فرارو- جواد نیکوصفت؛ معضل تبانی و شرطبندی در فوتبال ایتالیا کار را به جایی رساند که ماریو مونتی، نخست وزیر ایتالیا، مجبور شد در واکنشی عجیب درخواست تعطیلی دو سه فصل از مسابقات کالچیو را بکند تا بهتر به این مسائل رسیدگی شود. این واکنش مونتی آنقدر عجیب بود که حتی علاقمندان به فوتبال ایتالیا در ایران هم نتوانستند آن را تحمل کنند و به طرق مختلف عصبانیت خود را نسبت به پیشنهاد او اعلام کردند، اما شاید مونتی حق داشت به خصوص که این معضل به صورت ریشهداری در فوتبال ایتالیا جا خوش کرده است.
این ماجرا که به نام کالچیو اسکومزه خوانده میشود حدود 22 باشگاه حرفهای ایتالیا و قریب به 60 فوتبالیست را درگیر خود کرده که نام بازیکنان سرشناسی مثل استفانو مائوری، دومنیکو کریشیتو، لئواردو بونوچی در فهرست آنان دیده میشود و حتی آنتونیو کونته، سرمربی یوونتوس، و جان لوئیجی بوفون، دروازهبان نامدار یوونتوس، هم در مظان اتهام هستند. به هر حال معضل تا آن اندازه اهمیت داشته که نخست وزیر ایتالیا را مجبور به بیان این پیشنهاد کرد اما اگر فساد مالی و زد و بندها در جایی دیگر مثل لیگ برتر در کشور ما باشد چه باید کرد و حداقل نمیتوان پیشنهاد او را به عنوان یک روش ممکن برای سر و سامان دادن به این فوتبال در نظر گرفت؟
تعطیلی لیگ برتر برای دو یا سه فصل به ذهن کمتر کسی میرسد و معلوم است که اگر این پیشنهاد به فوتبالدوستان گفته شود واکنش آنها بسیار تند خواهد بود و چه بسا همراه با توهین و افترا هم باشد. البته این دست واکنشها چندان در سبک محاورهای ما دور از انتظار نیست اما شاید با نگاهی کلی به اوضاع فوتبال و به خصوص لیگ برتر و شرایط فعلی آن، این پیشنهاد چندان نامعقول نباشد و حتی گفته آقای مونتی بیشتر از ایتالیا در مورد لیگ برتر ما صدق کند.
این موضوع از آنجایی قابل توجه است که مقوله فساد مالی و دستهای پنهان آن از مدتی پیش مطرح شده و رسانهها به انحاء مختلف به آن میپردازند اما از حد همین نقل قولهای رسانهای خارج نشده و به نظر میرسد که طی فصل نقل و انتقالها باز قصه همان است که بوده و ارقام نجومی و دلالبازی و هزینههای هنگفت تیمها را برای فصل آینده لیگ برتر آماده میکند. وضعیت به صورتی درآمده که عادل فردوسیپور در حاشیه گزارش خود از بازی ایران و قطر به رقم میلیاردی انتقال سید جلال حسینی به پرسپولیس اشاره میکند و میگوید؛ «البته سقف قرارداد چیزی است که فقط باعث خنده بازیکنانی می شود که رقم های میلیاردی می بندند».
امسال قرار شده تا سقف قرارداد بازیکنها افزایش 15 درصدی داشته باشد که در این صورت، سقف 350 میلیون تومانی سال قبل به چیزی بیشتر از 400 میلیون تومان میرسد. معلوم است که فدراسیون با این افزایش قصد کنترل قراردادها را دارد اما هم این افزایش 15 درصدی و رقم حاصل از آن و هم رعایت همین سقف جای بحث و بررسی دارد. اولین معنای این حد از سقف قرارداد درآمدی حول و حوش 33 میلیون تومان در ماه است. اگر کمیسیون دلالی و واسطهگری هم کنار گذاشته شود باز آنقدر برای بازیکن میماند که از درآمد بسیاری از مشاغل بیشتر باشد.
آیا درآمد یک بازیکن فوتبال حتی در حد همین سقف تعیین شده با وضعیت فعلی مالی و معیشتی مردم عادلانه است؟ در جامعهای که قشر قابل توجهی از آن یا زیر خط فقر یا در حدود آن هستند دیگر این مقدار هزینه در فوتبال و درآمدهای کلان آن چه معنایی میتواند داشته باشد؟! وقتی که معضل عدم رعایت این سقف و درآمدهای میلیاردی در نظر گرفته شود، موضوع بسیار بدتر از این میشود و با اشاره فردوسیپور میتوان فهمید که واقعیت فوتبال به همین صورت است. یک قرارداد صوری در حد سقف تعیین شده بسته میشود اما در کنار آن چندین برابر این سقف به صورت ویلا، اتومبیلهای گرانقیمت یا پاداشهای چند صد میلیونی پرداخت میشود تا بازیکنی حاضر شود یک فصل را با درآمد میلیاردی برای یک تیم بازی کند.
حرف در مورد ارقام نجومی و هزینههای کلان در فوتبال و به خصوص لیگ برتر بسیار است و با کمی جستجو در اینترنت میتوان اطلاعات و گلایههای زیادی پیدا کرد اما آیا با تمام هزینهای که در لیگ برتر میشود نتیجه قابل توجهی نیز به دست آمده است؟ بازی اخیر ایران و قطر یک نمونه است و نتایج بازیها در جام باشگاههای آسیا هم نمونههای دیگر.
هر چه که باشد خروجی لیگ برتر را باید در بازیهای تیم ملی و جام باشگاههای آسیا دید اما نتیجه بازی خانگی در برابر قطر مساوی است و گذشته از این که سهمیه ایران در جام باشگاههای آسیا کم میشود، تیمهای راهیافته هم در مراحل اولیه حذف میشوند. در شرایط سخت اقتصادی، گرانی سرسامآور و تورم لجامگسیخته دیگر توجیهی قابل قبول برای رد و بدل شدن مبالغ هنگفت در لیگ برتر نمیتوان داشت. علاوه بر وضعیت معیشتی مردم، مبالغ هنگفت تنها خرج واسطهها و بازیکنان میشود در حالی که امکانات بسیاری از باشگاهها بسیار پایینتر از حد استانداردها است و همین هم یکی از دلایل کم شدن سهمیه باشگاهی ایران در جام باشگاههای آسیا است.
وقتی به زمانی نگاه میکنیم که لیگ برتری نبود و به اصطلاح، فوتبال حرفهای نشده بود و خبری هم از این پولهای کلان نبود، وضع و حال فوتبال بهتر از این بود یا حداقل بدتر از الآن نبود. در نتیجه، حالا هم نباید تصور کرد که اگر لیگ برتر برای چند فصلی تعطیل شود، وضع فوتبال بدتر خواهد شد و حتی ممکن است که این کار به نفع فوتبال ملی و باشگاهی هم باشد. نخست آن که تعطیلی چند فصل باعث میشود تا فدراسیون و سازمان لیگ فرصتی برای سازماندهی درست لیگ برتر داشته باشند و راهکارهای عملی برای جلوگیری از زد و بندها پیدا کنند.
شاید هم سازمان لیگ و وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال از این طریق بتواند سرمایهای جذب کند تا به وضع باشگاهها و راهاندازی میادین ورزشی مناسب رسیدگی کند. دیگر آن که نبود لیگ برتر و قراردادهای کلان خود به خود بازار تقاضا را برای سودجویان کمرونق میکند و حداقل، آنها مجبور میشوند تا بساط خود را جای دیگری پهن کنند. سوم آن که در این صورت امکان دارد تا مثل گذشته انگیزهای مالی در فوتبال کمرنگتر شده و شاید آن فرهنگ سابق در فوتبال و آن تعصبها و علاقهها زنده شوند. کسی چه میداند، شاید با این کار زمینهای ایجاد شود تا فوتبالیستها با بازی در کشورهای دیگر ارزآوری داشته باشند و اگر فوتبال نتیجهای در زمین سبز ندهد حداقل کمکی به اقتصاد مملکت بکند.
با وجود مزایایی که تعطیلی دو سه فصل لیگ برتر میتواند داشته باشد اما پول کلان به فوتبال تزریق شده و دیگر آن را معتاد کرده است. پس، معلوم است که نه مسئولین فدراسیون، نه تیمها و نه بازیکنها حاضر به قبول آن نیستند و حتی فوتبالدوستها هم حاضر نیستند چنین چیزی را تصور کنند. در این صورت باید گفت که تنها چاره تحمل همین لیگ است تا مسئولین دستورالعمل صادر کنند ولی در بیرون اتاق آنها تماسها و ارتباطها برای رد و بدل شدن مبالغ هنگفت جریان داشته باشد و در آخر، سهم تماشاچی و هوادار بازیها و نتایجی باشد که تا کنون دیده است.
اونايي كه موافق حرفاي من هستند لطف كنند "مثبت " رو بزنند