«پس از گذشت يك و نيم سال از تعطيلي خانه سينما، سرانجام درهاي اين تشكل
صنفي همزمان با روز ملي سينما 21 شهريور ماه به روي سينماگران باز شد.» اين
خبري است كه خيلي از روزنامهنگاران را خوشحال و اميدوار كرد.
روزنامهنگاراني كه براي بازگشايي خانه سينما تلاشهاي زيادي انجام دادند
اما همچنان وضعيت خودشان نامعلوم است. شايد آنها هم توقع داشتند در همان
زماني كه خانه سينما بازگشايي شد، انجمن صنفي روزنامهنگاران هم مجددا
فعاليت خود را آغاز ميكرد. تا اين روزهاي سختي كه در سالهاي گذشته بر
روزنامهنگاران گذشته است، تمام شود.
اعضاي هياتمديره انجمن تا سال 88
رجبعلي مزروعي، ماشاءالله شمسالواعظين، كريم ارغندهپور، بهروز گرانپايه و
خانم بدرالسادات مفيدي بودند، اما اعضايي كه با كارشكنيهاي وزارت كار
دولت دهم رسميت پيدا نكردند، رجبعلي مزروعي، ماشاالله شمسالواعظين،
ابوالحسن مختاباد، بهروزگرانپايه و خانم فراهاني بودند. از ميان اين اعضا
تنها كسي كه حاضر به گفتوگو درباره شرايط گذشته و تازه انجمن صنفي شد
بهروز گرانپايه بود. وي در آستانه سالگرد تصرف سفارت امريكا به اتهام
جاسوسي به حكم سعيد مرتضوي بازداشت شد.
گرانپايه، عضو هياتمديره موسسه
پژوهشي «آينده» بود و در كنار ساير اعضاي اين موسسه از جمله دكتر قاضيان و
عباس عبدي دستگير شدند. اما اين مساله هيچ خللي در كار انجمن صنفي
روزنامهنگاران ايجاد نكرد و حتي انجمن براي او از نظر حقوقي كاري انجام
نداد. انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران در چهارم تير 1387 توسط ديوان عدالت
اداري به علت «سست بودن پايههاي تاسيس» واجد انحلال اعلام شد.
دفتر اداري
انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران كه از 14 مردادماه 1388 توسط دادستاني
تهران و با حكم سعيد مرتضوي پلمب شده بود روز هشتم آذر 1389 فك پلمب شد تا
تعاوني مسكن انجمن فعاليت اداري خود را استمرار دهد. با اينحال طبق بيانيه
هياتمديره اين انجمن، «فعاليت انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران به ويژه
امور دبيرخانهيي آن، از قبيل تمديد اعتبار كارت عضويت داخلي و بينالمللي
اعضا، امور بيمه بيكاري و فعاليت كميتههاي عضوگيري و رفاهي تا اطلاع ثانوي
همچنان ميسر نيست. با بهروز گرانپايه از نخستين روزهاي شروع به كار انجمن
در سال 76 تا روزهاي سخت تابستان 88 صحبت كرديم.
از روزنامهنگاراني كه
امروز بدون هيچ نهاد صنفي كار ميكنند و هرروز به اميد خواندن خبر دستور
بازگشايي انجمن از خواب بيدار ميشوند. خوابي كه چهار سال طول كشيده است.
شايد بعضي از خودخواهيهاي جناحهاي سياسي تاثير فراواني روي انجمن صنفي
روزنامهنگاران داشته است، بعضي از تعبيرهاي غلطي كه تا امروز هم ادامه
دارد. بهروز گرانپايه درباره تمامي مشكلات و حرفهايي كه در چهارسال گذشته
درباره انجمن صنفي روزنامهنگاران زده شده است به سوالات ما پاسخ داد.
از آخرين جلسات و دلايل پلمب انجمن براي ما بگوييد، در رسانهها خوانديم كه
مسوولان وزارت كار به حد نصاب نرسيدن جلسات را بهانه كردند، آخرين روزها
تا پلمب چگونه گذشت؟
رويدادهاي انجمن صنفي و تشكيل مجامعاش به اين صورت بود كه ما طبق روال
عادي كه در سالهاي قبلش كه در سال 77- 76 بودند اقدام به برگزاري مجمع
عمومي سالانه براي تشكيل هياتمديره جديد كرديم، هياتمديره قبلي سال 82
انتخاب شده بود كه بايد در اواخر 85 هياتمديره جديد انتخاب ميشد. در
مراحل پيگيري اين قضيه در قانون بايد از بازرسان وزارت كار دعوت كرد. ما هم
از آنها دعوت كرديم. اما آنها شروع كردند به كارشكني. علتش اين بود كه
براساس اساسنامه انتخاب اعضاي هياتمديره انجمن بايد در مجمع عمومي و با
بيش از 50درصد اعضايش صورت بگيرد. اگر در مجمع عمومي اول به حد نصاب نرسد
بايد فراخوان دومي داده شود كه فكر ميكنم بايد در دومي 30درصد اعضا شركت
كنند. معمولا به دليل اينكه هم تعداد اعضا زياد نبود هم خبرنگاران در مجمع
فاقد انگيزه حضور براي رايگيري بودند به حدنصاب نميرسيد.
يك رويهيي در
وزارت كشور و برگزاري مجامع ساير انجمنهاست كه در فراخوان سوم با هر ميزان
از اعضا قانوني است و رسميت پيدا ميكند و انتخابات برگزار ميشود. در
انتخاباتي كه بازرسان وزارت كار شركت نكردند، عنوان كردند كه چون در
اساسنامهتان قيد نشده است كه فراخوان سوم را ميتوانيد برگزار كنيد پس
الزاما بايد به حدنصاب برسد. گفتوگوها و رايزنيهاي ما با وزير وقت كار
به نتيجه نرسيد. به نظرم مشكل آنها اين جنبه رسمي نبود، آنها معتقد بودند
كه تركيب هياتمديره بايد شامل جريانهاي اصولگرا باشد. ما هم اين را
پذيرفتيم كه بيايند و در انتخابات ثبت نام كنند، افرادي از آن جريان براي
هياتمديره ثبت نام كردند كه در ساعتهاي پاياني راي نياوردند.
ما به وزارت
كار گفتيم كه سازوكار به صورت راي آوردن است و ما نميتوانيم دموكراسي را
بر هم بزنيم. اما آنها از ما ميخواستند كه با ارائه ليستهاي تركيبي و
فشار به خبرنگاران كاري كنيد كه به جريانهاي اصولگرا راي بدهند. اين كار
از نظر ما خلاف دموكراسي بود و از همه مهمتر بيقانوني و ما قبول نكرديم.
از رسانه يا خبرنگاران خاصي هم اسم آوردند؟
از رسانه نه، اما خب تا حدودي مشخص بود كه دقيقا درباره چه گروهي صحبت
ميكنند. تصور آنها اين بود كه هياتمديره اين كار را ميتواند انجام دهد
ولي ما سازوكاري جز دموكراسي را نميتوانستيم انتخاب كنيم. به همين دليل
كار به شكايت به ديوان عدالت كشيد. ديوان عدالت هم مكاتبات ما با وزارت كار
را به رسميت نشناخت اما هيچ حكمي درباره پلمب ما صادر نكرد. ما همچنان
فعاليت خودمان را ادامه ميداديم و خدماتي را كه بايد به خبرنگاران
ميداديم پيگيري ميكرديم اين موضوع ادامه داشت تا سال 88، در اين سال به
دليل اتفاقاتي كه كمي شرايط آشفته بود، ما دوباره فراخوان داديم براي
برگزاري مجمع، روز خبرنگار را انتخاب كرديم تا انگيزه براي حضور خبرنگاران
وجود داشته باشد كه متاسفانه با حكم دادستاني شب قبل انتخابات مجمع عمومي،
حكم پلمب دفتر انجمن بدون ذكر دليلي صادر شد.
جرايم يا اتهامي كه به انجمن صنفي زدهاند دقيقا چه بوده است مثلا ما
شنيديم كه گفتند انجمن صنفي، خبرنگار براي رسانههاي خارجي تربيت كرده يا
خيلي حرفهاي ديگر، به نظر شما تركيب مديراني كه در انجمن صنفي فعاليت
ميكردند، متعلق به يك جناح سياسي خاصي بودهاند، شايد به همين خاطر اين
گونه درباره انجمن قضاوت شده است.
الان روشن شد كه در واقع وضعيت انتخابات و فعاليت هياتمديره در سال
84تا88 چگونه بوده و علت پلمب انجمن چه بوده است. دفتر انجمن فقط پلمب شده
است، از همان زمان گلايههايي به انجمن صنفي مطرح شد، نخستين اتهام سياسي
بودن اعضاست، دوم افرادي كه در هياتمديره بودند به خارج رفتهاند، سوم
فعاليتهاي سياسي. اگر واقعبينانه و مستند به اين اتهامات نگاه كنيم،
متوجه ميشويم هيچ كدام اينها مصداقي ندارد. ببينيد ميگويند اعضا سياسي
بودند، خيلي از افرادي كه در هياتمديره ما بودند نقشهاي مختلفي داشتند،
يعني هم خبرنگار و هم عضو حزب يا سازمانهاي مردم نهاد بودهاند، به لحاظ
حقوقي براي حضور در هياتمديره انجمن قيدي كه مانع فعاليت در احزاب يا
فعاليتهاي ديگر باشد، وجود ندارد.
مهم اين بوده كه در اين انجمن كار سياسي
انجام نشود. ما مستندات زيادي داريم كه نشان ميدهد هياتمديره اين مرزها
را رعايت كرده است. اگر فردي به دلايلي غير از دلايل صنفي بازداشت ميشد،
انجمن هيچ گونه موضعگيري براي او انجام نميداد. وقتي آقاي عبدي يا خود
بازداشت شديم هياتمديره هيچ واكنشي نشان نداد. ولي در مقابل اگر نشريه
توقيف ميشد يا فشار خاصي به خبرنگاران وارد ميشد ما موضعگيري ميكرديم
زيرا وظيفه ما بود، بايد اين كار را انجام ميداديم. عدهيي اين رفتارها و
موضعگيري انجمن را فعاليت سياسي اطلاق كردند، طبيعي است كه هر كنشي در
برابر دولت ممكن است بار سياسي داشته باشد ولي جريان سياسي در كار نبوده
است، اين كار فقط براي رعايت حقوق خبرنگاران بوده است و در چارچوب حركت
صنفي بوده است.
موضوع پيوستن بعضي اعضاي انجمن به رسانههاي بيگانه، يك
موضوع شخصي است و بايد خود افراد پاسخگو باشند و نبايد با يك تصميم شخصي،
فعاليتهاي يك انجمن سنجيده شود. در نهايت ميبينيد كه اينها
بهانهجوييهاي گروه اقليت اصولگرايان مطبوعات است، زيرا در رايگيري انجمن
با شكست مواجه شدند پس به اين دلايل متوسل شدند.
اما از سال 88تا92 به همراه فشارهاي بيشتر شاهد راهاندازي انجمنهاي موازي هم بودهايم، نظر شما چيست؟
ما اصلا تخلفي نداشتيم هيچ مرجع قضايي هم نتوانسته حكم براي انحلال و ابطال
مجوز انجمن صادر كند. زيرا تمام فعاليتهاي ما در چارچوب قوانين انجمن و
وزارت كار بوده است و هميشه از بازرسان آنها براي جلسات هم دعوت ميكرديم،
حتي فراخوانهايي كه ارائه ميشد هم به صورت قانوني بود. اگر هم خبرنگاراني
در خارج از چارچوب حرفهيي خود مرتكب خطايي ميشدند انجمن هيچ گونه
فعاليتي براي آنها انجام نميداد. زياد اتفاق افتاده بود كه براي بچهها
مشكلاتي پيش ميآمد ولي اگر درباره فعاليتهاي حرفهيي خودشان و صنف
روزنامهنگاران بود، انجمن اعلام موضع ميكرد ولي در غير اين صورت انجمن
فعاليتي انجام نميداد. البته دوستان بعد از پلمب انجمن، انجمن صنفي
روزنامهنگاران و خبرنگاران را راهاندازي كردند كه اگر در وزارت كار ثبت
شده باشد، كار غيرقانوني است، تشكلهاي صنفي لزوما بايد در وزارت كار ثبت
شوند. از نظر قانون هيچ نهادي نميتواند بيشتر از يك انجمن داشته باشد.
روزنامهنگاران يك مفهوم اعم است، يعني هم خبرنگاران، هم روزنامهنگاران.
پس اگر امروز چند انجمن روزنامهنگاران در وزارت كار داريم كار غيرقانوني
است زيرا مجوز انجمن لغو نشده است.
شيوه عضوگيري انجمن چگونه بود؟
عضوگيري در انجمن براساس اساسنامه صورت ميگرفت. افراد بايد با مستنداتي و
در واقع معرفهايي بتوانند اثبات كنند كه فعاليت حرفهيي در طول حداقل يك
سال منتهي به انتخابات داشتهاند. آييننامه داخلي عضوهاي پيوسته، وابسته و
افتخاري را كامل تعريف كرده است و براساس آن عمل شده است. عضو اول، وابسته
است كه بعد از سه سال پيوسته ميشده است. تمديد عضويت هم براساس استمرار
فعاليت در روزنامهها و نشريات شكل ميگرفته است. خود انجمن عضوهاي
حقوقبگير هم داشت يعني فردي مثل حسابدار و منشي كه بيشتر به صورت اداري
بودند افراد ثابت انجمن بودند ولي بقيه به صورت داوطلبانه فعاليت ميكردند.
زيرا قرار نبود كه براي انجمن فعاليت خاصي انجام دهند اينجا مثل خانهشان
بود كه به امور آنها رسيدگي ميكردند به همين خاطر به صورت داوطلبانه حضور
داشتند.
بعد از پلمب جلساتي را برگزار كردهايد؟
اعضاي هياتمديره انجمن بعد از پلمب هر چهار ماه يكبار جلساتي را تشكيل
ميدادند و از انتخاب آقاي روحاني به اين سمت هم هر هفته جلسه خودمان را
برگزار ميكنيم. بيشتر درباره مسائل رفاهي بچهها صحبت ميكنيم كه بايد
پيگيريهاي اداري صورت گيرد و از سمت ديگر درخواستهايي هم به وزير كار و
رييسجمهور ارسال ميكنيم كه هر چه زودتر همان طور كه خودشان گفتند انجمن
صنفي روزنامهنگاران را باز كنند تا هر صنفي خودش به مسائلش رسيدگي كند. در
واقع تنها خواستهيي كه امروز انجمن از وزير كار و رييسجمهور دارد، به
سروسامان رسيدن روزنامهنگاران بعد از چهارسال است. البته به دليل مشكلاتي
هميشه اعضا به صورت كامل حضور نداشتند و مثلا يكي از عضوهاي هياتمديره كه
آقاي مزروعي بودند به دليل اقامت در خارج از كشور در جلسات حضور نداشتند.
الان تصور كنيد كه حكم فعاليت مجدد انجمن صادر شده است و به شما
ميگويند كه ميتوانيد از فردا فعاليتهاي خود را شروع كنيد چه تغييراتي
ايجاد شده است و چه برنامههاي تازهيي داريد؟
نخستين اقدام انجمن پس از فك پلمب، فراخوان مجمع عمومي براي انتخاب
هياتمديره جديد است زيرا دوره ما تمام شده است و نخستين كار بايد برگزاري
انتخابات با حضور ناظران وزارت كار باشد، بيشتر از اين نميتوانيم فعلا
چيزي بگوييم اما برنامههاي جديد، همين ادامه فعاليتهاي گذشته است. ما
دانشگاه هم داريم كه الان چهارسال ميشود كه وزارت علوم به ما دانشجو
نميدهد، انجمن هم براي تامين هزينههاي ملي مجبور شد ساختمان دانشكده را
اجاره بدهد. وقتي وزارت علوم وظيفه اين كار را دارد ولي انجام نميدهد،
انجمن هم تصميم به بستن دانشكده گرفت و حتي ديگر نتوانستيم كلاسهاي آموزشي
كه خود انجمن برگزار ميكرد را داشته باشيم. يكي از نكات مهمي كه ميتوان
گفت حضور افرادي در هياتمديره انجمن بود كه زمينه اقتصادي داشتند، كسي مثل
آقاي مزروعي كه با توجه به سياسي بودن و هوش اقتصادياش توانست كمكهاي
بزرگي از نظر مالي به انجمن داشته باشد. همين ساختمان دانشكده يا دفتر
انجمن از كارهاي بزرگ ايشان بود. بايد در تركيب هياتمديره جديد اين مساله
كاملا در نظر گرفته شود كه هياتمديره بايد از تمام كساني كه ميتوانند به
خبرنگاران كمك كنند، تشكيل شود.
قطعا برنامههايي براي روزنامهنگاران بوده است كه امروز با بسته
شدن انجمن خيلي از آنها به حالت تعليق در آمده است در مدت زمان فعاليت
انجمن چه برنامهها و فعاليتهايي براي اعضاي اين صنف انجام شده است؟ چيزي
از برنامههاي آينده مشخص نشده است؟
ما چون الان در مقام مسوول براي آينده نيستيم اگر در اين باره صحبت كنيم
حالت تبليغاتي خواهد گرفت. انجمن چارچوب مشخصي دارد كه بايد كارهايش را
دنبال كند. درباره كارهايي كه انجمن در گذشته انجام داده است، ميتوانم
بگويم كه مهمترين كار انجمن هويتبخشي به صنف روزنامهنگار بوده است.
احقاق حقوق آنها و خدماترساني به روزنامهنگاران بوده است كه انجمن
كميتههايي را تشكيل داده بود و كارهاي آنها را دنبال ميكرد. بحثهاي
مختلفي در اين كميتهها انجام ميشد، مثلا درباره بيمه خبرنگاران به ويژه
خبرنگاران مستقل يا منازعاتي كه با مديران خودشان داشتند، انجمن در اين
مواقع وارد شده است. اگر اعضا مشكل حقوقي برايشان پيش آمده، انجمن برايشان
وكيل گرفته و هزينه آنها را هم حساب كرده است.
وامهايي براي زندگي آسانتر
و بهتر به خبرنگاران داده شده است. برگزاركننده جشنواره مطبوعات در چند
سال بودهايم. از ديگر كارها حمايتهاي حقوقي، رفاهي و حرفهيي از
روزنامهنگاران و خبرنگاران بوده است. حتي انجمن كلاسهاي آموزشي در زمينه
خبرنويسي، گزارشنويسي و گرافيك مطبوعات هم برگزار كرده است. حالا بايد
منتظر باشيم تا بازگشايي مجدد انجمن افرادي كه دوباره در هياتمديره قرار
ميگيرند با چه برنامههاي جديدي وارد ميشوند كه اين كارها ادامه پيدا
كند، زيرا مهمترين وظيفه انجمن همان طور كه گفتم هويتبخشي به
روزنامهنگاران است به همين خاطر افراد جديد بايد اين عامل مهم را حفظ
كنند.
با توجه به انتخاب آقاي انتظامي به عنوان معاون امور مطبوعاتي
وزارت ارشاد، انجمن چه درخواستي از وي دارد؟ به نظر شما چه كمكي ميتوانند
به انجمن داشته باشند؟
كمك به استقلال صنف روزنامهنگاران بايد از مهمترين كارهاي معاون مطبوعاتي
باشد، ايشان نزديك به يك دهه است كه با اين صنف آشنا هستند و توقع ميرود
كه كمك به تنوع مطبوعات داشته باشند، افزايش سايتهاي خبري و شبكههاي
تلويزيوني خبري ميتواند كمك بزرگي به اين صنف باشد.
فضاي رسانهها بايد باز باشد و محدوديتهايي كه طي چهارسال گذشته به ناحق
به مطبوعات وارد شده است را از بين ببرند و با فضاي باز رسانهيي اجازه
رساندن خبر به مخاطب و مسوولان را فراهم كنند. البته ما شنيدهايم كه اين
انجمن صنفي روزنامهنگاران و خبرنگاران از كارهاي ايشان است اما امروز آقاي
انتظامي بايد به فكر انجمن واقعي باشند زيرا نخستين انجمن صنفي
روزنامهنگاران ثبت شده در وزارت كار است.