bato-adv

تفکر «حاجی بازاری»

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۸ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
علی شمس‌اردکانی - فرض‌کنید فردی دچار بیماری دیابت است و دسترسی به انسولین هم ندارد اما در عین حال مرتبا شیرینی می‌خورد نتیجه مشخص است قند خون وی آنچنان بالا می‌رود که اعضای بدنش از کار می‌افتد و در نهایت با ایست قلبی از دنیا می‌رود. این همان بلایی است که این روزها بر سر اقتصاد ایران آمده است. مشکل اقتصاد ایران بالاخص در راس آن مساله نوسانات قیمت ارز و تامین آن، قطعا با راهکارهایی چون «بمب ارزی» و افزایش نظارت‌ها بر گشایش «‌ال‌سی» حل نخواهد شد.

درست است که در برخی از مناطق آزاد، «ال‌سی» گشایش و ارز دولتی دریافت می‌شود ولی کالایی وارد نمی‌شود اما باید بدانیم این‌گونه راهکارها بخشی از «تقاضاهای کاذب» را از بین می‌برد اما در پایین آوردن« تقاضای ساختاری» تاثیری جدی ندارد. 70 سال از زمانی که اقتصاد ایران دچار «بیماری هلندی» شد، می‌گذرد و ما به جای آنکه دنبال مداوای این بیماری باشیم؛ مرتبا به آن دامن زده‌ایم. علت این بیماری کاملا روشن است؛ ما سال‌هاست به نعمت حضور اولیه انگلیسی‌ها در نفت ایران؛ عادت کرده‌ایم، نفت را به چشم منبع «درآمد» ببینیم.

 با این تفکر، اسم «فروش» نفت را «درآمد» گذاشته‌ایم. در حالی‌که این «درآمد» نیست بلکه «سرمایه» است. برای روشن‌تر شدن موضوع، فرض کنید فوتبالیستی روزانه نیم کیلو خرما بخورد. این بازیکن اگر تمرین و مسابقه مداوم داشته باشد، انرژی دریافتی از خرما را می‌سوزاند اما اگر همین نیم کیلو خرما را یک حاجی بازاری بخورد که همیشه بر صندلی تکیه داده و تحرک چندانی ندارد؛ ظرف شش ماه، دیابت می‌گیرد و در صورت درمان نکردن، دارفانی را وداع می‌کند. متاسفانه «بیماری هلندی» وارد پیکره اقتصاد کشور ما شده و باید نگران عواقب خطرناک آن باشیم.

 برای مصون ماندن از عوارض جدی این بیماری؛ باید پول نفت حداقل یک‌بار در بخش تولید گردش کند ولی ما به جای یافتن تدبیری برای تزریق پول نفت به بخش تولید؛ پول را میان مردم توزیع می‌کنیم. متاسفانه این اشکال در قانونگذاری و بودجه‌نویسی ما وجود دارد. هر سال تاکید می‌کنیم وابستگی بودجه به نفت را کاهش خواهیم داد اما باز هم؛ هر سال به دلیل افزایش قیمت نفت؛ ضرورت تقویت تولید را به فراموشی می‌سپاریم و در نتیجه؛ وابستگی اقتصاد به نفت بیشتر شده و سیر صعودی می‌پیماید. ایران 75‌میلیون جمعیت دارد که در ازای آن باید 30‌میلیون شغل ایجاد شده باشد اما به دلیل همین نگاه اشتباه به نفت، سرمایه‌ها را به باد می‌دهیم و نظاره‌گر منفعل افزایش روزافزون بیکاری در کشور هستیم.

 سال 1327 تا 1334 سعی شد تا پول نفت در برنامه به بخش سرمایه‌گذاری تخصیص داده شود اما باز هم اینکار موفق نشد و هر روز سهم نفت در بودجه افزایش می‌یابد و بیماری اقتصاد ما فزونی می‌یابد. برای همین است که نه توان سرمایه‌گذاری داریم و نه اشتغالی ایجاد می‌شود. این افسوس است که وقتی به آمار دانشجوهای ایرانی نگاه می‌کنیم که ایران با وجود بیش از چهار‌میلیون دانشجو از فرانسه در این خصوص پیشی گرفته و این نعمتی است که به دلیل نبود اشتغال به یک دغدغه بدل شده است. ایجاد هر شغل به 70‌هزار دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد و ما هم این پول را داریم اما باز هم افسوس که این پول به جای هزینه شدن در این بخش‌ها به بخشی دیگر سرازیر می‌شود. تمام این مشکلات را باید از چشم نحوه قانونگذاری و عدم مدیریت منابع مالی کشور دید.
 
همه مسوولان در این ناکارآمدی دخیل هستند. از دولت گرفته تا مجلس باید جوابگوی تشدید مریضی اقتصاد ایران باشند. باید به نمایندگان مجلس توصیه کرد که دست از اصرار بر اجرای پروژه‌های حوزه‌های انتخابی خود بردارند و به چشم ملی به مسایل و ضرورت اجرای پروژه‌ها نگاه کنند. باید از آنان گلایه کرد که چرا وقتی در برنامه چهارم توسعه قرار بود میانگین نرخ ارز بر اساس میانگین تورم داخلی و خارجی تعیین شود، با مخالفت با آن، تولید را از بین بردند. در حال حاضر هم کشور تاوان تصمیمات اشتباه مسوولان را پس می‌دهد.
*رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران
برچسب ها: نفت فروش درآمد
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین