هر موضوعي كه متولي نداشته و به قول معروف روي زمين مانده باشد، آخر و عاقبت خوشي هم نخواهد داشت، بگذريم از اينكه در جامعه ما، اموري هم كه صاحب دارند، چندان حال و روز خوشي ندارند.
وضع بهداشت و درمان و دارو و كلا بخش سلامت، از جمله اين امور است. اوضاع اين بخش به گونهيي است كه هنوز معلوم نشده كه ارز دارو كجا رفته است، با آن لوازم آرايش و مكملهاي تقويتي آوردهاند، يا پورشه؟
در جريان حل اين معضل بوديم كه معلوم شد ارز را گرفتهاند و اسم و رسم ارزگيرندگان هم مثل همه موارد ديگر در جيب آقاي رييس است، فقط ايشان نميداند كه با آن ارز چي وارد كردهاند؟!! در شرايطي كه اين امور ساده، كه با مراجعه به دفاتر بانك مركزي و گمرك پاسخ آن به دست ميآمد، پيچيده و پيچيدهتر ميشد، به يكباره با خبر دستگيري گروهي از «چريكهاي دوبلر» سريالهاي شبكههاي ماهوارهيي روبهرو شديم كه حتما در خانههاي تيمي! مشغول دوبله كردن اين سريالها بودند. حتما ميپرسيد كه ربط اين موضوع به بحث اول چيست؟ توضيح ميدهم.
شبكههاي ماهوارهيي مثل هر موجود زنده ديگر براي ادامه بقاي خود نيازمند منابع مالي هستند، مهمترين منبع درآمدي برخي از اين شبكهها، نيز تبليغات آن است، اگر كسي بخواهد شاهرگ حياتي اين شبكهها را قطع كند، سادهترين راه خشك كردن سرچشمههاي مالي آنان است، و اين سرچشمهها در تلفنها و آدرسهايي كه در زير اين تبليغات مينويسند، قابل دسترسي است.
و حتي نيازي به پيگيري اطلاعاتي هم ندارد، كافي است زنگ بزنيد خودشان در چشمبههم زدني به خدمت ميرسند، ولي چرا كسي با عوامل آن آگهيها كاري ندارد؟ به ويژه آگهيهايي كه سلامت و بهداشت مردم را نشانه گرفته و غير واقعي است. وقتي كه با استفاده از يك دارو! ميتوان در عرض چند هفته، از خجالت كوتاهي قد خودمان درآييم يا در مدت كوتاهتري صاحب موهايي شويم كه در جواني هم فاقد آن بودهايم، يا چين و چروكهاي پيري را مثل چرك دست از ميان برد و جوان و سرزنده و شاداب به نظر رسيد، چرا خست به خرج دهيم، امتحانش مجاني است، حالا چه ديدي، شايد هم شد.
با اين زودباوري تازه مينشينيم به مردم دنيا انتقاد ميكنيم كه چرا به پايان جهان در 21 دسامبر 2012 اعتقاد داشتند، غافل از اينكه به پايان رسيدن جهان در يك روز مشخص، محتملتر از اين ادعاهاي درماني است.
اگر فعلا سادگي برخي افراد زود باور از اين گزافهگوييهاي تبليغاتي را نديده بگيريم، مشكل اينجاست كه نه تنها مقامات قضايي و اجرايي و امثال آنان وارد مبارزه با اين كلاهبرداريهاي آشكار نميشوند، بلكه غيبت نهادهاي ديگر، مثل سازمان نظام پزشكي كشور هم مشهود است، و اين جريان نه تنها مبالغ عظيم از پول مردم را سركيسه ميكند، بلكه سلامت آنان را هم به خطر مياندازد، در حالي كه ميدانيم رعايت استاندارد در توليد و تبليغ مواد بهداشتي و دارويي، در بالاترين سطوح ممكن بايد باشد، ولي وقتي كه به وضعيت بهداشتي خود نگاه ميكنيم، ميبينيم كه بخش مهمي از جريان مالي و فرهنگسازي آن از مجاري غير رسمي و غير متخصص و حتي به لحاظ معيارهاي مرسوم، ناآگاه و نادان و بيشتر دلالصفت انجام ميشود، و اين مساله عوارض بسيار سويي دارد.
يكي از پزشكان متخصص تعريف ميكرد كه چندي پيش در يكي از همين شبكههاي ماهوارهيي آقايي بود كه آموزشهاي بهداشتي و درماني ميداد. در يك مورد متوجه ميشود كه تعداد زيادي از خانمها با صورتهاي ملتهب و سرخ شده براي درمان به او مراجعه ميكنند، كاشف به عمل ميآيد كه از دستورات آن آقا براي شادابي پوست صورت خود استفاده كرده، و به اين روز افتادهاند!
البته اين واقعيت رسانههاي جديد است، كه امكان دسترسي و در نتيجه انتخاب را بيشتر ميكند، ولي وقتي در محيطهاي بسته و سرشار از بياعتمادي به يكديگر و به مراجع داخلي قرار بگيريم، هنگام انتخاب، تحت تاثير بدترين آموزههاي ارائه شده از سوي اين رسانهها قرار ميگيريم.
ولي در هر حال اين پرسش باقي ميماند كه چرا با جريان منابع مالي تبليغات سوء بهداشتي اينگونه شبكهها كه آشكار و بهطور كامل در دسترس است، هيچ برخورد قانوني نميشود، ولي با ساير ابعاد اين جريان برخوردهاي تندي صورت ميگيرد، در حالي كه بقاي اينگونه شبكهها در درجه اول وابسته به منابع مالي آن است. پاسخ دادن به همين پرسش ساده نشاندهنده خيلي از واقعيات در جامعه ماست.
روي ديگر اين سكه كه كم اهميتتر از مورد پيش نيست، فاقد متولي جدي بودن بخش بهداشت و درمان است، نه تنها در حوزه رسمي كه در حوزه حرفهيي و افكار عمومي هم چنين ضعفي را ميبينيم، حتي همكاران مطبوعاتي هم چنانچه شايسته است، براي دفاع از سلامت مردم و حقوق جامعه، به اين نكتهها نميپردازند. شايد يك دليل آن عصبانيت از تلويزيون ايران است كه نميخواهند با كور كردن منابع مالي اينگونه شبكهها، موجب بسته شدن اين كورهراه به آرامش و دنياي آزاد شوند، به همين دليل است كه هر روز بيش از گذشته شاهد آگهيهاي جالب از صابون خرچنگ گرفته تا عصاره حلزون هستيم، آنها را استفاده ميكنيم، بلكه جواني از دست رفته خود را بازيابيم، ولي چه ميتوان گفت كه پيرتر از هميشه به نظر خواهيم رسيد، نه فقط در ظاهر كه حتي در باطن خود.
اين يادداشت پيش از عزل خانم وزير بهداشت نوشته شده بود. هر چند از مدتي پيش بحث استعفا يا عزل وي در ميان بود، ولي وقتي معاون رييس دولت اعلام كرد كه تا وقتي آقاي رييس هست خانم وزير بهداشت هم هست، خيليها نفس راحتي كشيدند و اميدوار شدند كه مساله دارو و درمان از اينكه هست بدتر نشود و چه بسا سر و ساماني هم بگيرد، ولي اكنون كه مطابق هميشه قول و قرارها به گونه ديگر شده است نميدانيم كه آيا موضوع دارو را كسي عهدهدار خواهد شد يا اين در همچنان بر همان پاشنه و شايد هم بدتر از آن خواهد چرخيد.
منبع: روزنامه اعتماد