هواي پاييزي نيمهي اول مهر ماه جان ميدهد براي گوش سپردن به نواي خوش سازهايي كه دستهاي هنرمندان، سكوت آن را با همنوازي باشكوه خود ميشكند.
صداي زلال «آيينهها» شامگاه ششم مهر ماه از دل سازهاي نوازندگان «سياوش» و با صداي همايون شجريان به گوش رسيد.
كنسرت با ضرب انگشتان سهراب پورناظري بر تنبور آغاز و با صداي تشويقهاي مردمي همراه ميشود كه نميتوانند تكنيكهاي نوازندگي او را ناديده بگيرند و پياپي او را تحسين نكنند.
صداي تنبور سهراب، صداي عشق بود كه كلاف زمان با آميزش آوايش از هم گسيخته ميشد.
تشويقها نشان ميداد كه فقط نام همايون شجريان نيست كه باعث پر شدن يك سالن هزار و چند نفره شده است، بلكه سوز تنبور هم آن قدر مخاطب دارد كه وقتي انگشتان پورناظري بر آن ميرقصند، اشك در چشمها حلقه زند.
مردي كه در نزديكي ما نشسته بود و هنگام نواخته شدن اين ساز چشمانش را ميبست و سرش را به نشانه تحسين تكان ميداد، زير لب زمزمه ميكرد: «عاشقانه بزن اي مرد شيفته!»
اما دستگاه «نوا» فرصتي بود كه پورناظري با ساز كمانچه هم هنرنمايي كند.
او كمانچه را هم مسلط و نه چندان فرحبخش و نه زياد سوزناك نواخت و نواخت ...
اولين بار است كه اين فرصت به همايون شجريان دست داده، تا قطعاتي كه كيخسرو پورناظري آنها را ساخته و با ايدههايي از سهراب و تهمورس پورناظري همراه ا
ست را بخواند.
شجريان هم از پس اجراي هر قطعه، مداوم تشويق ميشد و مخاطبان به گونهاي ارادت خود را به او ثابت ميكردند. اما هر از چندگاهي هم فرياد ميزدند: « همايون! صدايت بم است.» اما كسي به اين صحبت توجهي نشان نميداد.
او در اين كنسرت علاوه بر اجراي قطعات شعراي كلاسيك به خواندن تصانيفي از مهسا زمانيان و هومن ذكايي نيز پرداخت.
«آيينهها بيقرار تو هستند باز آ كه چشمانتظار تو هستند» توسط شجريان خوانده شد اما از سوي ديگر «هفتدريا» قطعهاي بود كه بيش از ساير قطعهها مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
در پايان اجرا مخاطبان به صورت ايستاده هنرمندان را تشويق كردند و بارها فرياد زدند: «مرغسحر؛ مرغسحر!» اما شجريان در پاسخ گفت: قطعه «مرغ سحر» را براي امشب آماده نكردهام. اما قطعهاي اجرا ميكنم كه مطمئنم آن را دوست داريد.
بنابرين او در پايان، قطعهي ديگري را به عنوان قطعهي «بيز» اجرا كرد.
بزرگترين ساز خانواده زهيها، به خوبي از پس همراهي با «سياوش» بر آمد.
كنترباس داريوش آذر با صداي بم خود در كنار سازهاي ايراني قرار گرفت و گاهي هم به جاي آرشه با كشيدن سيمها توسط دست نواخته ميشد.
بدون شك اگر اجرايي پيش چشم مخاطبانش خوش ميدرخشد، يعني تمام نوازندگان كارشان را به درستي انجام دادهاند.
«دف» حسين رضايينيا و سازهاي كوبهاي همايون نصيري، تنبك و كوزهي آيين مشكاتيان در كنار يكديگر نواختند و گاهي با صداي «عود» حميد خوانساري، «سنتور» مهيار طريحي و تار اصغر عربشاهي به اوج ميرسيدند.
در كنسرتي با عنوان «آيينهها» انتظار ميرود كه طراحي صحنه با عنوان و فضاي موسيقي همخواني داشته باشد.
صحنهي كنسرت «سياوش» يك بناي تاريخي را دربرميگرفت كه در هنگام اجرا قسمتي از آن فرو ريخت، اما در عين حال اين رويداد لطمهاي به اجرا نزد.