. او با کف دست به صورتم
ضربهای زد و من هم عصبانی شدم و خواستم با مشت ضربهای به گونهاش بزنم که
سرش را چرخاند و ضربه به گیجگاهش برخورد کرد و نقش بر زمین شد. متهم
ادامه داد: «وقتی فهمیدم فرهاد فوت شده موضوع را به باجناقم خبر دادم. او
به خانهام آمد اما گفت نمیتواند کمکی بکند فقط وسایل خونی را برداشت و با
خودش برد. من هم جسد را در انباری خانه مخفی کردم. اصلا حال خوبی نداشتم
چون میدانستم خواهرم و خانوادهاش دنبال فرهاد میگردند چند روز بعد وقتی
که همسرم به خانه آمد گفت بوی تعفن میآید.
جواب دادم انباری کثیف شده
تمیزش میکنم وقتی زنم به خانه پدرش رفت کیسهای بزرگ خریداری کردم، جسد را
داخل آن گذاشتم و به بیابانهای اطراف ورامین منتقل کردم. بعد هم بنزین
روی آن ریختم تا بسوزد و اثر انگشت من باقی نماند.»
ماموران جسد را در
همانجایی که متهم اعلام کرده بود پیدا کردند و به پزشکی قانونی انتقال
دادند. سپس میثم صحنه قتل را نیز بازسازی کرد اما گرهی در پرونده ایجاد شد.
پزشکی قانونی اعلام کرد نمیتواند علت مرگ مقتول را تشخیص بدهد چراکه جسد
بهطور کامل فاسد شده و آثار خاصی هم روی آن باقی نمانده است. با این حال
کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری
استان تهران فرستاده شد.
با طرح درخواست قصاص از سوی اولیایدم مقتول، میثم
پای میز محاکمه رفت. او یکبار دیگر آنچه را که در دادسرا گفته بود بازگو
کرد و مدعیشد یک مشت بیشتر به شوهرخواهرش نزده است با این حال رای بر
قصاص او صادر شد.
پرونده با اعتراض متهم به شعبه هفت دیوانعالی کشور
فرستاده شد. هیات قضات شعبه رسیدگیکننده ایراداتی را بر پرونده وارد و حکم
قصاص را نقض کردند و پرونده را به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران
فرستادند. مهمترین این ایرادها نظریه پزشکی قانونی بود. متخصصان اعلام
کرده بودند«دیانای» جنازه با «دیانای» فرزندان، خواهران و برادران
فرهاد مطابقت ندارد. ضمن اینکه در نظریه پزشکی قانونی علت مرگ فردی که جسدش
یافت شده نیز مشخص نشده بود.
بنابراین دیوانعالی کشور در این موضوع که جسد
متعلق به فرهاد است، شبهه وارد و درخواست کرد در اینباره تحقیق شود زیرا
شواهد نشان میدهد جنازه متعلق به شخصی دیگر است. رسیدگی به این پرونده
روز گذشته در شعبه 71 برای بار دوم آغاز شد. بعد از اینکه نماینده دادستان
تهران برای متهم یکبار دیگر درخواست مجازات کرد و اولیایدم نیز درخواست
قصاص را مطرح کردند متهم پای میزمحاکمه رفت. او یکبار دیگر به قتل
شوهرخواهرش اعتراف کرد و گفت: دروغ نمیگویم من واقعا فرهاد را کشتم. من
کشتیگیر هستم. روز حادثه وقتی ضربه به گیجگاهش برخورد کرد یکدفعه نفسش
بند آمد و خون از بینی و گوشش بیرون ریخت. چون در کشتی وقتی نفس قطع میشود
چند ضربه به کمر میزنند تا نفس برگردد من این کار را با فرهاد کردم اما
نتوانستم او را نجات بدهم و فرهاد مرده بود.
در آن زمان اصلا نتوانستم درست
تصمیم بگیرم. خیلی ترسیده بودم به همین دلیل جسد را در انباری خانه مخفی
کردم و بعد هم موضوع را به باجناقم گفتم. متهم در پاسخ به این سوال که
خواهرزادهاش گفته او با چاقو به پدرش ضربه زده است، توضیح داد: او بچه است
روز حادثه هم اصلا آنجا نبود. ضمن اینکه وقتی مدعی شد من پدرش را با چاقو
به قتل رساندم مامور از او پرسید بعد چه کردید گفت همگی رفتیم و بستنی
خوردیم. او آن زمان خیلی بچه بود و یادش داده بودند چه بگوید در آن زمان
او اصلا در خانه من نبود. من اصلا نمیخواهم قتل را انکار کنم. از ابتدا هم
قتل را قبول کردم اما واقعا به عمد این کار را نکردم.
متهم درباره علت
آتشزدن جسد گفت: وقتی جسد را در کیسه گذاشتم و بیرون بردم برای اینکه اثر
انگشتم روی کیسه نماند به اندازه در گالن چهارلیتری، روی کیسه بنزین ریختم و
آن را آتش زدم اما اصلا قصد نداشتم جسد را بسوزانم البته باید بگویم
نمیدانم چرا «دیانای» آزمایششده با فرزندان فرهاد همخوانی ندارد اما
هنوز هم میگویم جسد متعلق به فرهاد است.
در این هنگام قاضی عزیزمحمدی -
رییس دادگاه- گفت: به نظر میرسد تو جسد را سوزاندی تا آثار قتل از بین
برود و آنچه خواهرزادهات درباره چاقوخوردن پدرش گفته درست است. ضمن اینکه
از زمان قتل تا کشف جسد پنج روز گذشته بود و در این مدت جسد چنان فاسد
نمیشود که دیگر نتوان تشخیص داد علت مرگ چیست تو سعی کردی جسد را از بین
ببری.
متهم این موضوع را رد کرد و گفت: همهچیز اتفاقی بود. بعد از
گفتههای متهم وکیلمدافع او نیز در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خودش را مطرح
کرد. با پایان جلسه هیات قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.