فرارو- یک استاد دانشگاه گفت: «وقتی در جامعه ای احزاب و تشکل هایی با چارچوب های منسجم فکری وجود داشته باشند، سلایق و دیدگاههای فردی دیگر سرنوشت ساز نخواهد بود. اما اکنون در ایران چون حزب وجود ندارد، اینکه آقای احمدی نژاد چطور فکر می کنند و چه نظری دارند باعث می شود سیاست کلان کشور از یک نقطه به نقطه دیگری برود.»
دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو گفت: «مشکل بلاتکلیفی موجود در فضای سیاسی کشور در دو نکته اساسی نهفته است. یعنی با اینکه کمتر از دو ماه تا برگزاری انتخابات باقی است اما همچنان صف آرایی جریانات سیاسی و نامزدهای اصلی در هاله ای از ابهام قرار دارد که این ابهام و بلاتکلیفی ناشی از دو دلیل عمده است.»
وی ادامه داد: «دلیل نخست این بلاتکلیفی این است که می توان گفت برای اولین بار "حاکمیت" در انتخاباتی که قرار است برگزار شود دو تکه شده است؛ در حالی که در انتخابات قبلی حاکمیت همیشه یکدست بود. یعنی به طور مثال در انتخابات سال های 76، 84، و 88 حاکمیت یکدست بود؛ اما اشکالی که اکنون بوجود آمده این است که برای اولین بار حاکمیت دو تکه و دو پارچه شده است.»
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: «یک پارچه حاکمیت اصولگرایان سنتی هستند که در مجلس، قوه قضائیه و سایر نهادها حضور دارند و یک پارچه دیگر آن دولت یا جریان منتسب به دولت هستند که بخشهایی از قدرت را در اختیار دارند.»
وی ادامه داد: «در گذشته این دوگانگی وجود نداشت و همه مجموعه حاکمیت در برابر رقبا (اصلاح طلبان یا آقای هاشمی) قرار می گرفتند؛ در حالی که اکنون حاکمیت دو پارچه شده است.»
وی افزود: «دلیل دوم این بلاتکلیفی برمی گردد به اینکه تکلیف نامزد بخشی از حاکمیت که دولت باشد روشن نیست و وضعیت آنها مبهم است. چرا که نامزد این بخش از حاکمیت آقای رحیم مشایی است؛ اما به هیچ وجه معلوم نیست که آقای مشایی بتواند وارد رقابت انتخاباتی شود.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «یعنی اشکال و ابهامی که وجود دارد این است که مشخص نیست آقای احمدی نژاد این توان و قدرت را دارد که تایید صلاحیت مشایی را اخذ کند یا خیر. چون همانطور که می دانیم خیلی از اصولگرایان مخالف سرسخت مشایی هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند ایشان وارد رقابت انتخاباتی شود.»
وی افزود: «شورای نگهبان یقینا آقای رحیم مشایی را رد صلاحیت می کند؛ اما سوال اساسی این است که آیا آقای احمدی نژاد این نفوذ را دارد که بتواند موافقت رهبری برای کاندیداتوری مشایی در انتخابات را بگیرد یا خیر.»
زیباکلام درباره تبعات فضای بلاتکلیفی کنونی در عرصه سیاسی کشور گفت: «به هر حال این فضای بلاتکلیفی در عرصه سیاست خارجی و در مذاکرات هسته ای تاثیرگذار است. همچنین در عرصه اقتصادی نیز تاثیرگذار است و خیلی ها منتظرند ببینند تکلیف ریاست جمهوری ایران چه می شود و به کدام سمت و سو می رود.»
وی با بیان اینکه بلاتکلیفی کنونی در عرصه سیاست کشور به این شکل در دوره های گذشته وجود نداشته یا کمتر وجود داشته است تصریح کرد: «البته بلاتکلیفی کنونی در عرصه سیاست کشور ناشی از واقعیت دیگری است و آن واقعیت این است که انتخابات در ایران تا حدود زیادی به جای آنکه در پرتو احزاب و تشکل های نیرومند سیاسی صورت بگیرد، بیشتر افراد، اشخاص و چهره ها هستند که بر روی انتخابات تاثیرگذار هستند.»
وی خاطرنشان کرد: «متاسفانه این شرایط به دلیل عدم توسعه یافتگی سیاسی ایران است. یعنی اگر توسعه سیاسی در جامعه ما صورت گرفته بود یقینا احزاب و تشکل های سیاسی نیرومندی بوجود می آمدند و آنها اقدام به تصمیم گیری می کردند. اما در وضعیتی که احزاب و تشکل های سیاسی در ایران وجود ندارند، سازماندهی مناسبات کلان سیاسی کشور توسط افراد و اشخاص صورت می پذیرد.»
زیباکلام درباره تبعات شرایطی که مناسبات کلان سیاسی کشور در دست افراد و نه احزاب است گفت: «تبعات این شرایط بسیار منفی است و اکنون به وضوح قابل مشاهده است. یعنی این شرایط در عرصه اقتصادی، سرمایه گذاری، سیاست خارجی و حتی سیاست داخلی تبعات منفی در بر خواهد داشت.»
زیباکلام گفت: «وقتی در جامعه ای احزاب و تشکل هایی با چارچوب های منسجم فکری وجود داشته باشند، سلایق و دیدگاههای فردی دیگر سرنوشت ساز نخواهد بود. اما اکنون در ایران چون حزب وجود ندارد، اینکه آقای احمدی نژاد چطور فکر می کنند و چه نظری دارند باعث می شود سیاست کلان کشور از یک نقطه به نقطه دیگری برود.»
وی ادامه داد: «یعنی در یک مقطع اصولگرایان با تمام توان پشت آقای احمدی نژاد قرار می گیرند، اما از سال 90 که با ایشان اختلاف پیدا می کنند همه چیز دگرگون می شود.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این شرایط نوعی بی ثباتی در عرصه سیاست کلان کشور را نشان می دهد گفت: «اگر احزاب و تشکل های مستحکمی در عرصه سیاست کشور وجود می داشت هیچگاه داستان آقای احمدی نژاد اتفاق نمی افتاد.»
وی ادامه داد: «اگر در کشور توسعه سیاسی بوجود می آمد، یقینا "فرد" نمی توانست تاثیرگذار باشد. یقینا حرکت های جامعه پاندولی نمی شد؛ به طوری که در سال 76 فردی به نام آقای خاتمی رئیس جمهور شود و هشت سال پس از ریاست جمهوری وی در سال 84 فردی به نام آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شود که هیچ سنخیتی با آقای خاتمی ندارد.»
وی در پایان تاکید کرد: «این مسائل همگی نشانه های توسعه نیافتگی سیاسی است و اینکه در این شرایط افراد و اشخاص در عرصه سیاست کشور تاثیرگذار خواهند شد.»
غضنفر را بچسب !
680 میلیارد دلار چی شد و.........