در دیداری که دکتر احمدی رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتابهای علوم انسانی دانشگاهها - «سمت» - با آیتالله العظمی سیستانی داشته، این مرجع تقلید با ابراز نگرانی از وضعیت علوم انسانی در کشور، از تدریس فلسفه ملاصدرا و ترویج آرای محیالدین ابن عربی خصوصا در باب معاد انتقاد و بر ضرورت اصلاح این رویکرد تاکید کرده است.
به گزارش پارسینه، قسمتی از متن گزارش این دیدار که از طرف دکتر احمدی توسط سایت ابن عربی منتشر شده است در پی میآید:
«... حضرت آیتالله که پیدا بود از پیچیدگی، دشواری و اهمیت علوم انسانی و پیوند آن با مسائل اسلامی نیک آگاه و سخت نگرانند و برای هشدار دادن به ما و مسئولان ذیربط احساس مسئولیت میکنند، فرمودند: بررسی مسائل دینی و بردن نتیجه آن به دانشگاهها و حوزههای اجرایی کاری است بسیار دشوار. آیا طلبهای که شرایع و لمعه و مکاسب و جواهر را خوانده میتواند بر مسند قضاوت بنشیند و کار حقوقی و قضایی انجام دهد؟ من از مشکلاتی که در دادگاههای ایران هست خبر دارم. مسائل باید همهجانبه و با توجه به آرای دیگران هم بررسی و سپس با وقوف کامل به فقه و حقوق خودمان نظر نهایی اعلام شود.
از باب نمونه دکتر کاشانی فرزند آیتالله کاشانی استاد حقوق در باب شفعه نظر حقوقی فرانسه را ترجیح داده ... اما اگر دکتر کاشانی به فقه احاطه داشت میدید که در روایت امام جواد علیهالسلام این مطلب با وضوح آمده است. روایت این است که اگر صاحب حق شفعه در همان شهر است، شریک سه روز به او مهلت میدهد و اگر میخواهد برود پول را از شهر دیگری بیاورد به اندازه رفت و برگشت و سه روز پس از بازگشت به او مهلت میدهد. اگر در این مدت رسانید، سهم از آن اوست وگرنه حق شفعه ندارد. اگر صاحب حق شفعه در شهر دیگری باشد، باید به او اعلام کنند و پس از دریافت اعلام هم سه روز مهلت دارد تا قیمت سهم شریک را بیاورد. اگر نیاورد حق شفعهاش ساقط میشود.
سپس فرمودند: نتیجه بحث و بررسی و دگرگونی در علوم انسانی باید این باشد که در قالب عمل و اجرا درآید و از طریق دانشگاهها به سرتاسر جامعه سرایت کند و تحولساز باشد وگرنه چه فایدهای دارد؟ مثلا تدریس فلسفه که عموما هم تدریس فلسفه ملاصدراست و آن هم با آرای منحرف محیالدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد چه نتیجهای دارد؟
معظمله از نفوذ و رسوخ افکار خرافی در جامعه ایران با نقل خواب و ... در باب مهدویت و ارتباط جامعه علمی دانشگاهی با این قبیل افکار، بیمناک و نگران بودند که چگونه بین این دو شیوه تفکر میتوانید هماهنگی ایجاد کنید؟
ایشان فرمودند: نمیدانم با توجه به مشکلاتی که گفتم چگونه میخواهید مشکل معارف اسلامی و کتابهای حوزه علوم انسانی را به گونهای که مورد قبول دانشگاهیان باشد حل کنید. فکر میکنم اگر به دنیا بگوییم ما پاسخ بسیاری از مسائل را هنور نیافتهایم بهتر است تا اینکه ادعا کنیم همه چیز را میدانیم ولی در عمل نتوانیم پاسخی قابل ارائه به غرب و به روشنفکران بدهیم.»