فرارو- اصلاح طلبان بر سر دو راهی اند؛ دو راهی آمدن یا نیامدن. سوال مطرح این روزها در اردوگاه اصلاحطلبان این است؛ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92. این سوال البته تنها سوال اصلاح طلبان نیست؛ سوال خیلیهای دیگر هم هست، از جمله رقبا.
به گزارش فرارو؛ رقبای اصلاح طلبان یعنی اصولگریان هم در انتظار دریافت پاسخ این سوالاند؛ چرا که استراتژی انتخاباتی آنها نیز معطل این تصمیم است؛ تصیمی که می تواند یک استراتژی را از بن تغییر دهد. اما اصولگرایان هنوز نتوانستهاند پاسخ این سوال را دریابند؛ چرا که ابتدا اصلاح طلباناند باید برای این سوال پاسخی در خور بیابند.
از یک سو برخی از فعالان اصلاحطلب بر این باور اند که حضورشان در انتخابات نیازمند پیش شرطهایی است و تا مهیا نشدن آن شرایط حضور وجود ندارد و یا این حضور چندان به نفع روند حرکتی دموکراسیزاسیون نیست. از جمله مهمترین این شرایط هم به عقیده طرفداران این نظریه آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 است. فراهم شدن رقابت برابر و عادلانه و همچنین دریافت تضمین در خصوص عدم رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب در اولویت های بعدی این طیف از اصلاح طلبان قرار دارد.
با این حال در این جریان افرادی نیز هستند که معتقدند که باید در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو شرکت کرد. این شرکت نیازمند شرط و پیش شرط نیست.
از سوی دیگر سید محمد خاتمی چندی پیش در جمع تحریریه یکی از سایت های خبری اعلام کرده بود که شرایط حضور اصلاح طلبان به عنوان کاندیدا دادن چندان فراهم نیست و چشم اندازی هم برای فراهم آمدنش نیست.
این سخنان در حالی بیان شده است که همراهان خاتمی اما مخالفان نظر او معتقدند که اساسا قهر سیاستمدار بی معنی و غیر منطقی است و سیاستمدار نمی تواند تحت هیچ شرایطی به طور دائمی با انتخابات و صندوق های رای قهر کند چرا که قهر به تدریج منجر به حذف این جریان سیاسی خواهد شد.
نعیمه اشراقی نوه امام راحل معتقدند که«اگر با نگاهی واقع گرایانه نظر بیندازیم بهتر است در این زمان اندکی باقی مانده، اصلاحطلبان برای فراهم کردن فضایی که بتوانند در انتخابات کاندیدا داشته باشند، تلاش کنند تا اینکه عدم شرکت در انتخابات را مطرح کنند.»
محمد رضا عارف هم شرط گذاشتن برای نظام را غیر منطقی می داند و معتقد است که نظام شرط پذیر نیست و اگر اصلاح طلبان خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 هستند باید طبق قانون جلو بروند.
هر چند معاون اول خاتمی در دولت اصلاحات بر فراهم شدن شرایط برابر برای مشارکت همه گروهها از جمله اصلاحطلبان تاکید می کند و معتقد است که بخشی از این نگرانی را باید جناح حاکم رفع کند.
نباید حضور در انتخابات را مشروط به شرطهای غیر مرتبط کرد
عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی هم در گفتگو با فرارو تاکید می کند که اگر اصلاح طلبان گمان می کنند که حضورشان در انتخابات ضروری و مفید به فایده است و می توانند به بهبود شرایط کنونی کشور در همه عرصه ها کمک کنند، در این صورت نمیتوان این حضور را مشروط به شرطهایی غیر مرتبط با آن نمود.
عباس عبدی معتقد است که اصلاح طلبان در صورتی که به ضرورت مفید بودن حضورشان در انتخابات دست یافتند، آن وقت دیگر نباید حضور یا عدم حضور و یا دعوت از آنها برای شرکت در انتخابات منحصر به نظر حاكميت شود. اگر در گذشته امکان حضور نسبی داشتهاند باید ببینند که آیا اتفاقاتی که منجر به نبود شرایط لازم شده همه مربوط به حکومت است یا خودشان هم در آن مسئولیت دارند. در صورت اخیر باید به تناسب آن نیز به بهبود شرایط اقدام کنند.
عباس عبدی معتقد است به صرف اینکه شرایط برای رقابت برابر فراهم نیست اصلاح طلبان نباید تصمیم به عدم شرکت در انتخابات بگیرند. چرا که در گذشته هم این نابرابری ها وجود داشته و شرکت میکردند. مگر این که موارد مشارکتهای پیشین را تخطئه کنند.
عبدی می گوید اصلاح طلبان باید کار خود را به عنوان یک سیاستمدار که پایبند به اصولی است انجام دهند که از جمله آنها سیاست ورزی عملگرایانه است و در دل آن شرکت در انتخابات نیز قرار دارد.
این فعال سیاسی تاکید می کند که اگر اصلاح طلبان شرکت در اقدامی از جمله انتخابات را برای کشور و مردم مفید و لازم میدانند در این صورت برای آنها نباید این موضوع تعیین کننده باشد که از سوی حاکمیت پذیرفته می شوند یا خیر. آنان باید ابتدا خودشان تمهیدات منطقی را برای این مشارکت فراهم کنند و اگر حکومت باز هم اجازه نداد در این صورت مسئولیت آن به عهده حکومت خواهد بود. از جمله این تمهیدات و در واقع مهمترین آنها بازنگری نسبت به رفتارها و سیاستهای 4 سال گذشته است. آن چه روشن است با تداوم آن سیاستها نمیتوان در انتخابات پیشرو حضور داشت(حداقل در شرایط حاضر) زیرا در این حالت حضور آنان مساله و مشکل حکومت است و از آن استقبال نمیکند اما اگر حضور آنان به گونهای باشد که راه حلی برای حکومت باشد گمان نمیکنم حتی جناحهای تندرو حکومت هم قادر باشند که مانع حضور آنان شوند.
این ها ظاهرا بی جنبه بازی هاشون بعد از انتخابات 88 رو که ظرفیت پذیرش شکست رو نداشتند یادشون رفته.
یادشون رفته که هنوز نتایج اعلام نشده اعلام پیروزی کردند و سپس اون اغتشاشات رو راه انداختند!!!
نتیجه انتخابات نتیجه نظر مردم است. برای کاندیداها یه طرف برد و یه طرف باخت است. کسی که وارد انتخابات میشه باید ظرفیت شکست رو هم داشته باشه. همه جای دنیا می بینید که با وجود اینکه در جریان انتخابات و تبلیغات سنگین ترین رقابت ها رو انجام میدن ولی بعد از معلوم شدن نتایج، افراد شکست خورده جزء اولین کسانی هستند که به رقیب پیروزشون تبریک می گن. والا آدم وقتی اونا رو می بینه که این قدر ظرفیت دارن؛ اونایی که دین و دیانت درست و حسابی هم ندارند (مانند سارکوزی و رقیب اوباما و رقیب چاوز و ...) ؛ اونوقت این اصلاح طلبای بی ظرفیت رو هم می بینه ، به قول فردوسی پور می خواد سرش رو بکوبه به میز.
برای آدم شکست خورده دیوار حاشا بلنده. اما باید دید که عقل و منطق چی میگه . این آقای موسوی و کروبی که من تا قبل از انتخابات خیلی دوستشون داشتم و اونها رو از ذخایر انقلاب می دونستم بعد از انتخابات یه مقدار نشستند منطقی فکر کنند. عالم و آدم رو زیر سؤال بردند. فکر نکردند که اگر نامزد انتخابات در جمهوری اسلامی هستند باید ملتزم به قانون اساسی جمهوری اسلامی باشند. قانون اساسی و شورای نگهبان این قانون هرگز اجازه نداده و نخواهد داد که یه گروهی مثل گروه احمدی نژاد که دوامشون 4سال دیگه بود بیایند و با تقلب در انتخابات حیثی نظام رو از بین ببرند. اصلا چارچوب اجرای انتخابات به گونه ای است که امکان تقلب در این سطح وجود نداره. یه دروغ بزرگ رو بی فکرانه مطرح کردند و کارشون به جایی رسیده که افتادن تو دامن ضد انقلاب. کسانی که تا دیروز محبوب دل انقلابی ها بودند با این بی فکری شدن مورد حمایت ضد انقلاب ها و مهره اجنبی ها. الآن فقط ضد اقلاب ها هستند که دارند برای این دو سر و صدا می کنند. اونم نه برای این دو بلکه برای اهداف شوم خودشون. چند وقت دیگه هم اگر وضعیت اینا همین جوری بمونه میشن مهره سوخته و ....
هرچقدر که الآن به امثال بنی صدر می پردازند به این ها هم خواهند پرداخت.
بگذریم ...
نمی خواستم این همه بنویسم....
اینا همه اش درد دل بود که خودش بی اختیار اومد...
دردی که تو دل ما مونده....
ما اصلاح طلبیم و دوستدار نظام و رهبری؛ اما با کارهایی که این افراد به نام اصلاح طلبی کردند الآن اصلاح طلبی شده هم طراز ضد انقلابی....
ولی آخه چرا و به چه قیمتی؟....
وقتی که مدعی اصلاح طلبی افرادی بشوند که موقع انتخابات بگن اون قدر جمعیت نداریم که تو انتخابات پیروز بشیم اما اون قدر هستیم که کشور رو به هم بریزیم ، دیگه امثال من باید برن دنبال کار خودشون.
خلاصه این که با این کارایی که سال 88 به نام اصلاح طلبی شد و عملا به همراهی ضد انقلاب منجر شد، باید بگم که من دیگه به اصلاح طلبا هم برای اصلاح امور مملکت امید ندارم.
خداحافظ