روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود با عنوان«نگذارید تا دیر شود!» نوشت:
بر خلاف پیشبینی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، حباب قیمت سکه و بمب ارز نه تنها نترکید و نمیترکد بلکه هر لحظه بزرگ و بزرگتر میشود و با زمان حال به ما میگوید که دانش اقتصاد، خیال شاعرانه و زندگی رویایی هنر نیست که در عالمش سیر کنیم؛ اقتصاد، محاسبه در ارقام است.
* آمارهایی که از کیسه خوش باور تیم اقتصادی دولت بیرون میآید، با واقعیتهای موجود اقتصادی و اجتماعی ما همخوانی ندارد. بازار میگوید که عامل زندگی اقتصادی مردم، فقط مرغ نیست، بعضی از قیمتها نسبت به سال گذشته، بیشاز 100% افزایش داشته. اگر کسی اینهارا سیاه نمایی قلم به دستان وابسته و کجاندیش و بیخبر بداند، «یاشلاق نخورده و یا عدد بلد نیست!» از برج عاج خود ساخته خویش بیرون بیایید و واقعیت را ببینید! بیانات غیرتخصصی و ناکار آمد اقتصادی، فقط بیاعتمادی مردم را بیشتر میکند. نشان، آنکه هر جا دولت وارد میشود، اوضاع پیچیدهتر و بدتر خواهد شد. صاحب نظران اقتصادی هرچه گفتند، نمایندگان منتخب مردم در مجلس، هرچه پند دادند، مرکز پژوهشهای مجلس، هر آنچه به تحقیق علمیگفت، گوش شنوایی نبود. همه از سر درد و دلسوزی بود، همه این نظریههای دقیق علمیو آماری، پس گوش انداخته شده و امروز سپاه را به فریاد رسی میطلبیم که دست دلالان اقتصاد ارزی را رو کند. «ارز»، «سکه»، «مسکن» و... معلول اشتباهات ماست، عامل ویرانگر، «نقدینگی» است که مثل سیل ویرانگری بستر مناسب میجوید تا بتراشد و ببرد و ویران کند و پیش برود. بهمن خود ساخته ماست که در سر راه خود، همه هستی ما را در مینوردد و محو میکند. یارانهای که میبایست به سمت تولید هدایت میشد، به جیب مردم ریختیم چون محبوبیت میآورد اما آن روی سکه را ندیدیم که چه بر سر کشاورزی و صنعت ما آورد. راستی از کاروان محصولات کشاورزی و صنایع ما چه مانده، سری به بازار بزنید در مییابید که حقیقت چیست! و قصه دو و نیم میلیون شغل به کجا ختم شد!
* شناسایی اخلال گران بازار «ارز» هم از آن حرفهاست. پولهای سر گردان را به سمت تولید هدایت کنید، دیگر اخلال و اخلالگر چه معنی دارد؟ و گرنه، همه خریدار «ارز» و «طلا» هستند. وقتی که هر لحظه و دقیقه از ارزش «ریال» جیب مردم کم میشود، چه انتظاری دارید. عمل معقول و پسندیده از نظر شما چیست؟ وانگهی از دید ما ایرانیها، «سود» در داد و ستد است، نه «تولید» پر دردسر!
* در حال حاضر این عادت، دامن همه را گرفته، عرضه، یا نیست یا کم است، به همین سبب قیمت «ارز» و «طلا» بالا میرود (درد و آه اینکه کارگری اهل کشور همسایه با طنز و طعنه میگفت: ارزش پول ما از ریال شما، خیلی بیشتر است. زخم زبانی که اثر آن در دل، سالها ماندگار است!) و کاش آن روز، روز استیضاح، با وزیراقتصاد، دل رحمیو مماشات نمیشد و احساس جای منطق، نمینشست!