آيت اللههاشمي رفسنجاني ضمن تاکيد بر اينکه « نظام جمهوري اسلامي نظر خاص امام (ره) و حاکي از پذيرش ولايت فقيه در قالب جمهوري» بود، متحجران را مهم ترين دشمن تفکر «اسلام مردمي» برشمرد و گفت: متحجران در ابتداي پيروزي انقلاب هم بودند ولي چون در مبارزه نبودند فضاي ابراز نظر نداشتند ولي امروز صداي آنها عليه جمهوري اسلامي بلندتر شده است.
به گزارش پايگاه اطلاعرساني آيتاللههاشمي متن کامل اين مصاحبه بدين شرح است:
فاصله تاريخي بسيار کوتاهي بين 22 بهمن 57 و 12 فروردين 58 وجود دارد که اين فاصله با توجه به اعتمادي که مردم به حضرت امام داشتند نوعي عدم طلب رفراندوم مجدد را تداعي ميکند. حضرت عالي به عنوان يکي از معدود چهرههايي که همزمان درسال 58 و امروز نقشآفريني موثري در عرصه نظام داريد، چه تحليلي از رجوع حضرت امام در آن فاصله کوتاه و در آن ايام بخصوص به رفراندوم در رابطه با همهپرسي 12 فروردين 58 ارائه ميفرماييد؟ بله، آنطور که شما گفتيد مردم خودشان انقلاب کرده بودند؛ رهبري امام را با دل و جان پذيرفته بودند، مشکلي هم نداشتند که با شوراي انقلاب مدتها کار بکنند، ولي امام يک «نظر خاصي» داشتند و معتقد بودند که ما هرچه زودتر کار کشور را به دست خود مردم بدهيم،« بهتر» است.
مردم «خودشان» تصميم بگيرند،« خودشان» فکر کنند، «خودشان» اجرا کنند و با نظام همراهي کنند و برايشان روشن باشد که کار، کار خودشان است، يعني همان که روح اسلام است و همان که امروز دنيا مدعي است حکومت «مردم بر مردم» است، اين سوالي که امروز شما ميکنيد را همان ماههاي بعد از پيروزي معمولاً خارجيهايي که پيش ما ميآمدند مطرح ميکردند آنها ميگفتند انقلابها معمولاً سالها ميگذرد تا نظام شان را و قانون اساسي شان را بنويسند و تصويب کنند. چرا شما اينقدر عجله کرديد، بايد تجربه بدست ميآورديد و نظامهاي دنيا را بيشتر مطالعه ميکرديد.
ما هم جوابمان همين بود که اين خواست امام بود. امام در اولين صحبتي که در موقع نصب مهندس بازرگان به نخستوزيري موقت کردند، همين ماموريت را به ايشان دادند که ايشان اين دوره موقت را اداره کنند، مجلس تشکيل دهند و قانون اساسي را به تصويب برسانند. درست همينها را ميخواستند در زمان معين و کوتاه انجام دهند.
بله، اگر صبر ميکرديم شايد پختهتر از اين ميتوانستيم قانون اساسي را بنويسيم که احتياج به بازنگري بعد از 10 سال نباشد. ولي فوايد اينکه زود خود مردم را متصدي کار خودشان بکنيم بيشتر بود. اعتماد به مردم را خوب نشان داد. تجربه ما در اين رابطه موفق بود. بعداً هم فرصت شد که قانون اساسي را تا آنجا که مايل بوديم اصلاح بکنيم.
شبهه بزرگي بر حقيقت شاهکار فلسفه سياسي حضرت امام به نام «جمهوري اسلامي» از سوي برخي در جايگاههاي متفاوت در ادوار مختلف ايراد شده، و آن مبتني بر ايننکته قرار گرفته که حضرت امام رحمهالله بر روشي «غير» از جمهوري اسلامي براي اداره کشور معتقد بودند. اما بنا به مصالحي در آن ايام به جمهوري اسلامي «رضايت» دادند حضرتعالي به عنوان يکي از مناديان قديمي انديشه سياسي حضرت امام چه پاسخي بر اين شبهه داريد؟ نميدانم کساني که ميگويند ايشان روش ديگري در نظر داشتند به چه استدلال ميکنند و آن چه بوده؟ ما که چنين چيز مشخصي نديديم. ما قبل از پيروزي انقلاب هروقت بحث از شکل حکومت ميشد، ميگفتيم اصل حکومت مهم است، شکل آن را مردم بايد انتخاب کنند.
ما در اين مورد چيزي از امام نشنيده بوديم جز بحثهاي ولايت فقيه ايشان. ايشان از سال 48 در نجف بحث ولايت فقيه را شروع کردند. مدتي طول کشيد، بعد هم چاپ و منتشر شد. خب، معلوم شد که ايشان در همين نظام جمهوري «ولايت فقيه» را پذيرفته اند و اين همانچيزي بود که بعداً بعد اسلامي قضيه بود. اينکه شما ميگوييد قبلاً نظريه ديگري بوده و عوض شده، من خبر ندارم.
حضرتعالي به طور معمول همواره تاکيد ميکنيد بر اينکه جمهورياسلامي از سوي دو دشمن بخصوص «دو انديشه» تهديد ميشود. يک انديشه که ريشه در سکولاريسم دارد و يک انديشه که ريشه در تحجر دارد. هرکدام از اينها به صورت دو خط موازي يک هدف مشترک را تعقيب ميکنند. تحليل حضرتعالي از اين منظربه جهت به کارگيري عنوان « جمهوري اسلامي » براي غلبه همزمان براين دو انديشه از سوي حضرت امام چگونه است؟ آن موقعها همين بحثها بود يعني همان موقع وقتي ميخواستيم نظام مان را شکل بدهيم و رفراندوم کنيم در سوالي که بايد از مردم بکنيم در شوراي انقلاب بحث ميشد.
جمعي ميگفتند که فقط جمهوري، بعضي ميگفتند جمهوري دموکراتيک، بعضي ميگفتند جمهوري اسلامي چون اين در شعارهاي مردم آمده بود و کساني که در صحنهها حاضر بودند و شعار ميدادند «استقلال آزادي جمهورياسلامي» و ما نهايتاً ميخواستيم به راي مردم بگذاريم کسي هم تا آن موقع مخالفت نميکرد اسمهاي ديگري هم بود وقتي که بحثهاي مان را خدمت حضرت امام برديم ايشان گفتند که ما جمهوري اسلامي را به راي ميگذاريم همين کار را هم کردند يعني با نظر ايشان بود در آن موقع ايشان هنوز آنطور نبودند که در اين گونه مسائل نخواهند دخالت کنند، نظرشان را ميدادند کسي هم با نظر ايشان مخالفت نميکرد اکثريت شورا هم همين را ميخواستند منظور ما هم همين بود يعني هم بايد در چارچوب اسلام باشد، هم جمهوري باشد، يعني بايد راي مردم باشد چون فرض ما براين بود که ملت ما مسلمان است، انقلابمان اسلامي است و شروع نهضت هم برپايه اسلام بود، خواست مردم هم همين بود ما ميخواستيم هم مردم را داشتهباشيم و هم اسلام را، مردم هم همين را ميخواستند و راي بالايي هم دادند.
دشمنان ديروزحضرت امام(ره) و بالاخص لفظ جمهوري اسلامي را همچنان فعال ميبينيد؟ و چه توصيهاي براي مردم و نسل جوان در تقابل با ترفندهاي پيچيده آنها داريد؟ ميبينم در آن زمان هم اينها بود؛ يعني عدهاي جمهوري بدون اسلام ميخواستند که آنها هم خودشان سکولار نبودند ولي ميگفتند همين کلمه کافي است عدهاي هم بودند که خيلي صريح ميگفتند همين کلمه کافي است، متحجران همان موقع هم بودند، بعضيها موافق جمهوريت هم نبودند، منتها صداي آنها خيلي رسا نبود، چون آنها در انقلاب شرکت نداشتند اما آن طرفيها زياد بودند الان در داخل ايران صداي متحجرين مقداري از آنها بلندتر شدهاست گرچه در فضاي جهاني شايد آن صداها بلندتر باشد ولي بله، با يک مقدار تفاوت همين جورها بود راه ما همان جمهوري اسلامي است در چارچوب اسلام و با نظر مردم.