مرد مغازهدار که دختری جوان را به خانهاش برده بود، وی را در جریان درگیری به قتل رساند و جنازهاش را مثله کرد.
به گزارش شرق، ساعت 9 روز ششم فروردین از طریق مرکز فوریتهای پلیسی تهران کشف بستهای مشکوک در خیابان مولوی، روبهروی بازار پردهفروشان، به کلانتری اعلام شد. پس از حضور ماموران در محل، کارگر شهرداری بسته پلاستیکی مشکی رنگی را در کنار خیابان به آنها نشان داد که با نوار چسب، کاملا بستهبندی شده بود. ماموران بعد از بازکردن آن با قسمتی از بدن مثلهشده متعلق به یک زن روبهرو شدند و موضوع را به پلیس آگاهی تهران و بازپرس کشیک ویژه قتل اطلاع دادند.
اعضای تیم بررسی صحنه جرم و تشخیص هویت پلیس آگاهی وقتی به محل حادثه رفتند و بررسیهای اولیه را انجام دادند، متوجه شدند جسد بدون سر متعلق به زنی حدودا 20 تا 25ساله است.
کارآگاهان ابتدا به تحقیق از کارگر شهرداری پرداختند. او گفت: «در حال نظافت خیابان بودم که متوجه بسته پلاستیکی مشکیرنگ بزرگی شدم که بهطور کامل با نوار چسب پیچیده شده بود. میخواستم آن را جابهجا کنم اما احساس کردم داخلش جنازه است. به همین دلیل بلافاصله با 110 تماس گرفتم و پس از حضور ماموران متوجه شدم حدس من درست بود.»
کارآگاهان که احتمال میدادند سایر اندام مقتول نیز در بستهبندی مشابهی گذاشته شده باشد، به محل بازیافت زباله در منطقه 12 تهران رفتند و با همکاری عوامل شهرداری موفق به کشف بسته مشکی رنگ مشابهی شدند که دقیقا مانند بسته اول، با نوار چسب بستهبندی و پیچیده شده بود. بسته مشکی رنگ مورد بررسی قرار گرفت و کارآگاهان البسه خونآلود زنانه را داخل آن مشاهده کردند. آنها همچنین تکه کاغذ خونینی را کشف کردند که روی آن دو شماره تلفن نوشته شده بود. مالک خطوط به سرعت شناسایی شد و کارآگاهان اطمینان پیدا کردند هر دو خط متعلق به محل سکونت و تلفن همراه زن و شوهر جوانی است که روز پیش از کشف جسد با مراجعه به بازار پردهفروشان به یکی از مغازهها سفارش دوخت پرده داده بودند.
مردی که مالک خط تلفنهمراه بود، پس از مشاهده کاغذ خونآلود، آن را شناخت و به کارآگاهان گفت: «بعدازظهر پنجم فروردین همراه همسرم برای خرید پرده به بازار پردهفروشان رفتیم. پس از انتخاب پارچه، از فروشنده خواستیم تا هر وقت سفارشمان آماده شد با ما تماس بگیرد. مرد مغازهدار هم شماره تماس ما را گرفت و گفت روز بعد به مغازهاش برویم اما وقتی فردای آن روز به پارچهفروشی رفتیم مغازه تعطیل بود. برای همین با تلفن همراه فروشنده تماس گرفتیم ولی موبایلش هم خاموش بود.»
این مرد ادامه داد: «همسرم باید زودتر به محل کارش میرفت به همین علت به تنهایی در بازار پردهفروشان ماندم و مشغول نگاهکردن ویترینها شدم تا اینکه فروشنده، مغازه را باز کرد و توانستم پرده را تحویل بگیرم. در همان اثنا مرد مغازهدار شروع به صحبت کرد و گفت: «خبر دارید زنی اینجا کشته شده؟ اما من چیزی نگفتم.»
مرد جوان در ادامه اظهاراتش گفت: «این کاغذ قطعهای از کاغذ سررسیدی است که فروشنده در قسمتی از آن اندازه پرده و در قسمت دیگر شماره تلفنهای ما را نوشت.»
بعد از ثبت اظهارات این مرد متخصصان تشخیص هویت پلیس آگاهی اعلام کردند البسه زنانه پیداشده در محل بازیافت زباله متعلق به جسد کشفشده در خیابان مولوی است. به همین دلیل پردهفروش 35ساله به نام «مصطفی» روز 28 خرداد دستگیر و برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شد.
مصطفی در تحقیقات اولیه منکر ارتکاب جنایت شد و ادعا کرد روز پنجم فروردین همراه اعضای خانوادهاش به شهرستان رفته بود و به همین دلیل نیز روز بعد مغازهاش را دیرتر از معمول باز کرد. ادعای بیگناهی در شرایطی از سوی مصطفی مطرح بود که کارآگاهان همزمان با دستگیری وی محل سکونت این مرد را بازرسی کرده و با توجه به نشانههایی که دیده بودند اطمینان داشتند جنایت در همین خانه انجام شده است.
سرانجام بازپرس پرونده با وجود انکارهای مصطفی به دلیل وجود دلایل و نشانههای متعدد مبنی بر انجام قتل توسط وی برای این مرد قرار بازداشت موقت صادر کرد و قرار شد تحقیقات از مظنون ادامه پیدا کند.
مصطفی سرانجام روز پنجشنبه هفته گذشته به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: «ساعت 15 روز پنجم فروردین مغازه را بستم و به سمت خانه حرکت کردم. در حال رفتن به سمت میدان محمدیه بودم که دختر حدودا 20سالهای را دیدم. او خودش را مهناز و من نیز خودم را به نام سعید معرفی کردم. با یکدیگر به خانه ما رفتیم. در یک لحظه متوجه شدم او قصد دارد پولهای موجود درخانه و دستگاه چایساز را سرقت کند به همین دلیل با او درگیر شدم و وی را هل دادم که سرش به دیوار خورد. پس از آن متوجه شدم این دختر نفس نمیکشد. هرچه تلاش کردم، به هوش نیامد با خود فکر کردم که چگونه از دست جنازه راحت شوم تا اینکه فکری به ذهنم رسید. جسد را به داخل حمام بردم و آن را مثله کردم. پس از بستهبندی جسد مثلهشده در داخل چند بسته پلاستیکی، قسمتی از جنازه را در خیابان مولوی و سر آن را نیز در جوادیه راهآهن رها کردم.»
متهم در پاسخ به سوال کارآگاهان درخصوص کاغذ خونآلود کشفشده نیز به کارآگاهان گفت: «کاغذ حاوی شماره تلفن در جیب لباسم بود و احتمالا زمانی که در حال بستهبندی لباسهای مقتول بودم، از جیبم به داخل لباسهای او افتاد و من متوجه آن نشدم.»
سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با تایید این خبر گفت: «سر مقتول روز هشتم فروردین در محوطه کارگاه مترو در منطقه جوادیه راهآهن پیدا شده بود. بنابراین با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت و به منظور انجام تحقیقات تکمیلی، وی اکنون در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد ضمن آنکه شناسایی هویت مقتول نیز در دستور کار است.»