گزارشها از تعطیلی 1200 واحد
تولیدی در سال 90 خبر میدهد، برآورد میشود در سال 91 هم تعداد واحدهای
تعطیل شده بیش از این باشد، در سالهای 89 و 88 هم 700 و 500 واحد تولیدی
تعطیل شدهاند. آمارها از میانگین بیکاری سالانه 200هزار کارگر هشت سال
اخیر حکایت میکند.
30 ماه حقوق معوقه، تعدیل 200 کارگر، بازخرید کارگران، ششماه حقوق
معوقه، تعدیل 70درصد نیروها، سهسال حقوق معوقه، 20ماه حقوق معوقه و مزایا
و عیدی سال 86 تاکنون، بلاتکلیفی و بیکاری کارگران، ضعف مدیریت، بدهی به
بانکها، تامین اجتماعی، استفاده از مرخصی اجباری و... از جمله نکاتی است
که در هنگام ورقزدن لیست شرکتها و واحدهای بحراندار سال 91-90 به چشم
میخورد که خود مشتی است نمونه خروار. اما تنها اینها نیست، در سالهای
اخیر تورم نسبت به افزایش حقوق کارگران شتابی فزاینده داشته چنانچه در سال
گذشته رشدی بیش از دوبرابری پیدا کرد. اینها در کنار افزایش قیمت مسکن سبد
غذایی خانوارهای کارگر را از مواد مغذی بیش از پیش تهی کرد و آنها را به
حاشیه شهرها راند و کار به آنجا رسید که کارگران در زمینه میزان افزایش
حقوقشان به دیوانعالی عدالت اداری شکایت کردهاند اما سرپرست وزارتخانه
تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این زمینه گفت: در رابطه با بحث شکایت، بیشتر
جنبههای فرعی و رسانهای کار دنبال میشود، چون در صورتی شکایت قابل طرح
است که ما فرآیند تعیین دستمزد را به صورت قانونی انجام نداده باشیم، ما در
این بخش هر چیزی را که عین قانون بوده، اجرا کردیم و برخی کارگران هم حقوق
یک تا دومیلیونی دریافت میکنند.
حسین محجوب، دبیرکل خانه کارگر و نماینده مجلس درباره روند فزاینده بیکاری
کارگران، تعطیلی کارخانجات و تاثیر این اتفاقات بر معیشت کارگران به
سوالات «شرق» پاسخ گفته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ارزیابیتان از وضعیت معیشت کارگران و خانوادههایشان در پایان عمر دولت دهم چیست؟
با توجه به اینکه همه دنیا توانستهاند تورم را کنترل کنند و تورم
بیماریای است که در همه دنیا ریشهکن شده است با این حال در منطقه، کشور
ما بالاترین تورم را دارد این در حالی است که 10 سال پیش در صدر جدول قرار
نداشتیم و یکی از علتهای این امر، این است که تمهیدات تورمی بوده است، به
جای اینکه ضد تورم باشد. در سنوات گذشته تا 20، 30 سال پیش تورم، بیماری
ناشناخته اقتصادی بود؛ راههای سخت برای کنترل آن وجود داشت، اما الان
راهها برای مقابله با تورم بسیار آسان شده اما از همین راههای آسان پرهیز
میشود و تمهیدات به کار رفته بهجای مقابله با تورم، تورمزا بوده است.
بنابراین در چنین شرایطی، وقتی تورم نقطه به نقطه مرکز آمار 40درصد میشود
یعنی کارگران 40درصد قدرت خرید از دست میدهند، این در حالی است که حقوق
کارگران تنها 18یا 19درصد افزایش یافته و این یعنی کارگران حدود یکسوم از
قدرت خرید خود را از دست میدهند؛ در نتیجه باید هرسال به مواد خوراکی
ارزانتر روی بیاورند، پوشاک ارزانتر بخرند، خانههای ارزانتر بگیرند و
به حاشیه شهرها رانده میشوند. در حال حاضر جفت و جور کردن دخل و خرج
کودکان، نابغه میخواهد. این در حالی است که درخواست کارگران اجرای بند یک
ماده 43 قانون است یعنی پرداخت حقوقی برابر با نرخ تورم.
از سوی دیگر از زمان اجرای هدفمندی یارانهها، فشار برای نپرداختن معیشت
متناسب با تورم روی کارگران افزایش یافت، در حالی که یارانه بهعنوان سیاست
جبرانی پرداخت میشود و ارتباطی به تورم ندارد. شکایت کارگران به دیوانعالی عدالت اداری به کجا رسید؟
این شکایت به نظر ما قانونی است و باید رسیدگی شود. مجلس هم به نظر ما
علاوه بر دیوانعالی عدالت اداری باید رسیدگی و اعلام نظر کند حقوقها باید
حداقل 31درصد و برابر با نرخ تورم اعلامشده از سوی بانک مرکزی افزایش
یابد. وضعیت اشتغال و بیکاری در این هشت سال چگونه بوده است؟ آیا شما
آماری دارید که بگوید چه تعداد واحد تجاری و کارگاه در این هشت سال تعطیل
شده است؟
از سوی دولت در سالهایی اعلام شده که اشتغال زیادی ایجاد شده است و این
در حالی است که حداقل در آمار تامین اجتماعی این افزایش دیده نمیشود.
نمیتوانیم بگوییم این اشتغال ایجاد نشده اما آمار رسمی مرکز آمار هم تنها
کاهش یکدهمدرصدی بیکاری را نشان میدهد و با توجه به برداشت سویی که باعث
شد استاندارد اشتغال را از یک روز به یک ساعت تقلیل دهند، نرخ بیکاری
بسیار بیشتر از این است که در حال حاضر اعلام میشود. یکی از مشکلات در
زمینه اشتغال، اقدامات غیرکارشناسی در زمینه اعلام نرخ اشتغال است.
در سال
88 دولت درخواستی به واحدهای تولیدی نوشت مبنی بر اینکه شرکتهایی که
میخواهند استمهال بطلبند درخواست خود را اعلام کنند و چهارهزار واحد
درخواست استمهال کردند پس بنابراین حداقل چهارهزار واحد مدعی هستند وضعشان
بد است. آمار واحدهایی که در شرف تعطیلی هستند یا تعطیل شدهاند در سال 90
حداقل 1200 واحد بود. در سالهای 88 و 89 هم 700 و 500 واحد تولیدی تعطیل
شدهاند. همچنین تخمین زده میشود در سال 91 آمار واحدهای تعطیلشده یا در
شرف تعطیلی تشدید شده است و در این سالها سالانه 200هزار کارگر شغلشان را
از دست دادهاند. علت این موضوع را چه میدانید؟
بیتوجهی به صنعت و تولید علت این موضوع است. در گذشته و تا سال 80 اگر یک
واحد تولیدی تلنگر میخورد کار به هیات دولت و شورای اقتصاد میکشید، اما
در حال حاضر، قطار قطار واحد تولیدی تعطیل میشوند اسمی هم برده نمیشود؛
کارخانجات پرآوازه الان مثل مردههای بینشان شدهاند. سرعت مرگ و تعطیلی
کارخانجات به دلیل بیتوجهی به مساله تولید، بیش از تولید بوده است. تولید
ملی هرروز از سفرها و سبد خرید خانوار غیب میشود و این در حالی است که
باید از تولید حمایت شود و واحدهای تولیدی وضع بسیار نگرانکنندهای
دارند. آیا گزارشی از وضعیت معیشت کارگران بیکار شده دارید؟
کارگران باسابقه تا 36 ماه میتوانند از بیمه بیکاری استفاده کنند اما در
مجموع، کارگران بیکارشده وضعیت دشواری دارند، چراکه در حال حاضر گوشت، مرغ و
... از سفره کارگران شاغل هم غیب شده است.رشد فزاینده بیکاری در حالی
اتفاق میافتد که قانون بیکاری مسکوت مانده و صندوق بیمه بیکاری تامین
اجتماعی به این صندوق، بدهیهای زیادی را تحمیل کرده است. بر اساس آمار
تامین اجتماعی، کارگران جمعیتی 10میلیونی دارند که این 10میلیون نفر به
اتفاق خانوادههایشان جمعیتی 39میلیون نفری را تشکیل میدهند و این یعنی
دخل و خرج نیمی از جمعیت کشور با هم نمیخواند.بررسی مقایسهای «شرق»
ازدرصد افزایش حقوق و نرخ تورم سالهای 76 تا 91 نشان میدهد تا سال 86
همواره درصد افزایش حقوق، بیش از تورم بوده است.
در سال 87، درصد افزایش
حقوق و نرخ تورم برای اولینبار در این سالها برابر شد و البته در سالهای
90 و 91 نرخ تورم افزایش بیش از دوبرابردرصد افزایش حقوق یافت و این در
حالی بود که هیچ سیاستی برای حمایت از کارگران اتخاذ نشد.اینها همه در حالی
است که سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره بازبودن پرونده
تعیین حداقل دستمزد سالجاری و اینکه چه تغییراتی قرار است در مزایای جانبی
کارگران برای سالجاری اعمال شود؟، گفت: حداقل دستمزد تعیینشده برای
سالجاری کف حمایتها است و ما کارگرانی داریم که به لحاظ نوع تخصص و
مهارتی که دارند بین یک تا دومیلیونتومان حقوق دریافت میکنند.سرپرست
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پاسخ به سوال دیگری درباره شکایت
صورتگرفته از سوی برخی گروههای کارگری درباره تخلف در تعیین حداقل دستمزد
487هزار و 125 تومانی سالجاری، گفت: در رابطه با بحث شکایت، بیشتر
جنبههای فرعی و رسانهای کار دنبال میشود، چون در صورتی شکایت قابل طرح
است که ما فرآیند تعیین دستمزد را به صورت قانونی انجام نداده باشیم، ما در
این بخش هر چیز که عین قانون بوده را اجرا کردیم.
عباسی، تاکید کرد: با
اینکه کار تعیین حداقل دستمزد امسال، انجام شده باز هم در اینجا قانون باید
برای ما مشخص کند و چیزی نیست که از جای دیگری آمده باشد. دیوان عدالت
اداری در صورتی کار را بررسی میکند که نرخی تعیین شده باشد و آن نرخ
پرداخت نشود و خلاف آن صورت گیرد، نه اینکه نرخ تعیین و ابلاغ شده، هر سال
نیز همینگونه بوده و حال به اینصورت درآمده باشد. ما باید راههای دیگری
را برای حمایت از کارگران پیدا کنیم.سرپرست وزارت رفاه تنها به ذکر یافتن
راههایی دیگر برای حمایت از کارگران بسنده کرده است وعدهای که مشخص نیست
کی، چگونه و با کدام اعتبارات تامین میشود اما هرچه هست این وعدهها برای
هزارها کارگر بیکار شده و خانوادههایشان و دیگر کارگران نان نمیشود و
باید دید دیوانعالی عدالت اداری در بررسی شکایت کارگران چه حکمی صادر
میکند و آیا رشد ناچیز حقوق کارگران بالاخره به پای تورم میرسد؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ خسته از بیان مشکلات زنان کارگر
سهیلا جلودارزاده . مسوول اتحادیه زنان کارگر سراسر کشور
بالارفتن نرخ بیکاری در کشور مهمترین دلیل افزایش دوبرابری بیکاری زنان
است؛ زیرا شرایط استخدام سخت شده، و فرصتهای شغلی برای زنان و مردان برابر
نیست. از سوی دیگر آمار زنان جویای کار به دلیل پایینآمدن سطح درآمد
خانواده و کافینبودن درآمدها افزایش یافته است. از آنجایی که نرخ بیکاری
از روی آمار افراد جویای کار محاسبه میشود، نرخ بیکاری زنان دو برابر شده
است. دختران و زنان زیادی برای کمک به اقتصاد خانواده به دنبال پیداکردن
فرصت شغلی هستند. این موضوع باعث میشود این زنان به دلیل نیاز مالی
خانواده و نبود شغل مناسب مجبور شوند به درآمد کمتر، نداشتن بیمه تامین
اجتماعی و... بسنده کنند.
حاصل آن چیزی میشود که در حال حاضر در
کارگاههای کوچک و شرکتهای پیمانکار میگذرد. در عین حال نظارتها ضعیف
است و این زنان یا اطلاعی از حقوق خود ندارند یا در صورت مطلعبودن و
مراجعه برای گرفتن حقوقشان به جایی که نمیرسند هیچ، شغل خود را هم از دست
میدهند. به همین دلیل مجبور میشوند هر شرایط شغلی تن دهند و برای حداقل
ناچیزی مشغول به کار شوند. در طول دولت نهم و دهم هم تنها وعدههایی ارایه
شد که به تصویب نرسید و بر استخدام زنان اثر منفی روانی گذاشت. در حال حاضر
با توجه به پایینآمدن ارزش پول ملی و رشد حداقلی حقوقها و افزایش تورم،
وضعیت معیشت جامعه کارگری بسیار بد است و در طبقه دوم زیر خط فقر زندگی
میکنند. در این میان زنان وضعیت معیشت بسیار بدی دارند؛ چراکه باید با
حقوق ناچیز زندگی را اداره کنند و واقعا در میمانند. بهناچار به حاشیه
شهرها میروند و فاصله محل کار تا زندگی آنها روزبهروز افزایش مییابد.
نتیجه آن چیزی است که در چهره زنان حاضر در مترو میبینیم؛ زنان افسرده
خودخوری که شرایط سخت را تحمل میکنند تا زندگی آبرومندانهای داشته باشند.
در حال حاضر بزرگترین مشکل برای زنان داشتن شغل شرافتمندانه است. زنان
بسیاری در خانه به پاککردن سبزی، قالیبافی و... برای درآمد ماهیانه
صدهزارتومان روی میآورند و درآمد سالانه یکمیلیونتومان برای زنان
قالیباف در حالی است که شعار عدالت با این غلظت در جامعه ادا میشود، اما
خبری از اجرای آن نیست. در لایههای زیرین جامعه اتفاقات بدی در حال وقوع
است که کسی آنها را نمیبیند و ما هم از بیان مشکلات این طبقات خسته
شدهایم.