« این روزها بازی او را در سه نقش متفاوت در سه مجموعه تلویزیونی از سه شبکه متفاوت شاهد هستیم. مجموعه «فاصلهها» اولین تجربه بازی نیما شاهرخشاهی در تلویزیون محسوب میشود. اما وی پیش از حضورش در مجموعههای تلویزیونی، در فیلمهای سینمایی زیادی همچون «مکس»، «پارکوی»، «دایره زنگی»، «کیش و مات»، «مجنون لیلی» و... بازی کرده است. شاهرخشاهی متولد 17 مرداد 1360 است و در رشته مهندسی عمران به تحصیل پرداخته است.»
بازیگر مجموعههای تلویزیونی «فاصلهها»، «ملکوت» و «شمسالعماره» که این روزها فیلم سینمایی «آینههای روبرو» را هم بر پرده دارد، در گفتوگو با روزنامه تهران امروز از بازی در سینما و تلویزیون میگوید.
شما را میتوان از جمله بازیگرانی دانست که به طور مستمر فعالیت خود را در عرصه های سینما و تلویزیون حفظ کردهاید و هر چند وقت یکبار شاهد حضور و فعالیتتان در این دو مدیوم هستیم. ملاکهای انتخابتان برای بازی در این دو رسانه چیست؟
به نظر من بازیگری خوب است که بتواند همزمان بازی در سینما و تلویزیون را تجربه و رابطه خود را به طور مستمر با این دو عرصه حفظ کند. فکر میکنم قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که به نظر من در حال حاضر ما اصلا سینمایی نداریم و سینمای ما در حال مرگ است. سال گذشته بود که در همین زمانها در مجموعه دختران حوا و سه فیلم سینمایی بازی میکردم. اما امسال جایگاه سینما در شرایط فعلی من چیست؟
از عید تا کنون دو پیشنهاد داشتم که چندان باب میلم نبود و نپذیرفتم و فقط در اولین فیلم سه بعدی ایران به نام آقای الف بازی کردم. البته این وضعیت طبیعی هم هست. در فیلمهای سینمایی که سال گذشته بازی کردم، بخشی از هزینه کار را کارگردان بر عهده گرفت و بازیگر نقش مقابل من هم مقداری سرمایهگذاری کرد. به نظر من همین افراد هستند که سینما را زنده نگه داشتهاند. اگر دقت کنید تهیهکنندگان قدیمی و باتجربه سینمای ایران کمتر اقدام به تهیه فیلم میکنند؛ زیرا میبینند هزینه فیلم برنمیگردد و کار فروش نمیکند.
در حالی که حداقل هزینهای که برای یک فیلم سینمایی صرف میشود، 800 میلیون تومان است. با این شرایط بازیگران هم گاهی ناچار میشوند از بعضی ملاکهای خود چشمپوشی کنند و اگر میبینیم که با وجود این شرایط باز هم سر یک کار حاضر میشوند یا به خاطر آن است که بخواهند سینما را تجربه کنند یا به دلیل رفاقت و دوستی با کارگردان یا تهیهکننده راضی میشوند تا دستمزد کمتری بگیرند که از طرفی شرایطی به وجود بیاید تا بودجهای که در اختیار دارند جوابگوی خرج و مخارج ساخت فیلمشان بشود که باز هم این اتفاق نمیافتد.
در مورد بازی در تلویزیون هم باید بگویم که من هیچ وقت نسبت به بازی در تلویزیون گارد نگرفتهام. همیشه صبر میکردم تا فیلمنامه و نقش خوب پیشنهاد شود و بعد در کاری بازی کنم. خیلی از افراد به من میگفتند تو بازیگر سینما هستی و تجربه بازی در فیلمهایی را هم داری که موفق بودهاند؛ بنابراین ممکن است اگر دوباره در یک کار تلویزیونی بازی کنی، پیشنهادات سینماییات کم و همین باعث فاصله گرفتن تو از سینما شود. ولی اصلا این گونه نبود و حتی میتوانم بگویم که پیشنهادات من در سینما بعد از بازی در چند قسمت محدود از مجموعه شمسالعماره یا بعد از آن، سریال فاصلهها چند برابر شد. بعد از این سریالها هم بلافاصله مجموعه ملکوت در ماه رمضان پخش و این پیشنهادات بیشتر هم شد.
نظرم این است که در شرایط فعلی این فقط فیلمنامه خوب است که میتواند مخاطب را جذب کند. حالا این فیلمنامه میتواند متعلق به حوزههای مختلفی باشد و فرقی هم ندارد. حرفه بازیگری در حال حاضر به لحاظ درآمدی وضعیت چندان خوبی ندارد. بعضی از بازیگران از جمله خود من که مهندس هستم و از این راه در آمد کسب میکنم، شغل دومی دارند. ولی منبع درآمد بعضی از آنها تنها همین حرفه است. وقتی این شرایط پیش بیاید، مجبور هستی بعضی از مسائل را نادیده بگیری. به طور کلی با شرایط تولید کم سینما و تلویزیون و وضعیت بودجهها، فشار کاری زیادی برای بازیگران و فیلمسازان به وجود میآید که این حالت آنها را ناچار میکند گاهی اوقات از بعضی مسائل چشمپوشی کنند.
حتی تلویزیون در حال حاضر اقدام به پخش سریالهای قدیمی خود کرده است. البته این توجیه خوبی نیست برای اینکه بخواهی در هر اثری بازی کنی؛ چرا که بعضی اوقات شرایطی ناخواسته به وجود میآید که در یک کار بازی میکنی که نتیجه و کیفیت نهایی آن برایت قابل پیشبینی نیست. این شرایط برای من هم پیش آمده است و از حضور در بعضی کارها پشیمان شدهام.
در سریال دختران حوا نقش فردی به نام کامران را بازی میکنید که به نوعی به دنبال انتقام گرفتن از همسر برادر خود است؛ چرا که وی را در ماجرای مرگ برادرش مقصر میداند. نقشهای شما در حوزههای سینما و تلویزیون غالبا یک نوع ویژگی سرکشی و طغیانگری دارند. علت این اتفاق را چه میدانید؟
فکر میکنم اصولا نقشهای منفی، طغیانگر و روانپریشانه را میتوانم بهتر از نقشهای دیگر بازی کنم. در دورهای چند نقش با این ویژگیها را مثل فیلم سینمایی پارکوی به دنبال هم بازی کردم و از آن زمان به بعد تا مدتی اکثر پیشنهادهایم به فیلمهایی در ژانر وحشت مربوط میشد و نقشهای پیشنهادشده غالبا مربوط به فردی پرخاشگر، روانپریش و عصیانگر بود.
متاسفانه به دلیل برخی مشاورههای غلط در آن زمان درباره اینکه اگر دوباره در این نقش بازی کنی کلیشه میشوی برخی از پیشنهادها را نپذیرفتم؛ در حالی که اکنون خودم خلاف این نظر را دارم. فکر میکنم بحث کلیشهشدن در کار نیست و اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا اگر به لطف خدا تا کنون توانستهام بازیگر باقی بمانم و به فعالیت خودم ادامه بدهم به دلیل این است که سعی کردهام کارهای متفاوتی را تجربه کنم و نقشی را که بر عهدهام است به خوبی در بیاورم.
اگر در حال حاضر میتوانستم به شرایط چند سال پیش برگردم، حتما پیشنهاد بازی در آن نقشها را قبول میکردم؛ چراکه اتفاقا از این طریق است که بازیگران میتوانند توانایی خود را ثابت کنند. اگر دقت کنید برخی بازیگران برای بازی در نقشهایی مشخص در ژانرهایی خاص تبحر دارند و با این ویژگی شناخته میشوند و من هیچ اشکالی در این اتفاق نمیبینم.
در حال حاضر هم پیشنهادهایی که میشود و فیلمنامههایی که به دستم میرسد، تقریبا به این ویژگیها نزدیک است و من از این قضیه ناراحت نیستم. وقتی کسی در موقعیتی دارای مهارت است چه اشکالی وجود دارد بخواهد از آن استفاده کند؟
به نظر میرسد نقش کامران گذشته از همه ویژگیهایش از نظر کمیت چندان محوری نیست؟
به نظر من کمیت و حجم نقش اصلا اهمیتی ندارد؛ زیرا در بسیاری از مجموعهها شاهد آن هستیم که شخصیت اصلی داستان از اواسط قصه وارد کار میشود. خود من هم از آن دسته بازیگرانی نیستم که نسبت به کوتاه بودن یک نقش حساسیت داشته باشم. اتفاقا فکر میکنم بازیگری موفق است که بتواند نقشهای کوتاه را ماندگار و اثرگذار بازی کند. حتی بعضی از بازیگران تخصصشان بازی تاثیرگذار در نقشهای کوتاه است و این نقشهای هر چند کوتاه را به نوعی بازی کردهاند که تا سالهای سال در ذهن مردم مانده است.
این روزها بازی شما را در مجموعههای میلیاردر و مرد نقرهای هم شاهد هستیم. چه تحلیلی از نقشهایتان در این دو مجموعه دارید؟
من قبل از این تجربه همکاری با آقای سهیلیزاده را داشتم و همیشه از همکاری با ایشان لذت میبرم. فاصلهها اولین تجربه جدی من در تلویزیون بود که با کارگردانی آقای سهیلیزاده صورت گرفت. بعد از این سریال اتفاقات خوبی در سینما و تلویزیون برای من پیش آمد. این اتفاق باعث شده است تا هر وقت ایشان به من پیشنهاد همکاری بدهند، قبول کنم. گذشته از این حضور بازیگران خوبی مثل گوهر خیراندیش، ایرج راد، یکتا ناصر، پوریا پورسرخ، امیرحسین رستمی و بقیه بازیگران در دختران حوا باعث میشد جذابیت و کشش داستان بیشتر شود.
من بعد از بعضی از بازیگران به مجموعه دختران حوا پیوستم و گویا با توجه به ویژگیهای شخصیت کامران صحبتهای آقای سهیلیزاده و آنها هم بر این بوده که من در این نقش بازی کنم.
خوشبختانه با وجود آنکه حضور این نقش چندان زیاد نیست، بازتابهای مخاطبان نشان میدهد که نقش در آمده است. نقش کامران در مجموعه دختران حوا با وجود آنکه نقش اصلی نیست، بخشهایی از داستان را پیش میبرد و کاراکتری تاثیرگذار است.
او در ماجرای مرگ برادرش، همسر او را مقصر میداند و قصد دارد بهگونهای انتقام بگیرد. اما به نظر من ما با یک شخصیت منفی روبرو نیستیم. به نظرم سریال دختران حوا متن خوبی داشت و من، آقای سهیلیزاده و زامیاد سعدوندیان نویسنده این مجموعه در طول کار تعامل خوبی با هم داشتیم و با هم درباره نقش مشورت میکردیم.
در سریال میلیاردر هم نقش پسر رئیس شرکتی را بازی میکنم که فردی بسیار ساده است و درگیر اتفاقاتی میشود. این سریال در واقع دومین تجربه همکاری من با علیرضا امینی است؛ کارگردانی کاربلد که جنس کارش را به خوبی میشناسد. نقش دانیال در سریال مرد نقرهای هم با پیچیدگیهای زیادی همراه بود و تنشهای زیادی داشت. اما تلاش کردم از تجربیاتم استفاده کنم تا این نقش را بهخوبی دربیاورم.
هنگام تولید این سریال روزانه 16 - 15 ساعت کار میکردیم مسلما فشردگی کار برایمان دشواریهای خودش را داشت، ضمن اینکه پیچیدگی نقشهم این دشواری را بیشتر میکرد.
یک ویژگی بارز این کار هم علاوه بر داشتن داستان معماگونه و عجیب، این بود که پایان آن مثل بسیاری از سریالها خوش نیست؛ زیرا مخاطبان سریالها دیگر از این نوع پایانبندیهای تکراری خسته شدهاند و تمایل دارند تا شاهد آثاری باشند که به گونهای متفاوت به پایان میرسند. گمان میکنم مرد نقرهای توانسته است در این زمینه موفق عمل کند.