یادداشت زیر را آقای مهدی محبی برای فرارو ارسال کرده است |
فستیوال سینمایی اسکار 2013 در لس آنجلس برگزار شد و داستان برندگان اسکار در زمینه های مختلف نیز به تاریخ این رویداد سینمایی پیوست و به نوعی برای همه قصه اش تمام شد به غیر از عده ای که انتخاب فیلم "آرگو" به کارگردانی "بن افلک" را انتخابی سیاسی می دانند که در این مقال چون ما نه فیلم را دیده ایم و نیز از نحوه انتخاب برندگان در قسمتهای مختلف این فستیوال خبر نداریم ، به اظهار نظر نمی پردازیم.
اما چیزی که قصد پرداختن به آن را داریم این است که اخیرا عده ای که آنها هم مانند نگارنده ، علمی در زمینه مسائل سینمایی بخصوص در عرصه بین المللی آن ندارند، به زعم خودشان در فضای مجازی کمپینی به راه انداخته اند(که با استقبال سرد مخاطبان مواجه شده است) و از کارگردان و برنده ایرانی اسکار 2012 خواسته اند که به دلیل آنچه آنها ، سیاسی بودن انتخاب " آرگو" به عنوان بهترین فیلم امسال اسکار دانسته اند، جایزه دریافتی خود از اسکار 2012 بابت فیلم " جدایی نادر از سیمین" را به نشانه اعتراض پس بدهد که در این زمینه چند نکته را به این دوستان باید گوشزد نمود:
1- فرض کنید ( فرض محال که محال نیست) تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی فوتبال در سال 2014 برزیل با شایستگی بازیکنان و مربیان، قهرمان این مسابقات شود و علاوه بر سرور ملی منافع مادی و معنوی بسیاری را نیز به دست بیاورد اما 4 سال بعد در جام جهانی سال 2018 کشورهای غربی و آمریکا با تبانی و هر دوز و کلک دیگر اسرائیل غاصب را به قهرمانی جهان برسانند، آیا شایسته است که فدراسیون فوتبال ما به خاطر اعتراض به قهرمانی آلوده اسرائیل غاصب جامی را که در اثر شایستگی به دست آورده ایم را به فیفا پس بدهد؟
2- در روزهای گذشته آقای شمقدری معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (درست یا نادرست بودن ادعا با آقای شمقدری) اعلام کرد که برای دریافت جایزه اسکار توسط اصغر فرهادی در سال گذشته لابیهای فراوانی صورت گرفته است تا کشور به این جایزه مهم بین المللی دست یابد.
اکنون آیا هر عقل سلیمی به خود اجازه می دهد که جایزه ای را که برای دریافتش سختی های فراوانی ایجاد شده و منافع و منابع ملی بسیاری صرف شده و فیلم دریافت کننده اسکارش گوشه ای کوچک از فرهنگ ایرانی را به این طریق به جهانیان معرفی کرده است را به راحتی پس دهد؟
3- با فرض مسلم که فیلم "آرگو" فیلمی ضد ایرانی است و باعث جریحه دار شدن احساسات 80 میلیون ایرانی داخل و خارج کشور شده است، باید اعتراض خود را به این فیلم اشمئزاز برانگیز به شکلی منطقی و عاقلانه تر نشان بدهیم نه اینکه تحت تاثیر احساسات، رفتاری از خود بروز بدهیم که نه تنها مفید فایده نیست و دردی را دوا نمی کند بلکه باعث هدر رفت سرمایه های فرهنگی و مادی کشور نیز بشود.
4- عرصه ی فعالیت های فرهنگی امروز جهان کم شباهت به میدان جنگ نیست بلکه می توان به درستی گفت که عرصه رقابت جهان امروز از شکل نظامی به شکل فرهنگی تغییر یافته است و شکست خوردگان اصلی کسانی هستند که میدان کارزار فرهنگی را به دلایل مختلف به رقیبان و دشمنان واگذار کنند چرا که دشمنان به خوبی می دانند که تسلط بر ملتها، دیگر با ابزار نظامی میسر نیست و اگر هم میسر باشد بسیار پر هزینه است. اما در مقابل در صورتی که بتوانند با ابزار فرهنگی بر ملتی مسلط شوند هم هزینه کمتری برای آنها خواهد داشت و هم این تسلط ماناتر و عمیق تر است.
بنابراین لازم است فرماندهان و سربازان فرهنگی ما در زمینه های سینما، تلویزیون، کتاب، مطبوعات و غیره عرصه را به دست گرفته و در مقابل هر تک رقیب ، پاتکی پرقدرت تر را از خود بروز بدهند تا خدای ناکرده ما بازنده نشویم مثلا در مورد فیلم "آرگو" فیلمسازان ما باید فیلمی به مراتب قوی تر ساخته و راهی بازارهای فرهنگی جهان کنند نه این که فقط به بازار داخلی بسنده کنند و عده ای نیز با درخواست های غیرمعقول و غیر معمول به مقابله با اسکار بپردازند.
5- و مخلص کلام اینکه این کمپین سرد مصداق "گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری" است چرا که یک بیگانه "بن افلک" فیلم ضد ایرانی و بی محتوای "آرگو" را ساخته است و عده ای از داوران، تماشاچیان و منتقدان با هر غرض و دیدگاهی این فیلم را برگزیده اند. بنابراین این انتخاب نه تنها ربطی به اصغر فرهادی ندارد بلکه با فرض پس دادن جایزه توسط وی هم مشکلی حل نمی شود و امکان دارد باز هم در آینده شاهد هجمه فرهنگی و سیاسی به ایران عزیز با ابزاری مانند سینما باشیم لذا برای پیشگیری از تاثیرات منفی چنین فیلمهایی بر وجهه ملی و فرهنگی ایران، با مدیریت، برنامه ریزی و استفاده صحیح از تمامی ظرفیت های انسانی، فرهنگی، رسانه ای، اقتصادی و سیاسی کشور کارزار احساساتی مغلوب را به کارزار فرهنگی غالب بدل کنیم.