پایان
دولتها فرصت مناسبتری است برای گفتن از کاستیها. خشم دولت هم از
انتقادات کمتر خواهد بود. این رسم چند سال اخیر بوده است. هرچه از کاستیها
در طول عمر یک دولت گفته شود، بیشتر نماد تضعیف است و در پایان حداقل این
حسن را دارد که میتوان به عنوان ضرورتهای دولت بعدی از آن نام برد. رشد
اقتصادی نزدیک به صفر، افزایش آمار بیکاری و تورم بیش از 30درصد، نشان
میدهد حال اقتصاد خوب نیست و دولت بعدی باید همه هموغم خود را در این بخش
متمرکز کند.
پرسش از مهدی کرباسیان، عضو اسبق هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران:
با توجه به کارنامه و عملکرد دولت نهم و دهم؛ چالشهایی که دولت جدید در حوزه اقتصاد با آن روبهرو خواهد بود، کدام است؟
دولت جدید چالشهای جدی و وسیع در حوزه اقتصاد پیشرو دارد. تعدادی از
آنها را میتوان به صورت خلاصه نام برد. نرخ بالای تورم و بیکاری به ویژه
بیکاری افراد تحصیلکرده، رکود و مشکلات جدی در بخش تولید، کاهش نرخ
سرمایهگذاری در صنعت، به ویژه در حوزه انرژی که مشکلات جدیای ایجاد
میکند، همچنین نابسامانیها در حوزه پول، معوقات بانکی و.... در حوزه
درآمد، کاهش صادرات نفتی و مهمتر از آن جابهجایی منابع درآمدی با توجه به
تحریمها مطرح است، لذا باید اذعان کرد دولت جدید کاری دشوار در پیش دارد؛
ولی با توجه به تجربه تحریم 30ساله و فشارهای اقتصادی طی دوران پس از
انقلاب میتوان به ویژگی بسیار مهمی اشاره کرد و آن پشتیبانی ملت از نظام
با همه کاستیهاست.
اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانهها، بخش تولید را به ادعای خودشان
دچار خسران کرد؛ دولت جدید برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها که فعلا
معوق مانده، چه مواردی را باید در نظر بگیرد؛ آیا پرداختهای نقدی به افراد
همچنان باید ادامه پیدا کند؟ نکته بسیار مهم طی این دوران صداقت و
برخورد اصولی و شفاف با مردم است که میتواند به حل مشکلات کمک کند و قطعا
مردم با اطلاعات صحیحی که دریافت میکنند، در فاز دوم طرح، اصل
سرمایهگذاری و تقویت تولید را به جای دریافتهای کوتاهمدت و هزینههای
جاری میپذیرند چون برای آنها آتیه فرزندانشان و سرنوشت جوانان مهم است که
سربلندی کشور منوط به استفاده از نیروی آنهاست. مردم با توجه به عملکرد
چندساله اخیر از طرحهایی که در آخر به تورم وسیع و بیکاری و محدودیت در
سرمایهگذاری و تولید ختم شده، عمیقا گلهمند هستند. از طرفی در اجرای طرح
هدفمندی یارانهها باید اذعان کرد که دولت نهم و دهم کار جسورانهای را پی
گرفت که جزو آرزوهای دولتهای قبلی بود، ولی به دلایلی در زمان خود عملی
نشد؛ لیکن نباید اشکالات اجرایی این طرح را فقط به دولت نسبت داد؛ بلکه
قانونگذاران نیز به همان میزان مقصرند، چون قانون کاملی وضع نکردهاند و
مهمتر آنکه میتوان اذعان کرد با عدم نظارت موثر و به موقع شریک اجرای بد
این طرح و مشکلات ناشی از آن هستند. باید قبول کرد که طبقه ضعیف جامعه، به
دلیل تورم و گرانی در میانمدت راهکاری به جز دریافت نقدی یارانهای برای
رفع مشکلاتش ندارد، لذا دولت بعدی راهی به جز پرداخت نقدی یا جایگزینی
کوپنهای تامین مواد غذایی و نیازهای مردم را ندارد. ضمن آنکه مردم ضعیف
جامعه پس از پیروزی انقلاب دو امتیاز نقدی ملموس را طی این چندساله دریافت
کردهاند، یکی یارانه نقدی و دیگری مسکن مهر (این جدا از ضایعاتی است که
در مواردی به اقتصاد کلان وارد شده است) لذا توقف زودهنگام پرداختهای نقدی
یارانه کاری مشکل است.
پیشنهادهای شما به دولت جدید برای دستیابی به اهداف و چشماندازهایی که تاکنون معوق مانده چیست؟
اطلاعرسانی واقعی به جامعه با ارایه آمار و عملکرد بهموقع و صحیح و
شفافسازی مسایل بسیار مهم است. در واقع باید تا حدی که امکان دارد مشکلات
کشور را به مردم اعلام کرد؛ این سیاست هیچگاه یأس و سرخوردگی ایجاد
نمیکند؛ زیرا کشور ما تجربه این امر را داشته است. به عبارت دیگر در
«اقتصاد مقاومتی» این اصل اول است. دوم، استفاده از تجارب و نیروهای متخصص و
مجرب است که طی هشت سال گذشته این امر ضروری، مغفول مانده است. استفاده از
کلیه ظرفیتها و نیروهای کشور به ویژه بخش خصوصی و مردم، برای مقابله با
مشکلات اقتصادی قابل چشمپوشی نیست. هدفگذاریهای برنامه چشمانداز (تا
سال 1404) نباید فراموش شود. شأن ایران و ایرانی پیگیری این برنامه را
میطلبد. متاسفانه مسیری که این چند ساله طیشده، عقبماندگی از اهداف
چشمانداز را نشان میدهد و ما به این اهداف نزدیک نشدهایم. یکی دیگر از
توصیهها، فعالکردن سیاست خارجی و تلاش برای کاهش مشکلات با جهان و تعامل
بهتر با آنهاست، به نحوی که زمینه را برای حمایت از اقتصاد و دستیابی به
اهداف چشمانداز 20ساله فراهم کند.