رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد، عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند! ما باید در حدی که میتوانیم این روحیه مقاومت را تقویت کنیم.
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) تازهترین مواضع خود را درباره مباحثی در خصوص مولفههای جامعه اسلامی و مسئولان در طراز این جامعه، شرایط موجود و فضای سیاسی کشور و انتخابات ریاستجمهوری یازدهم مطرح کردند.
گزیده سخنان مصباح یزدی در گفتگو با فارس را در ادامه میخوانیم:
- یک مرحله از این زمینهسازی، انقلابی بود که به رهبری امام (رضوان الله تعالی علیه) در ایران انجام گرفت و قدم بلندی برای تحقق ارزشهای اسلامی و مبارزه با ظلمها و فسادها برداشته شد، ولی هنوز تا هدف نهایی فاصلهی زیادی وجود دارد، علاوه بر اینکه ادامة آن هم در معرض خطر است، مانند اینکه گهگاهی میبینیم ارزشهایی که در زمان حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) رواج پیدا کرده بود دوباره رو به افول میرود. پس اگر انتظار این باشد که حکومت به طور کلی در دست کسانی واقع شود که انحرافی نداشته باشند و فقط برای خدا کار کنند، ارزشهای اسلامی را پیاده کنند، و مشکل چندانی هم سر راهشان نباشد، مقداری بلندپروازانه است و با شرایط واقعی جامعه وفق نمیدهد.
- بسیاری از مردم نمازخوان و روزهبگیر و علاقهمند به انقلاب، به خاطر اینکه مشکلات اقتصادیشان برطرف شود به کاندیدای پیروز رأی دادند، زیرا مردم نمیتوانند از مسائل مادی صرف نظر کنند. هر قدر این دنیاخواهی قویتر باشد کار مشکلتر میشود، و هر اندازه که معرفت و دلبستگیشان نسبت به معنویات، ارزشها، و زندگی آخرت بیشتر باشد به مادیات کمتر بها میدهند و راه برای تشکیل جامعهای طراز اسلام بازتر میشود.
- در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، ملاحظه شد؛ کاندیدایی که هیچ نوع امکانات مادی نداشت، نه دار و دستهای داشت، نه حزبی، نه سرمایهای، و نه حتی حزبی از او حمایت کرد، بدون اینکه یک صدم برخی دیگر هزینه کرده باشد، صرفاً به خاطر اینکه مردم در او خلوصی دیدند، به همان اندازه که فهمیدند رأی قابل توجهی به او دادند. علت آن است که مردم به اسلام و انقلاب علاقه دارند، به رهبری علاقه دارند، و همین که بیدارباشی به آنها داده شود حاضرند زحمتها بکشند و فداکاریها بکنند. طبیعی است که اگر افرادی که بیشتر بتوانند مردم را روشن کنند امکانات بیشتری داشته باشند، راه تبلیغ را بهتر بلد باشند، و بهتر بتوانند مسائل سیاسی را تحلیل کنند، قاعدتاً تاثیرش بیشتر خواهد بود. البته این بدان معنا نیست که بتوانیم بهطور قطعی پیشبینی کنیم که بر همهی عوامل دیگر ــ مانند تبلیغات، پول، وعده و وعیدها، و عوامل دیگری از این قبیل که در مردم مؤثر استــ غالب میشویم. ولی وظیفهی ما این است که در جهت تقویت این عملکرد مثبت فعالیت کنیم. در این راه، هر قدمی که برداریم، یک گام به هدف نزدیکتر شدهایم و در پیشگاه الهی سرفراز هستیم، علاوه بر اینکه نزد وجدان خود شرمنده نیستیم، و زمینه برای رشد بیشتر در آینده نیز فراهم خواهد شد.
- عوامل ناهنجاریها در رفتار سیاسی مردم به این مربوط است که اکثر مردم جزئیات و پیچیدگیهای مسائل سیاسی و بینالمللی را درست درک نمیکنند. مقام معظم رهبری در طول این مدت بارها بیان کردند که پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد، ولی نه مسئولین ما بهقدر کافی این حقیقت را باور دارند، و نه مردم به عمق آن پی میبرند؛ البته عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند!
- برای اینکه دولت آینده دولتی اسلامیتر و بیشتر مایة امید باشد و یک قدم دیگر برای رسیدن به مدینهی فاضله بردارد، باید سعی کنیم در این سه جهت روی کسانی که در تأسیس و روی کارآمدن دولت بعدی مؤثر هستند کار شود: هم اسلام را بهتر یاد بگیرند؛ هم مرتبهی تقوایشان ارتقاء پیدا کند که دنیازده، خودپرست، خودخواه، شهوتپرست، و مالپرست نباشند؛ و هم آگاهیشان نسبت به مسائل سیاسی و بصیرتی (که مقام معظم رهبری هم روی آن تکیه میکنند) بیشتر شود. این کار هرقدر در سطوح مختلف کشور، و بعد در سطوح فرامرزی در کشورهای دیگر گسترش پیدا کند، برای رسیدن به هدف اصلی که نزدیک شدن به جامعة آرمانی اسلامی در سطح جهان، و کمک به تعجیل در ظهور باشد مؤثرتر است.
- ما چه پیروز شویم و چه نشویم، چه دولت مطلوبی سر کار بیاید و چه نیاید، هر قدر کاندیدایی با این ویژگیها رأی بیشتری بیاورد نشانة آن است که ما یک قدم پیش رفتهایم، هرچند پیروز هم نشویم. همینکه چنین فکری آرای بیشتری داشته باشد، مردم اقبال بیشتری کنند، علاقه بیشتری نشان دهند، و از شکست خوردن او ناراحت شوند، این نشانهی پیروزی است و حاکی از آن است که ما در راهی که باید برویم موفق بودهایم، چرا که مردم بیشتری طالب حق شدهاند. اگر موقعیت امروز جامعه را با فتنه 88 مقایسه کنیم، که یک عده مسئله تقلب را باور کردند و بعد هم علیه ارزشهای اسلامی به خیابانها ریختند، میبینیم جامعه ما خیلی رشد کرده است. در طول این چهار سال، مردم خیلی فهمیدهتر، آگاهتر، و بابصیرتتر شدهاند.
- اما اینکه چه کسی عملاً در انتخابات پیروز میشود و چرا، عوامل مختلفی دارد. به طور کلی، بعد از اینکه ما وظیفه خود را انجام دادیم، و از دعا و توسل هم کوتاهی نکردیم، باید حسن ظن داشته باشیم که مصلحت نظام همین بوده است. شاید اگر کسی که ما میخواستیم ( سعید جلیلی) سر کار میآمد، چه بسا در اندک مدتی زمینههای شکست او را فراهم میکردند، که در آنصورت، به معنی شکست اصولگرایی و شکست آرمانخواهی بود، زیرا همهی گروهها، از اصلاحطلبان تا کارگزاران و حتی برخی احزاب و گروهها با او مخالف بودند و همه «اصولگرایان» سابقهدار علیه او ائتلاف کردند، و جبهه پایداری را خط قرمز خودشان قرار دادند. اگر به فرض، اکثریت مردم هم به او رأی میدادند، چه بسا در امر مدیریت کشور کسی با او همکاری نمیکرد، که در آنصورت، دست تنها چه کاری از او ساخته بود؟ اگر او شکست میخورد، اصل آرمان شکست میخورد، و مردم به طور کلی ناامید میشدند.
- خدا تدبیری کرد که کسی سر کار بیاید که در شرائط فعلی مجبور باشد هوای خط رهبری را داشته باشد، چون خودش بیست سال نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده، و نقطه های مثبتی هم در زندگیاش دارد.
- همین باعث شد دهان مخالفان بسته شود و نتوانند دوباره بگویند تقلب شده است، آزادی نیست، و انتخابات برنامهریزی شده بوده، و دیکتاتوری است! ما حکمتهای کار خدا را نمیدانیم ولی این اندازهاش قابل فهم است. اما اینها به هیچ وجه به این معنا نیست که ما از انجام وظیفه خود دست برداریم. وظیفه ما در هر صورت تلاش در آن سه جهت است که شناخت مردم نسبت به اسلام، بینش و بصیرتشان نسبت به مسائل سیاسی، و بالاتر از همه تقواشان ارتقاء پیدا کند. هر چه در این جهت کار کنیم که خدا و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپسندند بیشتر پیش رفتهایم، و اگر به هر دلیلی کوتاهی کنیم مسئول خواهیم بود.
- باید از کسانی که نسبت به انقلاب بدبین هستند، یا گرایشهای اعتقادی انحرافی مانند انجمن حجتیه دارند که میگویند باید وضع خرابتر شود تا آقا بیاید، و امثال آنها فاصله گرفت؛ اینها انحراف است.