محمدعلی ابطحی انتخابات سال 92 را مهمتر از انتخابات سال 76 میداند. علتش را هم در این میداند که سال 76 حاکمیت انتظار غافلگیری نداشت اما در سال 92 با آمادگی برای این موضوع آمده بودند.
در ادامه گفتوگوی "آسمان" با ابطحی را میخوانیم:
وقتی آقای خاتمی به ریاست جمهوری رسیدند انتظارات از ایشان بسیار فزآینده بود و خیلی مسایل رادیکال مطرح شد که در نهایت هم رسید به جایی که بحث عبور از خاتمی را مطرح کردند. الان هم کسانی که به آقای روحانی رأی دادند از طیفها و با اندیشههای مختلفی هستند. آیا این بلوغی که از نظر شما در انتخابات خود را نشان داد در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی هم خود را نشان خواهد داد؟
به طور طبیعی فکر میکنم که در خیلی از بخشها و بدنههای اجتماعی این به وجود آمده است. خود من دیدگاهم این است که اصلا از روز بعد از انتخابات اینکه شخصی به نام آقای روحانی میخواهد چه کار بکند برای من مهم نیست. ممکن است بر خیلی از کارها و برنامههایی که میخواهد انجام دهد، نقد وجود داشته باشد. اما یک اتفاق مهمتری از این انتخابها و وزرا و اینها باید بیفتد این است که این فضا، آن آرامش و طمانینهای که در جریان انتخابات بهوجود آمد تبدیل بشود به یک جریان مدنی. البته این به این معنا نیست که زندانیان آزاد میشوند و برخوردها کمتر میشود و غیره اما اصل خود انتخاب خیلی تعیینکننده است.
شما که از سالها پیش در جریانهای سیاسی بودهاید بهتر از ما آقای روحانی را میشناسید. اصولاً باید چه انتظاری از آقای روحانی داشت؟ یعنی ما تصویر ملموسی از زمانی که رئیسجمهور آقای روحانی باشد نداریم. شما فکر میکنید فضا به کدام سمت برود؟
آقای روحانی در شرایطی مسئولیت را پذیرفته است که آن چهار ساله امنیتی را گذراندهایم. چهار سالی که در تلویزیون کشور شعار مرگ بر هاشمی و خاتمی میدادند. چهار سالی که در آن بسیاری از چهرههای اصلی مملکت در زندان رفتهاند یا در حصر هستند. این شرایط متفاوتی است از شرایطی که مثلا آقای خاتمی به یکباره بیاید و از او انتظار داشته باشند. هرچه که میبینم جریان اصولگرایی بیشتر آقای روحانی را در آغوش خود میگیرد خوشحالتر میشوم، به خاطر اینکه یک مقدار واقعیتها در جامعه برگشته که رئیسجمهور و سیستم همه قدرتها را به یک نفر نمیدهد و جاهای دیگر هم قدرت وجود دارد. اگر آن قدرتها به رسمیت شناخته شوند و طلب همکاری از آنها بشود ممکن است بسیاری از کارها بتواند آرام آرام پیش برود ولی اگر نه با خواستهای حداکثری جلو برود و آن بخشهای دیگر قدرت نادیده گرفته بشود، این اتفاق نمیافتد. همچنان که یک مجموعهای که در دوم خرداد رشد کردند (نمیخواهم همه بدنه دوم خرداد را بگویم) آنها خیلیهایشان انتظارات را بالا بردند و این بالا بردن باعث شد خیلی از انتظارات حداقلی هم پاسخ داده نشود.
در انتخابات اگر شما به جای آقای عارف بودید کنار میرفتید؟
من که جای ایشان نبودم. اگر به عنوان یک کار سیاسی به آن نگاه کنیم کار خوبی است. البته ممکن است به لحاظ عاطفی سخت باشد.
شما معتقد بودید که بهتر بود آقای عارف میماند؟
من نمیگویم آقای عارف یا آقای روحانی. من معتقد بودم که هر کدام ظرفیت بیشتری برای رأی داشتند باید میماند. اگر این آقای عارف بود باید آقای عارف میماند و اگر آقای روحانی بود باید آقای روحانی میماند.
فکر میکنید آینده جریان اصلاحطلبی در دولت آقای روحانی به چه صورت خواهد بود؟
من اصلاحطلبی را به جای اینکه یک مجموعه آدم بدانم یک تفکر میدانم. آن تفکر باید خود را سامان بدهد و بتواند در دوره آقای روحانی که احتمالاً فضای متفاوتتر است و احتمالاً آزادی بیشتری برای فعالیتهای مدنی دارد، خود را از درون جامعه رشد بدهد و بتواند یک فضای خوبی برای خود ایجاد کند. اینکه در دولت چقدر سهم دارند، من نمیدانم و پیشبینی چندانی هم نمیکنم.
برنامهای برای انتخابات مجلس ندارید؟
باید برویم جلو و ببینیم چه میشود. حالا فرصت برای این کارها هست. این انتخابات از همه خیلی انرژی برد. وقتی در مقابل 6 اصولگرای خالص شده یک نفر متفاوت میبرد خیلی کار بزرگی است. البته احتمالاً این شوک در جبهه اصولگرایان باید خیلی بیشتر باشد. به خصوص با توجه به اینکه 8 سال همه زمام کشور در اختیار آنها بوده است، غرور کافی پیدا کرده بودند.
پیشبینیام این است که فضا به گونهای بشود که هرکس بتواند کار خود را بکند. به خصوص این نکتهای که آقای روحانی تاکید کردند که ما به سمت اینکه مدیریت بخشهای مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را به خود بدنهها آنها که که در دنیای مدرن به آنها NGO گفته میشود واگذار کنیم و اعتماد را به مردم بازگردانیم. اینکه اعتماد به مردم بازگردد بسیار میتواند تعیینکننده باشد.