bato-adv
کد خبر: ۱۳۶۹۸۷
العربیه بررسی کرد

سیر تا پیاز تحریم‌های غرب علیه ایران

کاملا به یاد دارم که جورج بوش در دیدارها، مشاورینش را تحت فشار می‌گذاشت تا اهرم‌ها جدیدی برای اعمال فشار بر ایران در اختیارش بگذارند، و اصرار داشت که بانک مرکزی ایران هدف قرار گیرد. و به روشنی به یاد دارم که هانک پالسون، وزیر خزانه‌داری وقت این ایده را یکسره مردود می‌دانست و آن را "گزینه‌ی هسته‌ای" می‌نامید و پیش‌بینی می‌کرد چنین کاری بازارهای جهانی و اقتصاد ایالات متحده را ویران خواهد کرد."

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۱ - ۱۰ دی ۱۳۹۱

فرارو- العربیه‌ در گزارشی تحریم‌های سال گذشته‌ی غرب علیه ایران و مانورهای دیپلماتیک آن برای به نتیجه رساندن تحریم‌ها را مورد بررسی قرار داده است. این رسانه عربی سعی کرده است که نگاهی جامع به پرونده هسته ای ایرلان داشته باشد.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، گزارش العربیه به این شرح است:

باراک اوباما، در هفته‌ی اولی که وارد کاخ سفید شد به رهبران ایران پیغام داد که اگر "مشت خود را باز کنند" و غرب را متقاعد کنند که به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیستند، او نیز دست دوستی خود را به سویشان دراز خواهد کرد.

از نظر ایالات متحده تاکنون چنین اتفاقی نیافتاده است. در عوض امسال آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا گامی را که مدتها در برداشتنش تردید داشتند برداشتند و دست روی شاهرگ اقتصاد ایران گذاشتند: درآمد حاصل از نفت.

این کار به مثابه جنگ‌افزار مالی بود و خطرات سنگینی در بر داشت. تا همین اواخر ایران چهارمین صادرکننده‌ی نفت محسوب می‌شد و سه درصد فروش جهانی این ماده را به خود اختصاص می‌داد. اقدام به حذف نفت ایران از بازار جهانی می‌توانست به بالا رفتن قیمت جهانی آن، آشفته‌سازی نظام بین‌المللی پرداخت ‌و فشل کردن روند بهبود وضع اقتصادی جهان بیانجمد.

مقامات بلندپایه‌ی آمریکایی و اروپایی در مصاحبه‌های مختلف بارها به مانورهای دیپلماتیکی که برای جلوگیری از وقوع شوک نفتی در صورت تحریم ایران انجام داده‌اند اشاره کرده‌اند.

اوباما به متحدان آمریکا گوشزد ساخت که تنها راه جلوگیری از یک جنگ میان اسراییل و ایران، تشدید تحریم‌ها علیه ایران است. فرستادگان آمریکا مقامات عراق، لیبی و مهم‌تر از همه عربستان را تحت فشار گذاشتند تا عرضه‌ی نفت خام خود را افزایش دهند. واشنگتن و متحدانش پیام‌های دقیقی برای آرام کردن بازارهای نگران نفت ارسال نمودند. دیپلمات‌های آمریکایی به جنوب عراق رفتند تا طرح‌های مربوط به ترمینال‌های نفتی جدید را که قرار بود خلا محموله‌های نفتی ایران را جبران کنند، بررسی کنند.

چالش پیش رو آنگونه که مقامات آمریکایی مدعی بودند این بود که ضمن کاهش صادرات نفت ایران، از خطرات ناشی از یک بحران نفتی نیز حذر کنند.

از یک لحاظ، این قمار حساب‌شده نتیجه بخش بود. از یکسو ایران ماهانه میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی خود را از دست می‌دهد، و از سوی دیگر تحریم‌ها و ضعف مدیریت در داخل ارزش پول آن را به شدت پایین آورده است. به ادعای وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، صادرات نفت ایران پنجاه و پنج درصد کاهش داشته است. سایر تولیدکنندگان نفت کمبود را جبران کرده‌اند و قیمت جهانی نفت حتی کاهش داشته است.

اما همچنان شاهدی بر اینکه تحریم‌ها به هدف خود در اجبار ایران به کنار گذاشتن برنامه‌ی غنی‌سازی خود رسیده باشند، وجود ندارد.

خصومت چند دهه‌ای

تحریم‌ها ایالات متحده علیه ایران قدمتی به اندازه‌ی دشمنی سی‌وسه ساله میان این دو کشور دارد.

تهران همواره اصرار ورزیده که برنامه‌ی هسته‌ایش تنها برای مقاصد صلح‌آمیز بوده و تحریم‌ها علیه آن توجیه‌پذیر نیست. اما در سال 2007 همزمان با اوج‌گیری پرسش‌ها پیرامون برنامه‌ی هسته‌ای ایران، وزارت‌ خزانه‌داری دولت بوش استراتژی جدیدی در پیش گرفت: وارد کردن بانک‌های ایران به لیست سیاه یکی پس از دیگری، تا بانک‌های خارجی مجبور باشند میان تجارت با ایران یا اقتصاد عظیم آمریکا یکی را انتخاب کنند.

تحریم‌های بانکی که علیه ایران اعمال شد، الگوبرداری از آن چیزی است که پیشتر علیه کره‌شمالی اعمال شده بود.

مقامات وزارت‌ خزانه‌داری چمدان به دست به کشورهای مختلف جهان رفتند تا بانک‌ها و دولت‌های این کشورها را متقاعد کنند، ایران از نظر مالی قابل اعتماد نیست.

ایران راه‌هایی برای دور زدن برخی از اقدامات پیدا کرد. رویترز گزارش کرد که ایران قطعات پیشرفته‌ای که مشمول تحریم‌های آمریکا بوده‌اند، به ارزش میلیون‌ها دلار، از طریق شرکت‌های چینی، خاورمیانه‌ای و ایرانی وارد کرده است. همچنین عوض کردن نام و پرچم کشتی‌ها و فروش نفت به طرق مختلف از راههای دیگر ایران برای دور زدن تحریم‌ها بودند.

با این همه‌ تحریم‌ها زهر خود را ریخته‌اند و در این میان یک سال اخیر اهمیت فراوانی داشته است.

آنچه که به تکمیل پازل تحریم نفتی ایران انجامید، بن‌بست سیاسی بود که در ژانویه‌ی 2011 در ترکیه روی داد.

فرستادگان ارشد پنج قدرت جهانی به علاوه‌ی آلمان در استانبول گرد هم آمدند تا با هیئت ایرانی دیدار کنند. آنچه این سفرا در پی آن بودند جواب ایران به پیشنهادشان مبنی بر خارج کردن بخش عمده‌ی اورانیوم غنی‌شده‌اش در قبال دریافت سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران بود.

اگر تهران این پیشنهاد را می‌پذیرفت، مجبور بود اورانیوم با غنای بالای خود را که از نظر غرب امکان استفاده در سلاح هسته‌ای را دارد تحویل دهد. در عوض ایران هم به چیزی که خواستش بود، یعنی سوخت رآکتور می‌رسید و در این میان راه نیز برای گفتگوهای هسته‌ای گسترده‌تر باز می‌شد.

اما ایرانی‌ها در گفتگوهای استانبول حاضر به کوتاه آمدن از مواضع خود نشدند. رد این پیشنهاد از سوی ایران، پس از دو سال تلاش اوباما برای برگرداندن این کشور بر سر میز مذاکره، به واشنگتن این امکان را داد تا اتحادیه‌ی اروپا، روسیه و چین را به در پیش گرفتن تحریم‌های سخت‌تر راضی کند.

گزینه‌ی هسته‌ای

در پایان سال گذشته، سناتورهای آمریکایی قانونی را به تصویب رساندند که مستقیما درآمدهای نفتی ایران را نشانه می‌گرفت و از این طریق تلاش داشتند این اختیار را به اوباما بدهند که بانک‌های خارجی، از جمله بانک‌های مرکزی کشورهای متحد آمریکا را در صورت معامله با بانک مرکزی ایران مورد تحریم قرار دهد.

اما تیم اوباما، از جمله مقامات بلندپایه‌ی وزارت خزانه‌داری، بر سر اینکه تحریم‌ها علیه نفت ایران بیشتر به ایران آسیب خواهد رساند یا اقتصاد جهانی اتفاق نظر نداشتند.

هدف قرار دادن یک بانک مرکزی از سوی بسیار، گامی افراطی انگاشته می‌شد. چنین کاری می‌توانست نظام پرداخت بین‌المللی را که توسط بانک‌های مرکزی کشورهای جهان تنظیم می‌شود مختل کند. این طرح در دوره‌ی بوش مورد بررسی قرار گرفته بود، اما به دلایل فوق کنار گذاشته شده بود.

جان هانا، مشاور بوش در این باره چنین می‌نویسد: "کاملا به یاد دارم که جورج بوش در دیدارها، مشاورینش را تحت فشار می‌گذاشت تا اهرم‌ها جدیدی برای اعمال فشار بر ایران در اختیارش بگذارند، و اصرار داشت که بانک مرکزی ایران هدف قرار گیرد. و به روشنی به یاد دارم که هانک پالسون، وزیر خزانه‌داری وقت این ایده را یکسره مردود می‌دانست و آن را "گزینه‌ی هسته‌ای" می‌نامید و پیش‌بینی می‌کرد چنین کاری بازارهای جهانی و اقتصاد ایالات متحده را ویران خواهد کرد."

در 15 نوامبر سال گذشته، یکی از مقامات ارشد خزانه‌داری از سناتورهای کلیدی پیگیر طرح تحریم ایران خواست لایحه را ارایه نکنند.

با این وجود، چند روز بعد جمهوری‌خواهان لایحه را پیش‌ بردند، و در نهایت دموکرات‌های سنا را مجبور کردند به توافقی که به اوباما امکان می‌داد در اعمال تحریم‌ها انعطاف داشته باشد راضی شوند.

کاخ سفید همچنان مردد بود و در 29 نوامبر 2011 رایزنانی را از وزارت‌های خارجه و خزانه‌داری، و شورای امنیت ملی نزد سناتورها فرستاد تا از ایشان بخواهند در پیشبرد طرحشان بردباری به خرج دهند.

در یکم دسامبر، تیموتی گایتنر، وزیر خزانه‌داری آمریکا، به سناتور کارل لوین نوشت که "موضعی مستحکم" در مقابل طرح اتخاذ کند. وی هشدار داد که تصویب لایحه‌ی تحریم بانک مرکزی ایران، می‌تواند به یکصدایی متحدان آمریکا علیه ایران لطمه وارد کند و تهران را مجاب کند بیش از پیش بر برنامه‌ی هسته‌ایش پای فشاری کند.

این تلاش‌ها زمانی که دیوید کوهن، معاون خزانه‌داری، در همان روز برای شهادت در کنگره حضور یافت نتیجه‌ی معکوس داد. مندز، از اصلی‌ترین چهره‌های حامی فشار بر درآمد نفت ایران، به کوهن گفت تلاش دولت برای به تاخیر انداختن لایحه‌ "بی‌شرمانه" است.

طرح مندز با صد رای موافق و بدون مخالف در سنا به تصویب رسید.

کوهن یک سال بعد در مصاحبه‌ای گفت: "اختلاف در آن زمان بر سر هدف نبود بلکه بر سر وسیله بود."

در آخرین روز سال 2011 اوباما مصوبه را امضا نمود تا تبدیل به قانون شود.

جرقه‌ی فرانسوی، نگرانی‌یونانی

آنچه که اروپا با دست گذاشتن روی تجارت با ایران از دست می‌داد، بسیار بیش از ایالات متحده بود. دادوستد میان ایران و آمریکا بسیار ناچیز است. اما اعضای اتحادیه‌ی اروپا سال گذشته 27 میلیارد یورو (36 میلیارد دلار) با ایران تجارت داشتند، که 14 میلیارد دلار آن را واردات نفت از این کشور تشکیل می‌داد.

اما در اواخر سال 2011، که اسراییل مکررا تهدید حمله‌ی نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران را تکرار می‌کرد، اتحادیه‌ی اروپا حرکت به سوی تحریم‌های نفتی را آغاز کرد و در این راه مصمم‌تر از کاخ سفید نشان داد.

علاوه بر ترس اروپا از تهدیدات اسراییل، نشانه‌ای هم از کند شدن برنامه‌ی هسته‌ای ایران دیده نمی‌شد. هشتم نوامبر سال 2011 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مدعی شد که ایران "فعالیت‌هایی مرتبط با چاشنی انفجار هسته‌ای انجام داده" و در طرح‌ها برای تولید سلاح هسته‌ای دارد.

بیست‌ویکم نوامبر همان سال، نیکلا سارکوزی از رهبران اروپایی خواست تا تحریم‌هایی با "ابعاد بی‌سابقه"، شامل تحریم نفتی و بانک مرکزی، را علیه ایران به اجرا بگذارند.

یک مقام ارشد اوباما می‌گوید: "این کار فرانسه جرقه‌ای به انبار باروتی انداخت که مدت‌ها در حال پر شدن بود."

با این وجود، اروپا از بدترین بحران مالی از زمان جنگ‌جهانی دوم رنج می‌برد و از این رو دو ماه و حجم زیادی مذاکرات لازم بود تا حمایت همه‌ی طرف‌ها جلب شود.

بسیار از دولت‌های اروپایی "شدیدا مردد" بودند. یونان در این میان از همه نگران‌تر بود. یونان در بحران شدید اقتصادی غرق بود و دولت این کشور دوست نداشت فروشنده‌ی خوبی چون ایران که اعتبارنامه‌های اسنادی کم اعتبار این کشور را قبول می‌کرد از دست بدهد. آتن اصرار داشت که تحریم منجر به عمیقتر شدن بحران مالیش خواهد شد.

یک دیپلمات غربی در این باره می‌گوید: "یونانی‌ها دولت نداشتند. هیچوقت نمی‌توانستند به شما بگویند که تصمیم نهایی‌شان چیست."

آتن به دنبال آن بود تا از وجود تامین‌کنندگان نفت جایگزین مطمئن شود. در حاشیه‌ی دیداری که دیپلمات‌های عرب در آن حضور داشتند، کاترین اشتون از سعودی‌ها خواست تا پا پیش بگذارند. در مقابل سعودی‌ها از کمیسیون اروپایی خواهان تضمین‌های مالی برای فروش نفت به یونان شدند، اما خبری از این تضمین‌ها نشد. با این وجود در نهایت حاضر به همکاری شدند.

در ژانویه‌ی 2012، دیپلمات‌های اروپایی در بروکسل گرد هم آمدند تا بر آخرین جزییات تحریم‌ها کار کنند. تحریم‌های مالی منشا اختلاف بودند. بسیاری از دولت‌های اروپایی نگران بودند که ضبط دارایی‌های بانک مرکزی ایران به غیر از نفت به سایر بخش‌های تجاری این کشور آسیب می‌رساند.

از این رو استثناهایی در نظر گرفته شد. در بیست و سوم ژانویه‌، اتحادیه‌ی اروپا اعلام کرد که اعضای این اتحادیه از یکم جولای حق خرید نفت از ایران را نخواهند داشت و دارایی‌های بانک مرکزی ایران در اروپا بلوکه خواهد شد. این تحریم‌ها همچنین، شرکت‌های اروپایی را از حمل و نقل و بیمه‌ی محموله‌های نفتی ایران منع می‌کرد.

توجه به کمبود نفت

در ماه ژانویه اوباما کمیته‌ی ویژه‌ای را مامور کرد تا مقدمات اجرای تحریم‌ها را فراهم کنند. هدف این بود تا تولیدکنندگان اصلی متقاعد شوند نفت بیشتری عرضه کنند، و مشتریان اصلی تهران، از جمله چین، هند، ترکیه و ژاپن راضی شوند نفت کمتری از ایران بخرند.

این کمیته وظیفه داشت تا با فروشندگان و خریداران نفت دیدار کند، و احتمال وقوع شوک ناشی از خروج نفت ایران از بازار را کاهش دهد.

عربستان سعودی که بیشترین مازاد تولید در دنیا را داراست، ماه‌ها نشانه‌هایی مبنی بر اینکه حاضر است کمبود نفت را جبران کند نشان داده بود.

پیام ریاض این بود که "شما به ما مشتری بدهید، ما نفت لازم را تولید می‌کنیم."

علی النعیمی، وزیر نفت عربستان، تلاش‌هایش را برای متقاعد ساختن خریداران که در کنترل قیمت‌ها جدی است دوچندان کرد.

ریاض عرضه‌ی نفت خود را به بالاترین حد در سی سال گذشته رساند، و از ماه می تا اکتبر تولید بالای ده میلیون بشکه در روز خود را نگاه داشت. تا ماه نوامبر قیمت نفت در هر بشکه 20 دلار نسبت به اوج قیمت در ماه مارس کاهش پیدا کرد.

تلاش‌های دیگری نیز جریان داشت. در جریان آنچه که شاید بتوان فصل جدیدی در دیپلماسی انرژی ایالات متحده دانست، چندین دیپلمات ارشد ایالات متحده به بغداد و بصره رفتند تا از نزدیک طرح‌های عراق برای افزایش ظرفیت صادرات را بررسی کنند.

دیپلمات‌ها ریز و درشت زیرساخت‌های نفتی عراق را بررسی کردند. اینکه آیا پمپ‌ها برای اضافه بار آماده‌اند؟ خط لوله‌های قدیمی امکان انتقال نفت بیشتر را خواهند داشت یاخیر؟ و از این دست.

لیبی هم به دقت مورد بررسی قرار گرفت.

تا سپتامبر 2012 تولید عراق نسبت به سال گذشته 500هزار افزایش تولید داشت و تولید روزانه‌ی لیبی از 200هزار بشکه به 1.5 میلیون بشکه در روز رسید.

دیپلماسی انرژی

واشنگتن همچنان باید متحدان نگران و رقبای اقتصادی خود همچون چین را راضی می‌کرد، تا کاهش‌های قابل توجهی در خرید نفت خود ایران صورت دهند. این مسئله بسیار مهم بود چون اگر رخ نمی‌داد تحریم‌های آمریکا موفق نمی‌شد.

دیپلمات‌های آمریکایی در مذاکرات به جای آن که از طرف‌ها بخواهند میزان خاصی از واردات نفت از ایران کم کنند، از آن‌ها می‌خواستند مقداری را که قادرند کاهش دهند اعلام کنند.

یکی از مقامات ارشد وزارت خزانه‌داری آمریکا در این باره گفت: "در هیچ یک از موارد نمی‌گفتیم که مثلا شما 15 درصد، 18 یا 20 درصد باید از وارداتتان کم کنید."

نکته‌ی جالب در این میان این بود که واشنگتن از هیچ یک از کشورها نخواست که به سرعت وارداتشان را کاهش دهند، چه برسد به این که یک شبه وارداتشان را قطع کنند. در غیر اینصورت بازارها شدیدا ملتهب می‌شد.

براساس گزارشی که از سوی یک اتاق فکر واقع در واشنگتن تهیه شده واردات چین و هند، دو مشتری عمده‌ی نفت ایران، از ایران در سه‌ماهه‌ی سوم سال 2012 سی درصد نسبت به مدت مشابه در سال 2011 کاهش داشته است. ژاپن سومین خریدار بزرگ نفت ایران نیز 56 درصد واردات خود را کاهش داده است. کره‌ی جنوبی و ترکیه نیز به ترتیب 82 و 19 درصد کمتر از ایران نفت خریده‌اند.