شکایت از شخصی که مرتکب تخلفی شده و عمل او طبق قانون جرم تلقی میشود و قاضی برای آن مجازات تعیین کرده شکایت "کیفری" نامیده میشود.
شکایت کیفری ابتدا در دادسرا مطرح میشود، یعنی باید شکوائیه خطاب به دادستان نوشته و مشتکی عنه (کسی که از او شکایت دارید) را با اسم و مشخصات و آدرس معین کنید و مشروح شکایت خود را بنویسید و مدارک و مستندات خود را به شکایت پیوست کنید. نوشتن شکوائیه کیفری شیوه خاصی ندارد و مانند دعاوی حقوقی نیاز به فرم خاصی ندارد، اما خوب است شکایتنامه منظم ومرتب از حیث جمله بندی و خوانا باشد.
یکی از مسائلی که مراجعین دادگستری زیاد با آن مواجه هستند، تفکیک دو عنوان دعاوی کیفری و دعاوی حقوقی است و برای موفقیت در دادگستری، دانستن تفاوتهای این دو عنوان خیلی موثر است:
۱- شکایت کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن، دادگاه مجازات تعیین میکند، ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظرنمیگیرد و فقط مرتکب عمل رابه دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم میسازد.
۲- شکایت کیفری را درهرکاغذی میتوان تنظیم و به مرجع قضایی برد، ولی شکایت حقوقی حتماٌ باید در کاغذ مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود وگرنه مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
۳- شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا، جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده میشود. ولی دادخواست حقوقی باید به صورت مستقیم به دادگاه برده شود.
۴- شکایتهای کیفری را بدون استفاده از وکیل کیفری هم میتوان در دادگستری مطرح کرد، ولی اکثر شکایتهای حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود.
۵- برای مطرح کردن شکایت کیفری (از هر نوعی که باشد) فقط یک تمبر ۲۰۰۰ تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده میشود، ولی برای طرح شکایت حقوقی، باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم در هزار تمبر باطل کرد.
۶- پرونده بسیاری از شکایتهای کیفری حتی با پس گرفتن شکایت از طرف شاکی هم بسته نمیشوند (مثل شکایت راجع به رشوه، قتل، زنا و..)، اما شکایتهای حقوقی با پس گرفتن دعوا از طرف شکایت کننده، خاتمه مییابند.
۷- درشکایتهای کیفری، به شکایت کننده شاکی گفته میشود و به طرف او متشاکی یا مشتکی عنه و یا متهم گفته میشود و به موضوع پرونده نیز اتهام میگویند. اما در شکایتهای حقوقی، به شکایت کننده خواهان میگویند، به طرف او خوانده گفته میشود و به موضوع پرونده هم خواسته میگویند.
۸- برای دعوت کردن طرف شکایت کیفری (متهم) به دادگاه برگهای بنام احضاریه برای او فرستاده میشود، ولی برای دعوت کردن طرف شکایت حقوقی (خوانده) از ورقهای بنام اخطاریه استفاده میکند.
۹- در شکایت کیفری، اگر متهم (مشتکی عنه) به احضاریه توجه نکند و در وقت تعیین شده خود را به مرجع قضایی معرفی نکند. او را جلب و به اجبار به دادگستری میبرند، ولی در شکایتهای حقوقی اگرخوانده به موقع حاضر نشود، منتظر او نمیمانند و ممکن است حق را به خواهان بدهند.
۱۰- دردعواهای کیفری بدون وکیل هم میشود به حکم دادگاه اعتراض و خواستار ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر شد، ولی در دعواهای حقوقی فقط وکیل دادگستری باید به وسیله دادخواست تجید نظر درخواست تجید نظرخواهی کند.
۱) مرحله طرح شکایت وشروع تحقیقات
۲) مرحله رسیدگی ابتدائی دادگاه اولیه (دادگاه بدوی)
۳) مرحله رسیدگی تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر
در جرایمی که تعقیب آن منوط به شکایت شخص زیان دیده از جرم است، شخص باید اهلیت داشته باشد. اهلیت در قانون جمهوری اسلامی ایران داشتن سن لازم است که در دختران سن ۹ سالگی و در پسران سن ۱۵ سالگی تعیین شده است. اما معمولا رویه عملی دادگاه سن ۱۸ سالگی است. در صورتی که فرد هنوز به سن لازم نرسیده باشد باید، ولی یا قیم فرد نسبت به شکایت اقدام کند
جرایمی هست که تنها با شکایت شاکی قابل پیگیری است و فاقد جنبههای عمومی هستند مانند جرایم افتراء، توهین و فحاشی و در این مسائل بلافاصله پس از تقدیم شکوائیه به دادسرا تعقیب و تحقیقات شروع میشود.
در جرایم عمومی و غیر قابل گذشت با اعلام و گزارش ضابطین دادگستری تعقیب جرایم را دنبال میکند.
قابل ذکر است که ضابطین قوه قضائیه در حال حاضر همان ماموران نیروی انتظامی هستند که در این حال در برخی موارد نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نیز به عنوان ضابطین دادگستری محسوب میشوند.
شکوائیه را میتوان در کاغذ معمولی صادر کرد و نیاز به کاغذ خاصی ندارد.
۱- نام، نام خانوادگی، نام پدر و نشانی دقیق شاکی
۲- موضوع شکایت با ذکر تاریخ و محل وقوع جرم (تاریخ اعلام شکوائیه به داد سرا باید قید شود)
۳- ذکر ضرر وزیان مالی که به مدعی وارد شده و قابل مطالبه است.
۴- مشخصات و نشانی مشتکی عنه (متهم) یا مظنون
۵- ادله و اسامی و مشخصات و نشانی شهود و مطلعین
پس از طی موارد فوق و تکمیل شکوائیه، شاکی بایدامضاء کند و به دادسرا یا دادگاه مربوطه ارائه کند و دادسرا یا دادگاه با برسی دستورات لازم را جهت پی گیری به ضابطین قضائی اعلام میکند.
شروع تحقیقات باشنیدن شکایت شاکی است یعنی قاضی دادسرا باید بداند شما از چه کسی شکایت دارید ودلائل شکایت شما چیست ارائه دلیل بسیارمهم است وجود دلیل محکم راه رسیدگی را هموار میکند و پرونده درمسیرتحقیقات پیچیده نمیافتد و زودتربه نتیجه میرسد.
باوجود دلیل قاضی میتواند قرار مناسبی برای متهم صادر کند و پس از گرفتن دفاعیات او سریعا نظرخود را بدهد، اما گاهی شاکی دلیل کافی ندارد و یک سری قرینههائی ارائه میدهد که قاضی باید آنها راارزیابی کند و اگرآن را کافی ندید ودر عین حال ظن به مجرمیت متهم دارد تحقیقات بیشتری را ازضابطین قضائی میخواهد و دستورات لازم را درمورد کیفیت تحقیق به آنها میدهد.
شاکی میتواند مواردی را که برای احراز مجرمیت متهم ضروری میداند به قاضی اعلام کند تادرصورت لزوم انجام شود، ولی اگرقاضی ظن به مجرمیت متهم نداشت قرارمنع تعقیب متهم را صادر میکنداین قرار قابل اعتراض در دادگاه خواهد بود.
فرم دادخواست برای دعاوی حقوقی و مالی است و معمولا به دادگاههای حقوقی تقدیم میشود، اما گاهی ممکن است یک امر کیفری با شکایت شما دردادگاه کیفری مطرح باشد که جنبه مالی هم داشته باشد. مثلا علیه کسی شکایت خیانت در امانت مطرح کرده اید و پرونده دردادگاه کیفری درحال رسیدگی است، چون دادگاه کیفری صرفا به آنچه شما شکایت کرده اید رسیدگی میکند و کاری به جنبه مالی ندارد قانونگذار اجازه داده برای تسهیل کار و اینکه شما زودتر به حق خود برسید دعوی مالی مرتبط با همان شکایت را در همان دادگاه کیفری با تقدیم دادخواست مطرح کنید درچنین مواردی دادگاه کیفری پس از رسیدگی به امر کیفری درصورتی که جرم را ثابت دانست و متهم را به مجازات محکوم کرد به امرحقوقی ادعائی شما رسیدگی ورای مقتضی صادر خواهد کرد.
در این صورت به تظلم خواه شاکی گفته میشود و کسی که از او شکایت شده مشتکی عنه یا متهم نامیده میشود و آنچه علیه متهم مطرح میشود، شکایت نام دارد. در این صورت اگر چیزی به متهم نسبت داده شود اسم آن اتهام است.
درچنین صورتی به تظلم خواه مدعی میگویند (یعنی خواهان) و کسی که علیه او ادعائی مطرح شود مدعا علیه نامیده میشود (یعنی خوانده) وآنچه راخواهان طلب میکند ادعا (یعنی خواسته) نام دارد.
به اموری که در شرع یا قانون مورد امر یا نهی است و تخطی از آن مستوجب مجازات است، جزائی یا کیفری میگویند مانند سرقت، کلاه برداری، خیانت در امانت و. به عبارتی هرگاه قانونگذار فعل یا ترک فعلی را ممنوع کرده و برای مرتکب آن مجازات مشخص کند، انجام یا عدم انجام امر و نهی قانونگذار جرم خواهد بود. در بیشتر موارد قانونگذار از اشخاص میخواهد اعمال پیش بینی شده در قانون را انجام ندهند وگرنه مجازات میشوند.
به عنوان مثال پیش بینی جرایمی، چون قتل، ضرب وجرح و کلاهبرداری به منزله اعلام این امر به اشخاص است که از ارتکاب این اعمال خودداری کنند و اگر این اعمال را انجام دادید مجازات خواهید شد.
در مقابل، در پارهای از موارد قانونگذار از شهروندان انتظار دارد کاری را به انجام برسانند و به تکلیفی عمل کنند، در غیر این صورت برای شخصی که از عمل به این تکالیف امتناع کند، مجازات پیش بینی شده است.
به عنوان نمونه تأمین هزینه زندگی زن و فرزندان مشترک را قانونگذار به عنوان یک تکلیف بر زوج تحمیل کرده است و شوهر و پدری که با وجود توان مالی از پرداخت هزینه زندگی زن و سایر افراد واجب النفقه خودداری کنند، متحمل مجازات خواهند شد.
بیشتر پروندههای مطروحه در دادگستری با شکایت متضرر از جرم آغاز میشود. هر روزه در صحن مجتمعهای قضایی شاهد اشخاصی هستیم که با تنظیم و تقدیم شکایت به مراجع ذی صلاح، مبادرت به طرح و تعقیب دعاوی خود میکنند و از مقامات قضایی تقاضای اعاده حقوق از دست رفته خود و مجازات مرتکبین جرایم را دارند. در تنظیم شکایت کیفری، شاکی باید چند مسأله را به طور دقیق در شکایت خود درج کند.
۱ـ مشخصات و آدرس خود (شاکی)
۲ـ مشخصات مرتکب یا مرتکبین جرم (مشتکی عنه) «در صورت امکان» و اعلام نشانی آنها
۳ـ محل وقوع جرم
۴ـ شرح عمل مجرمانه مورد ادعا و چگونگی و تاریخ وقوع آن
۵ـ دلایل ارتکاب جرم درصورت وجود شهود آدرس آنها
۶ـ میزان خسارت وضرر و زیان وارده ـ در صورت ورود خسارت و امکان تعیین آن ـ در شکواییه مطروحه شاکی به بیان شکایت خود با ذکر موارد پیش گفته کرده و از مقامات قضایی دادخواهی میکند که بااین طرح شکایت فرآیند دادرسی کیفری آغاز میشود.
منبع: وبسایت دادگران